ایجاد ارتباط روشن ، متقاعد سازی ، روبرو شدن با مقاومت می پردازم.
تعاریف کودکان کار و خیابانی
به اعتقاد بعضی از محققان هنگا می که از کودکان خیابانی در معنای دقیق یا صریح کلمه سخن می گوییم منظور کودکان خیابانی هستند و تصور قالب نیز از کودکان خیابانی همین است. واژه فرانسوی که هم در تفسی موسع و هم در تفسیر مضیق بکار می رود عبارتست از (Lesen fantesde lane) که نسبت به واژه انگلیسی(Street children) در ر گیرنده (Children onthe street ) و همچنین تعریف مضیق ( Children of the street ) دارای نقص و اشکال است . همچنین به کودک خیابانی « کودک بی خانمان» (Homeless children) نیز می توان گفت . د آفریقای جنوبی به آنها (Malapipe) یعنی کسانی که در فاضلابها می خوابند ، در تانزانیا (Chan gudou) بمعنای ماهیهایی که به دلیل کوچکی زیاد بی مصرف هستند و صیادان آنها را دوباره به دریا می اندازند و همچنین دزدان (thievds) ، طاعون (pests) و اوباش ( Hood lums) در ویتنام به آنها ( uidoi) یعنی کودکان خاکی ( Dast children) و در برزیل به آنها (Marginis) گفته می شود.بعضی ها معتقدند که واژه کودکان خیابانی در دهه ۱۹۸۰ میلادی برای توضیح و تشریح کو دکانی بکار می رفت که اکثر اوقات خود را در خیابانها با مشاغل گوناگون سپری می کنند با بررسی و مطالعه متون به نظر می رسد تعریف جامع و مانع مورد قبول همگان برای واژه مذکور وجود ندارد و این امر ناشی از دیدگاه های متفاوت درباره پدیده کودکان خیابانی است بعنوان نمونه به بعضی از این تعاریف اشاره می کنیم .
در تحقیق منتشره از سوی صندوق کودکان سازمان ملل متحده« یونیسف» د تهران کودکان خیابانی چنین تعریف شده اند : کودکانی که عمده وقت خود را بدون سرپرستی بزرگسالان در خیابانها می گذرانند.
در تعریفی دیگر که از یونیسف در سال ۱۹۹۷ارائه شده آمده است:
کودکان خیابانی به کودکانی اطلاق می گردد که در شهر های بزرگ برای ادامه بقاء خود مجبور به کار یا زندگی در خیابانها هستند. این تعریف سه ایراد دارد .اول: عبارت«شهرهای بزرگ» مبهم و از آن تعریفی ارائه نشده است و معلوم نیست که منظور از بزرگی یک شهر ابعاد جغرافیایی یا تعداد سکنه آن است. دوم: ممکن است کودک یا زندگی در خیابان را به اختیار پذیرفته باشد . سوم: اگر منظور از زندگی در خیابانها سپری نمودن شب و روز در خیابان باشد این تعریف ، کودکانی را که در خیابان کار یا زندگی نمی کنند اما با این حال مدت قابل ملاحظه ای از روز یا شب را در آن می گذرانند را در بر نمی گیرد..
« خوزه آرتور دیوس» در مقاله ای تحت عنوان « وضعیت کودکان خیابانی در آمریکای لاتین کودکان خیابانی را صغاری می داند که دوره های زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظمی از عمر خود را تنها یا به صورت گروهی در خیابانها می گذرانند . این تعریف اگرچه ایرادات تعاریف قبلی را ندارد با این حال دوره های زمانی قابل ملاحظه و اغلب منظم امری است که به نظر می رسد به عرف و شرایط اجتماعی بستگی دارد . بعنوان مثال کودکی که تنها یک هفته را در خیابان سپری کند کودک خیابانی محسوب نمی گردد . حال اینکه به اعتقاد ما اطلاق واژه کودک خیابانی بر او مانعی ندارد زیرا مدت خیابانی بودن تاثیری در ماهیت امر ندارد.
این کودکان را به چند گروه تقسیم می کنند[۱] :
۱- کودکانی که در خیابان زندگی می کنند اولین نگرانی انها زنده ماندن و داشتن سر پناه است.
۲- کودکانی که از خانواده جدا شده اند و موقتا در مأمنی مانند خانه های متروک و پناهگاهها زندگی می کنند.
۳- کودکانی که تماس با خانواده خود را حفظ می کنند ولی بعلت فقر ، پرجمعیت بودن خانواده یا سوء استفاده جسمی و جنسی از آنان در خانواده بعضی از شبها یا اکثر ساعات روز را در خیابانها به سر می رند .
۴- کودکانی که در مراکز ویژه نگهداری می شوند .
ملاحظه میگردد ارائه تعریفی جامع و مانع در این باره امری دشوار است . با این همه اگر بخواهیم تعریف نسبتاً جامع و مانع انجام دهیم باید بگوییم اگرچه وضعیت کنونی این کودکان بغرنج و تاسف آور است، اما گامهای فراوانی در این حیطه برداشته شده است که این گامها گاهی تو سط دولتمردان نوع دوست، گاهی توسط سازمان های جهانی و زمانی به واسطه افراد خیر برداشته شده است . در کشور ما ایران با توجه به گامهای مثبتی که در این راستا بر داشته شده است . اما باید اذعان داشت که این گامها هرچند مفید بوده اند اما با توجه با رشد فزاینده جمعیت این گروه، اقدامات مذکور کافی نبوده است . قبل از هر اقدامی باید در جهت شناخت کودکان با توجه به فرهنگ کشور اقدام کرد.
باید علل به وجود آمدن سیر تحولی و جمعیت شناسی این کودکان مورد بررسی قرار گیرد تا بر اساس این شناختها اقداماتی جهت نگهداری و باز پروری و باز گرداندن آنها به محیط خانواده صورت گیرد بدون شناخت سبب شناسی و نشانه شناسی و سیر تحولی پدیده در کشور با توجه به فرهنگ منطقه ای برنامه ریزی در این وادی کاری عبث خواهد بود فقط باعث اتلاف هزینه و نیروی متخصص و عدم ثمر بخشی کار انجام شده خواهد شد و این تحقیق گامی هر چند کوچک در این حیطه است و برای رسیدن به اهداف نهایی نیاز به تحقیقات گسترده ای می باشد. زیرا که موضوع، خود نیز از گستردگی قابل توجهی برخوردار است . و تلاش محققان در حیطه های گوناگون جامعه شناسی، فرهنگی ، اقتصادی و روانشناسی و علوم تربیتی می طلبد .
پدیده کودکان خیابانی محصول افزایش مهاجرت ، گسترش حاشیه نشینی و صنفی شدن جوامع در شهر های بزرگ است و تهران نیز از این قاعده مستثنی نیست . کودکان خیابانی به شدت در معرض آسیبهای اخلاقی و جسمانی هستند و در بسیار از موارد توسط گروه های سازمان یا فته جذب کارهای خلافکارانه می شوند.
همچنین کودکان خیابانی حاصل فقر اجتماعی هستند برخی خانواده ها بعلت نداشتن هزینه مخارج فرزندانشان آنها را وادار به کار می کنند. فقر در ایران طور مستقیم بر کودکان تاثیر میگذارد . کودکان خاموش ترین و بی دفاع ترین بخش جامعه علاوه بر خشونت رفتارهای سنتی و عقب افتاده پدر سالاری ، در جدالی نا برابر و از پیش تعیین شده با فقر وتنگ دستی قراردارند . باز تاب تکانه اجتماعی ناش از بی عدالتی ، عدم تامین اجتماعی ، گسترده تر شدن فاصله طبقه اجتماعی و …هر روز کودکان بیشتری را به کودکان خیابانی اضافه میکنند . کودکان بعنوان یکی ازابزار ایجاد درآمد در نتیجه فقر خانواده مورد استفاده قرار می گیرند. امروزه بعلت آسیبهای اجتماعی از جمله اعتیاد ، طلاق ، بی سرپرستی و بد سرپرستی ، کودکان از خانه های خودفرار کرده و به شهر های بزرگ می روند . این کودکان معمولا ه کارهای پست مثل دست فروشی ، واکسی ، گل فروش و غیره مشغول می شوند . در بعضی مواقع این کودکان مورد سوء استفاده های جنسی و توسط افراد سود جو واسطه فروش مواد مخدر می گردند .
طبق بر آورد یونیسف در ایران ٪۹۰کودکان دارای پدر یامادر هستند و در خانواده های پر جمعیت زندگی می کند و در تهرا ن٪۸۰این افراد مهاجر هستند و٪۹۸آنها مذکر هستند .
به طور خلاصه کودکان خیابانی کودکانی هستند که برای ادامه زندگی وبقای خود مجبور به کار کردن هر چند سخت طاقت فرسا هستند و اینها از داشتن حق طبیعی و حقوق اساسی و انسانی محرومند.
براستی در کشوری وجود چنین کودکانی قابل فهم است [۲].
خصوصیات کودکان خیابانی [۳]
۱ – بیگانه شدن و ترد شدن آنها از نظام و ساختار های معمول اجتماعی
۲- اقدام به رفتارهای شدید ضد اجتماعی و صدمه به خود
۳- این کودکان بعلت مشکلات تغذیه ای معمولا کوچکتر از سن خود به نظر می رسند و از لحاظ جسمانی وضع خوبی ندارند.
۴- دختران معمولا مورد سوء استفاده جنس قرار می گیرند و اغلب به خود فروشی روی می آورند .
۵- ترس از باز داشت ، زندان ، خشونت و تهدید پلیس معضلی است که همیشه با کودکان خیابانی همراه است .
۶- اینان قربانیان شوم شرایط اجتماعی هستند و بیشتر از طبقات پایین جامعه می اشند .
۷- معمولا تک سرپرست بوده و معمولا مادر سرپرستی ایشن را بعهده داشته و نتوانسته به خوبی کودک خودرا اداره کند .
۸- تمایل و اعتمادی به بزرگسالان و انجمنها ی حمایتی ندارند زیرا اغلب از سوی بزرگسالان ترد شده مجبور به انجام کارهای سخت شده اند .
۹- بیشتر آنها آرزو دارند به خانه هایشان باز گردند مشروط بر اینکه فاکتور هایی که باعث فرار آنها از منزل شده حذف شود.
۱۰- بچه های خیابانی معمولا به صورت گروههایی هستند که دور هم جمع می شوند و بین خود رابطه برقرار می کنند تا کمبود های عاطفی ، اقتصادی و حمایتی خود را از گروه دریافت نمایند . این گروه ها با هم وحدت و صمیمیت دارند و از یکدیگر حمایت می کنند و اغلب به هم وفادار هستند.
۱۱- استفاده از مواد مخدر برای فرار موقت از واقعیت هاست که نه فقط تریاک ، بلکه استنشاق چسب های صنعتی و بنزین و مواد شیمیایی را نیز شامل می شود .
۱۲- از نظر بافت خانوادگی تعداد افراد خانوار زیاد می باشد .
۱۳- بررسی آمار محل سکونت مدد جویان بیانگر آن است که بیشتر این کودکان از استانهای غربی کشور می باشند و پس از تهران و خراسان استانهای غربی بیشترین آمار کودکان خیابانی را به خود اختصاص داده اند[۴] .
ساختار اجتماعی کودکان خیابانی
این گروه از کودکان برای محافظت از خویش گروه های کوچک تشکیل می دهند که این گروه ها جای خانواده را برای آنها پر می کند و در بین آنها نوعی هم بستگی و محبت ایجاد میکند و رهبر گروه همیشه فرد قدرتمند و با هوش گروه است [۵].
ویژگی های روانی و اجتماعی کودکان خیابانی