۱-۱۱-فرایند اجرای تحقیق:
فرایند اجرای تحقیق و پژوهش حاضر بر اساس فلوچارت زیر میباشد:
مرحله ۱: انتخاب موضوع ، مطالعات اولیه و بررسی وضعیت موجود و زیرساخت های احتمالی مورد نیاز برای استقرار مدیریت دانش
مرحله ۲: بررسی متون، تجربیات و پژوهش های قبلی انجام شده در حوزه مدیریت دانش و روش های استقرار مدیریت دانش در سازمان ها
مرحله ۳: بررسی و تدوین چارچوب نظری، بیان مسئله، اهداف انجام تحقیق و مشخص نمودن چاش های که نتایج تحقیق میتواند پاسخگوی آن باشد.
مرحله ۴ : تدوین و ارائه فرضیات و سوالات اساسی تحقیق که نتایج تحقیق در پی پاسخگویی به آن ها است.
مرحله ۵ : تدوین و یا تهیه پرسشنامه استاندارد در حوزه استقرار مدیریت دانش در سازمان و برآورد حجم جامعه و نمونه آماری
مرحله ۶ : کنترل روایی و پایایی پرسشنامه هدف تحقیق با بهره گرفتن از روش ها و متد های استاندارد
مرحله ۷ : توزیع پرسشنامه در جامعه آماری هدف ، جمع آوری داده ها و تجزیه و تحلیل آن ها
مرحله ۸ : جمع بندی، نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات اجرای مبتنی بر نتایج وپیشنهادت مناسب برای پژوهش های آتی
فلوچارت فرایند اجرای تحقیق
فصل دوم
ادبیات پژوهش
۲-۱- مقدمه
دانش مهمترین منبع ثروت در جوامع و در سازمانها است. در اقتصاد امروز، موفقیت سازمانها وابسته به توانایی آن ها در کشف و کسب، کدگذاری و انتقال دانش به طریقی مؤثرتر و با سرعت بیشتر است. جنبه مهم مدیریت دانش، استخراج دانش ضمنی کارکنان و سپس قابل فهم کردن و به نظم درآوردن آن است، به طوری که سایر کارکنان بتوانند به آن دست یابند و آن را به کار گیرند. نقشه دانش یک منظر از بازیگران، منابع، جریان ها، محدودیت ها و حفرههای دانش در سازمان ها را به تصویر میکشد و ابزار هدایت به سمت دو حالت اطلاعات کدشده یا دانش صریح ضمنی ایجاد کردهاست. اهمیت و ارتباطات بین مخازن و مجموعه نیروهای دانش را آشکار میسازد(کیم و همکاران[۱۲]،۲۰۰۳). از مدیریت دانش به عنوان هنر کسب ارزش افزوده از سرمایه ی ناملموس دانش یاد میشود. فرانسیس بیکن در قرن ۱۶ بیان داشت که دانش قدرت است، اما این قدرت که بیشتر بر جنبه ضمنی بودن دانش دلالت دارد در اختیار صاحبان دانش که همان افراد یا کارکنان سازمان هستند قرار دارد و اگر فرهنگ و جو سازمانی مناسبی برای مدیریت دانش وجود نداشته باشد، مفهوم این جمله کارکنان را به سمت احتکار دانش برای قدرتمند باقی ماندن سوق میدهد، از اینرو وظیفه اصلی مدیریت دانش ایجاد بستری در سازمان است که کارکنان، دانش خود را در اختیار سازمان قرار دهند تا آن را با اشتراک و استفاده مجدد از دانش افزایش دهند. برای اینکه سازمان بتواند دانش موجود در بدنه خود را مدیریت کند ابتدا باید انواع و سطوح آن، منابع و مکان ها و راههای انتقال دانش را شناسایی کند.
در ابتدا و مقدمه جهت درک بهتر از محتوی این فصل به ذکر نقشه ادبیات تحقیق میپردازیم، بدین معنی که برای نگارش این بخش از تحقیق از الگوی زیر بهره گرفته ایم:
۲-۲- مبانی نظری
۲-۲-۱- پیش درآمد
دانش همیشه برای افراد ارزشمند است. فرهنگهای قوی و متمدن، اغلب با کتابخانههای شان مشخص میشوند. کتابخانه بزرگ موزهی الکساندریا، کتابخانه بریتیش و غیره همه، محل تجمع دانش یک تمدن است. بنابرین، مدیریت دانش در پیرامون ماست که هنوز به طور وسیع مورد استفاده قرار نگرفته است. همه ما به گونه ای، با عبارت هایی مثل اقتصاد دانشی و کارگران دانشی آشنا هستیم. در دوره های قبلی، کلید اصلی تولید ثروت، مالکیت و دسترسی به سرمایه و منابع طبیعی بود؛ در حالی که امروز، کلید اصلی ثروت، به میزان دسترسی به ایجاد دانش است. بنابرین، یک دانشکده کوچک با ارائه ایده های جدید، میتواند میلیاردها دلار کسب کند. زمانی قطع درختان، معدن طلا، یا آهنگری موجب تولید ثروت میشد، حالا تمام بخش ها به خدمات همدیگر نیاز دارند تا بتوانند ایجاد ثروت کنند. مدیریت دانش در سبز فایل،تحولات شگرفی را در مباحث مدیریتی ایجاد کردهاست. مدیریت دانش به دنبال تصرف دانش ،خرد و تجربیات با ارزش افزوده کارکنان و نیز پیاده سازی،بازیابی و نگهداری دانش به عنوان داراییهای سازمان است. به گفته پیتر دراکر[۱۳]“راز موفقیت سازمانها در قرن ۲۱ همان مدیریت دانش است”. بنابرین مدیریت سازمانها باید با تکیه بر دانایی برتر امکان اتخاذ تصمیمات معقول تر در موضوعات مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانش را پیدا کنند. از این رو مدیریت دانایی مقوله ای مهمتر از خود دانایی محسوب میشود که در سازمانها به دنبال آن است تا نحوه چگونگی تبدیل اطلاعات و دانستههای فردی و سازمانی را به دانش و مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن نماید (گلیستر[۱۴]، ۲۰۰۳).
۲-۲-۲- مفهوم دانش
یکی از مبانی اصلی مباحث مرتبط با دانش، درک مفهوم سه جزء داده، اطلاعات، دانش و تعامل بین آن ها است. گاهی به این مثلث ضلع چهارمیبنام معرفت یا فضیلت نیز افزوده میشود. بطورکلی باید گفت: “مجموعه داده ها اطلاعات نیست، مجموعه اطلاعات دانش نیست، مجموعه دانش خرد نیست و مجموعه خرد حقیقت نیست”. جریان دانش مجموعه فرایندها، رویدادها و فعالیت هایی است که از طریق آن اطلاعات، دانش و فرا دانش یا خرد از یک وضعیت به وضعیت دیگر تبدیل میشود(چنگ مینگیو۱۳۸۳). بدین ترتیب هر گونه بحث در زمینه دانش باید از داده ها آغاز شود. قبل از توضیح مفهوم دانش، لازم است که بین «داده» و «اطلاعات» که کم و بیش القا کننده مفهوم دانش هستند، تفاوت قائل شویم.
۲-۲-۲-۱- داده ها
«داده ها» رشته واقعیتهای عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. از دیدگاه سازمانی، داده ها به درستی یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. داده ها تنها بخشی از واقعیت ها را نشان میدهند و از هر نوع قضاوت، تفسیر ومبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب تهی هستند. داده ها را میتوان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیمگیری به شمار آورد، چراکه نمیتوانند عمل لازم را تجویز کنند. داده ها نشانگر ربط، بیربطی و اهمیت خود نیستند، امّا به هر حال برای سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند، چراکه مواد اولیه ضروری برای خلق دانش به شمار میروند.
۲-۲-۲-۲- اطلاعات
«اطلاعات» را نوعی پیام به شمار میآورند. پیام مورد نظر ما معمولاً به شکل مدرکی مکتوب یا به صورت ارتباطی شنیداری یا دیداری نمود مییابد. اطلاعات باید متضمن آگاهی و حاوی داده هایی تغییر دهنده باشد. واژه inform در انگلیسی به معنای «شکل دادن» و information نیز به معنی «شکل دادن» بینش و دید دریافت کننده اطلاعات است. اگر بخواهیم معنی واژه مورد بحث را دقیق تر و سختگیرانهتر روشن کنیم، باید بگوییم: «تنها گیرنده میتواند مشخص کند که دریافتیهای او واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثیر قرار داده است». اطلاعات برخلاف داده ها، معنیدار هستند. به قول پیتر دراکر: «داشتن ارتباط و هدف، ویژگی اطلاعات است». اطلاعات، نه تنها دارای قابلیت تأثیرگذاری بر گیرنده هستند، بلکه خود نیز شکل خاصی دارند و برای هدف خاصی سازمان مییابند. داده ها زمانی به اطلاعات تبدیل میشوند که ارائه دهنده آن ها، معنی و مفهوم خاصی به آن ها ببخشد. با افزودن ارزش به داده ها، در واقع آن ها را به اطلاعات تبدیل میکنیم.