از عوامل خطر دیگر در پدیدآیی این اختلال عوامل خلق و خویی و محیطی میباشد. دو دلی ویژگی برجسته افراد مبتلا به اختلال ذخیره سازی و خویشاوندان درجه یک آن ها است. افراد مبتلا به این اختلال اغلب به صورت گذشته نگر از وقایع زندگی آسیب زا و استرس زای قبل از شروع این اختلال یا عامل تشدید کننده آن خبر میدهند. مطالعات ژنتیکی و فیزیولوژیکی نشان میدهند که، رفتار ذخیره کردن خانوادگی است، به طوری که تقریبأ ۵۰ درصد افرادی که ذخیره میکنند خویشاوندی دارند که او نیز ذخیره میکند. تحقیقات دوقلویی نشان میدهند که تقریبأ ۵۰ درصد تغییرپذیری در رفتار ذخیره سازی ناشی از عوامل ژنتیکی میباشد(انجمن روانپزشکی آمریکا،۲۰۱۳).
۲-۴۵- فرایند شناختی ناسازگارانه و ناکارآمد[۸۸]
مطالعات و گزارش های افراد مبتلا به اختلال احتکار حاکی از آن میباشد که این بیماران سوگیری توجه به مسائل بی اهمیت و جزئی مانند اندوختن غیر ضروری اشیاء دارند(تولین و همکاران،۲۰۰۹).همچنین بعضی نتایج نشان داده است که این افراد در حافظه[۸۹] و عملکرد اجرایی[۹۰] نیز مشکل دارند(گریشام و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۴۶- مشکلات محتوایی در شناخت
مسئولیت پذیری زیاد در مورد حفظ اشیاء و کمال گرایی در حفظ و نگهداری اشیاء میتواند نقش مهمی در شروع و حفظ اختلال احتکار داشته باشد. مسئولیت پذیری افراطی، باعث می شود تا بیمار خود را وقف حفاظت از اشیاء و جلوگیری از هدر رفتن آن ها کند. همچنین خیتی از این افراد بر این باورند که حفظ اشیاء و اموال احساس کنترل زندگی و دوری از مشکلات را برای فرد فراهم میکند. همچنین خیلی از این بیماران بر خلاف بیماران OCD که به افکار و اعمال وسواسی خود بینش و آگاهی دارند، نسبت به وسواس احتکار خود آگاهی و بینش ندارند و فکر میکنند که این اعمال و افکارشان غیر منطقی نیست و حتی مفید هم هست.بعضی از محققان این ضعف بینش را در این بیماران به آسیب عملکرد در ناحیه پیش پیشانی و قشر پیشانی حدقه ای[۹۱] نسبت میدهند(ووگل[۹۲] و همکاران،۲۰۰۵؛ سالمون[۹۳] و همکاران،۲۰۰۶).
۲-۴۷- دلبستگی هیجانی نسبت به اشیاء[۹۴]
بعضی از نظریه پردازان(مانند استکی و همکاران،۲۰۰۳) بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال احتکار در کودکی به جای انسان به اشیاء و حفظ آن ها دلبستگی دارند. به عبارت دیگر، این نظریه پردازان بر این باورند که این افراد با حفظ و نگهداری اشیاء به امنیت و آرامش روانی میرسند و با تلاش برای دور انداختن آن ها احساس تنش و احساس از دست دادن منبع امنیت و از دست دادن جزئی از خود به آن ها دست میدهد(ربیعی، ۱۳۹۳).
۲-۴۸- رفتارهای اجتنابی
چنانچه پیش تر آمد بیماران مبتلا به اختلال احتکار، باورها و افکاری دارن که باعث احتکار و جمع آوری وسایل و اشیاء می شود و زمانی که این افراد سعی میکنند اشیاء و وسایل را دور بیندازند دچار اضطراب و تنش میشوند و همین عامل باعث می شود که از این عمل اجتناب کنند. از دیدگاه رفتاری، دلیل اصلی دوام اختلال احتکار رفتارهای اجتنابی در مورد دور انداختن اشیاء و لوازم غیر ضروری است. به عبارت دیگر، از منظر این دیدگاه بیماران مبتلا به وسواس احتکار از دور انداختن اشیای غیر لازم اجتناب و دوری میکنند و همین مسئله باعث تداوم بیماری و اصلاح نشدن افکار غیر منطقی در این افراد می شود.
رفتارهای افراطی خرید، ذخیره کردن و انبار کردن از جمله رفتارهایی است که از بهبودی این افراد جلوگیری میکند. رفتارهای اجتنابی و وسواسی به طور موقت اضطراب و تنش را در این افراد کاهش میدهد ولی در درازمدت باعث ماندگاری و دوام بیماری در این افراد می شود. این افراد اغلب بعد از اعمال اکتساب و ذخیره کردن احساس هیجان مثبت میکنند. حتی گاهی اوقات این افراد نسبت به ذخیره سازی و احتکار دید مثبت دارند و بر این عقیده هستند که با این کار از بعضی مشکلات آینده جلوگیری میکنند.
در نظریه فراشناخت، این تجربه و دید مثبت نسبت به ذخیره سازی بی مورد که معمولأ میتواند شروع کننده اختلال احتکار در افراد باشد با عنوان باور مثبت فراشناختی شناخته می شود. نظریه پردازان فراشناختی بر این باورند که دید و باور مثبت به یک عمل و رفتار غیر ضروری میتواند باعث شروع و تداوم آن عمل شود(ربیعی، ۱۳۹۳).
۲-۴۹- پنج خطای فکر بنیادین در افراد مبتلا به اختلال وسواس احتکار
الف) وابستگی(دلبستگی) هیجانی افراطی به اشیاء: ممکن است فرد مبتلا به وسواس احتکار فکر کند که این انباشته ها و وسایل بخشی از وجود اوست. در نتیجه فکر رها کردن برخی از آن ها ممکن است برایش احساس تهدید ایجاد کند، انگار که قرار است بخشی از وجودش را از فرد جدا کنند.
ب) ترس از مشکلات حافظه: ممکن است این افراد نگران آن باشند که اگر چیزی دور از چشمان آن ها باشد از ذهنشان هم بپرد؛و دچار فراموشی در مورد آن ها شوند. نگرانی در مورد حافظه ممکن است به این افراد این انگیزه را بدهد که چیزهای مختلف را جمع و جور نکنند که این کار به طور زیانباری باعث به هم ریختگی اطراف می شود.
پ) نیاز مبالغه آمیز برای کنترل دارایی ها: ممکن است این افراد نیاز بسیار شدیدی به کنترل چیزهایی داشته باشند که جمع آوری کردهاند. وقتی کسی آن ها را جابجا کند یا حتی به آن ها دست بزند، ممکن است این احساس را داشته باشند که حق و حقوق شخصی شان پایمال شده است.
ت) تزلزل در تصمیم گیری: ممکن است برای تصمیم گیری حتی در موارد جزئی نظیر اینکه برای شام چه چیزی خورده شود یا امروز چه لباسی پوشیده شود، با مشکلات زیادی مواجه باشند. در نتیجه، وقتی مجبور به اقدام در موردی میشوند، نمی خواهند که تصمیم اشتباهی بگیرند و چیزی را دور بریزند که بعدأ از دور ریختنش پشیمان شوند.
ث) مشکل طبقه بندی کردن: ممکن است برای مرتب کردن اشیا و اینکه کدام اشیاء باید نگهداری شود و کدام دور ریخته شود با مشکل مواجه شوند(اردن و دالکورسو، ۲۰۰۹؛ ترجمه جان بزرگی و آگاه هریس،۱۳۹۴).
۲-۵۰- شیوع
تحقیقات درباره شیوع اختلال ذخیره کردن که از لحاظ ملی بیانگر باشد، وجود ندارد. زمینه یابی های جامعه، شیوع نقطه ای ذخیره کردن را که اهمیت بالینی دارد، در ایالت متحده و اروپا تقریباً ۲ تا ۶ درصد برآورد میکنند. اختلال ذخیره کردنف مردان و زنان را مبتلا میکند، اما چند تحقیق همه گیرشناختی، شیوع به مراتب بیشتر را در مردان گزارش دادهاند. این با نمونه های بالینی مغایر است، که عمدتاًً زن هستند. به نظر میرسد که نشانه های ذخیره کردن در افراد مسن(۵۵ تا ۹۴) در مقایسه با افراد جوان (۳۴ تا ۴۴) تقریباً سه برابر شایع تر است(انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۱۳).
۲-۵۱- شکل گیری و سیر