روی می دهد. تسلیم و رضا به حوادث جهان که بر اساس خواست خداست، برای انسانی که هم به امور ماورای طبیعت باور دارد و هم به خداوند تعلق عاطفی دارد، امری مطلوب خواهد بود، اما اگر تسلی رضای الهی نشود، وضعیت مشکل تر می شود.
سیره امام سجاد در زندگی به گونه ای است که نشان از رضامندی آن حضرت از خداوند در همه زمینه هاست. امام باقر فرمودند: «سخت مریض شدم پدرم به من گفت: چه میل داری؟ گفتم: مایلم آنچه خدا برایم خواسته بر خلاف ان درخواستی نداشته باشم. فرمود: احسنت! شبیه ابراهیم خلیل شده ای؛ چنان که جبرئیل به او گفت: حاجتی داری؟ گفت: در مقابل خدا اظهار نظری ندارد. او کافی است و او بهترین پشتیبان من است.» (مجلسی، ۱۳۶۴،۴۶ :۶۷ )
۲-۸-۱-۲-. تقویت اخلاق و کنترل درونی:
راه دوم تقویت و تحکیم مبنای اخلاقی فرد است که از نتایج آن، ایجاد یک عامل کنترل درونی است که از توسل شخص به اقدامات طالمانه و خشونت در روابط خانوادگی جلوگیری می کند.
با توجه به اینکه بسیاری از نزاع های خانوادگی و خشونت ها در زذایل اخلاقی افراد ریشه دارد، می توان این ادعا را مطرح کرد که آراسته بودن زن و شوهر به فضایل اخلاقی، یکی از مهم ترین عوامل ثبات و تحکیم خانواده است.
واضح است که اگر زوجین از ویژگی های اخلاقی ارزشمندی مانند صداقت، وفاداری، اعتماد، خیرخواهیو انصاف برخوردار بوده، از اموری مانند خودخواهی، خود محوری، تحقیر دیگران، توهین به آنها، حسادت، کینه توزی و دورویی مبرا باشند، بسیاری از تنش ها، بدرفتاریها، خشونت ها و اختلافات ویرانگر، از ساحت زندگی خانوادگی رخت بر خواهد بست؛ زیرا پای بندی به اصول اخلاقی، نیرومند ترین عامل کنترل درونی افراداست. از این رو، اسلام از میان معیارهای متعدد گزیشن همسر، به گونه ای کم نظیر بر تربیت اخلاقی فرد تاکید کرده است. (بستان، ۱۳۸۵، ۲۱۹)
۲-۸-۲- فرزند آوری
بسیاری از مطالعات و تجربه های عینی نشان می دهند که تولید فرزند، به عنوان بارزترین محصول پیوند زناشویی در تحکیم و تثبیت خانواده نقش ممتازی ایفا می کند. در مقابل، عقیم بودن و ناکامی در تولید فرزند، به ویزه در صورت اشتیاق وافر و زوج و وجود حساسیت های محیطی مشوق، در بسیاری از موارد، فروغ مهر و صفا را در روابط زناشویی ضعیف و پیوندهای متقابل را سست می گرداند.
فرزند خواهی، به شدت متاثر از اوضاع اقتصادی فرهنگی است، تا آنجا که در برخی جوامع، نازایی زن دلیل کافی برای طلاق وی قلمداد می شود. در مقابل، در جوامع غربی با شمار زیادی از زوج هایی روبهرو می شویم که فرزند را مانع پیشرفت فردی یا دستیابی به عشق و دیگر آرزوهای شخصی می انگارند. (بستان، ۱۳۹۰، ۲۰۴)
اگر چه خودداری از داشتن فرزند، گرایشی است که تاثیر پذیری از فرهنگ غربی به وجود آمده است، با توجه به آموزه های دینی، به طور قطع فرزندان می توانند تاثیرات مثبت و سازنده ای در زندگی والدین داشته باشند.
۲-۸-۳- حصر روابط جنسی در چارچوب زناشویی
یکی از عواملی که نقش تعیین کننده در سوق یابی افراد به تشکیل خانواده و در مرحله بعد در حفظ، ثبات و استحکام خانواده دارد، منحصر کردن ارضای غریزه جنسی به چارچوب ازدواج مشروع است. در شرایطی که افراد جامعه به خانواده به عنوان مکان انحصاری ارضای نیازهای جنسی ننگرند، میزان تعهد عمومی نسبت به حفظ این نهاد اجتماعی به شدت کاهش می یابد.
بر این اساس، اسلام یکی از راهکارهای خود را برای تحکیم خانواده، حصر روابط جنسی در چارچوب زناشویی قرار داده و برای تحقق این راهکار، از اهرم های قانون گذاری، اجرایی و فرهنگی استفاده کرده است. در بعد قانون گذاری، با مرزبندی و تفکیک بین الگوهای مشروع و نامشروع ارضای جنسی، در جهت تحکیم خانواده گام بردداشته است. از جنبه اجرایی نیز اسلام با اجرای سیاست های فرهنگی، حمایتی و تنبیهی، در جهت نهادینه کردن الگوی مشروع ارضای جنسی و از میان برداشتن الگوهای نامشروع در سطح جامعه کوشش کرده است. از حیث فرهنگی، اسلام با یادآوری و تاکید مستمر آثار سوء دنیوی و اخروی روابط نامشروع، کوشیده است قبح و ناپاکی این اعمال را در باور افرادرسوخ دهد تا از این طریق، از بی بند و باری جنسی افراد در جامعه جلوگیری کند. (بستان، ۱۳۹۰، ۲۷۴)
۲-۸-۴- تقویت روحیه غیرت ورزی
غیرت ورزی جنسی، از اخلاق جنسی است که بروز و رشد آن، بیش از هر جا ی دیگری در محیط خانواده به چشم می خورد. بر خلاف دیدگاهی که غیرت را از مقوله حسادت و صرفا محصول عوامل فرهنگی،و ناشی از گرایش مردان به تملک زنان می داند. (کلاین برگ[۱]، ۱۳۸۶)
۲-۹-وظایف و نقش های زوجین در ایجاد رضایت
روایات اهل بیت مجموعه ای از وظایف و نقش ها را در قالب رفتارهایی متنوع و گوناگون به زن و مرد توصیه می نماید که در برخی موارد رفتاری مشتکر و مشابه را به همسران توصیه می نماید و در مواردی، مشترک ومتفاوت، همچنین از روایات می توان رفتارهای اختصاصی زن و مرد را نیز به دست آورد.
بنابراین، نظام اسلامی خانواده، بر برخی مبانی ارزشی استوار است که تمایز های جنسیتی از مهم ترین آنها به شمار می رود. اسلام بر پایه تفاوت های جنسیتی طبیعی و بادر نظر گرفتن اهداف اصلی و فرعی خانواده، تمایزهایی را بین زن و مرد در نایحه وظایف و نقش ها قایل شده است (بستان، ۱۳۸۸، ۲۹۲) و برای تنظیم روابط زن و شوهر توصیه هایی به هر یک دارد که با ابعاد روان شناختی آنها متناسب است (سالاری فر، ۱۳۸۸، ۷۵)
پیبشوایان دین وظایفی را متناسب با ساختار جنسی مردان و زنان، در نظر گرفته و به انها ارزش بخشیده اند (مصباح و دیگران ، ۱۳۷۴، ۱۰۰۶) این تمایزها در موارد متعددی همچون اطاعت زن، سرپرستی مرد، حمل تعارضات زناشویی، تکریم زن، سپاسگذاری از مرد و… به چشم می خورند.
مرد وزن هر یک دارای گنجینه ای متفاوت از اطلاعات هستند که ساختار فیزیک و روانی آنها را در سال های بعد مشخص می سازد. هر بخش از این اطلاعات که از طریق ژن ها و کروموزم ها منتقل می شوند، در زمان خاصی فعال شده و چارچوب عملکردی فرد حامل را تعیین می کنند.(گروهی از نویسندگان،۱۳۹۰،۸۷)
پژوهش ها نشان می دهد، رشد شخصیت زن و مرد در ظاهر مثل هم است، اما در واقع متفاوت است و در مراحل مختلف رشد، دو جنس ویژگی های جداگانه ای دارند. (لطف آبادی،۱۳۸۱،فصل ۳و۴). از دیدگاه اسلام نیز تفاوت های جنسیتی ناشی از عوامل جغرافیایی ، تاریخی و یا اجتماعی نیست، بلکه ناشی از اصل آفرینش است (مصباح و دیگران، ۱۳۷۴، ۱۰۲۴)
با پذیرش تفاوت ها و احترام به آنها، حدود و مرزهای رفتار افراد مشخص می شود و هرگز زن و مرد انتظار رفتاری شبیه به خود را از دیگری نخواهند داشت و در صورتی که با برخوردی متفاوت با خود مواجه شدند، آن را تحقیر نخواهند کرد. بسیاری از مشاجرات خانوادگی ناشی از همین انتظارات بی جاست (معین الاسلام و طیبی، ۱۳۸۰، ۱۶۵) زن و مرد هر یک دارای ویژگی های مخصوص به خود هستند و شرط سعادت هر یک از آنها و در حقیقت، جامعه بشری این است که هر کدام بر اساس ویژگی های خویش حرکت کنند (مصباح و دیگران، ۱۳۷۴، ۱۰۲۳)
امیر المومنین علی در کلامی زیبا، به تفاوت زن و مرد این گونه اشاره می فرمایند: (مجلسی، ۱۴۰۴ق)
زن موظف است یا می تواند عقل و اندیشه انسانی خویش را در ظرافت عاطفه و زیبایی گفتار و رفتار ارائه دهد، چنان که مرد موظف است و می تواند هنر خود را در اندیشه انسانی و تفکر عقلانی خویش متجلی سازد.(جوادی آملی ۱۳۷۸، ۳۵)
این تفاوت و تمایز وظایف و نقش ها را می توان در کامل ترین و جامعه ترین وضعیت خود در زندگی امیر المومنین و حضرت زهرا مشاهده نمود. امیر المومنین تعامل با همسرشان را این گونه توصیف می کنند: «به خدا سوگند تا فاطمه زنده بود، نه او را عصبانی