۴-حصول ایمنی
۵-ارزش هدفهای شخص در زندگی
شاید با بحث در این موارد شخص قادر شود کلیدی برای فهم مشکلات خود پیدا کند و موارد ضعف خود را ترمیم کند (انجمن روانشناسی آمریکا، ۱۹۹۹؛ به نقل از آزاد، ۱۳۸۷).
۱-روابط شخص با دیگران: عامل بسیار مهمی که در شادابی روحیه شخص مؤثر ات عبارتست از قدرت بهتر کردن روابط شخص با دیگران
۲-چگونگی رفتار شخص، کیفیت رفتار شخص با دیگران نتیجه سه نیرویی است که در شخصیت انسانی نهفته است این سه نیرو از سه محل سرچشمه میگیرد که عبارتست از: شعور ناآگاه، شعور آگاه و وجدان که از ترکیب و تأثیر آن دو بر یکدیگر حاصل میشود.
۳-منابع رضایت شخص: برای حصول سلامت عمومی افراد احساس رضایت خاطر از زندگی لازم است. رضایت از برآورده شدن احتیاجات و قابل حصول شدن آرزوهای حاصل میشود تقدیر و تشویق دیگران احساس رضایت را کاملتر می کند. حصول رضایت به مهارت و کاردانی و همچنین به بینیازی و پشتکار نیز بستگی زیاد دارد.
۴-ایمنی عاطفی: روشهایی که شخص کشف ایمنی عاطفی میکند و مقدار و اندازهای که میتواند اطمینان خاطر و ایمنی عاطفی داشته باشد برای سلامت عمومی خود و بچههایش کمال اهمیت را دارد. ایمنی عاطفی مربوط است به مقدار اعتماد به نفس شخص و فارغ بودن از حسن مجرمیت و معلوماتی که مطلوب شخص است. و کیفیت رابطه شخص با خانوادهاش، حرفهاش و دوستانش ناایمنی و عدم اعتماد به افراد خانواده و دوستان خطری جدی است که سلامت عمومی شخص را تهدیر میکند.
۵-ارزش اهداف شخص: بهتر است شخص در زندگی هدف داشته باشد. بی هدف و بیمقصد نمیتوان زیاد زندگی کرد. افرادی از سلامت عمومی برخوردارند که:
۱-قابلیت و توانایی برقراری ارتباط با دیگران را در جامعه دارند.
۲-از آرامش خاطر برخوردار بوده و فاقد اضطراب و ترس دایمی است.
۳-احساس کفایت و اعتماد به نفس میکنند.
۴-توانایی پذیرش مقررات اجتماعی را دارند.
۵-در حالیکه دیگران را دوست دارند به آنها وابستگی و اتکای افراطی ندارند.
۶-بشارتها و شرایط برای زندگی را تحمل میکنند.
۷-انعطاف پذیرند.
۸-به اندازهی توانایی خویش از خود توقع دارند.
۹-از فضایل اخلاقی مثل خیرخواهی و دلسوزی و تواضع برخوردارند.
۱۰-در زمان حال زندگی میکنند.
۱۱-رضایت و نگرانی منطقی دارند.
۱۲-ترس، خشم، اضطراب خود را کنترل میکنند (به نقل از آزاد ۱۳۸۷).
اهداف بهداشت روانی:
هدفهای بهداشت روانی را میتوان در کل به این صورت بیان کرد: «رسیدن به یک زندگی تکامل یافته، شادتر، هماهنگتر و کارآمدتر». در زیر به تعریف هر یک از این ابعاد پرداخته شده است.
۱- زندگی نسبتاً تکامل یافته: در یک زندگی نسبتاً کامل، فرد تواناییهای بالقوه خود را میشناسد و پیوسته در حال رشد و باروری و تکامل است. احساس مسئولیت در انجام کارهای محوله و احساس شادمانی در هنگام فراغت، شرکت در فعالیتهای مختلف و برخورداری از مهارت انجام صحیح کارها، به فرد اجازه میدهد که موفقیت را تجربه کند.
در یک زندگی تکامل یافته، همه ابعاد شخصیت فرد، اعم از جسمانی، روانی، ذهنی و معنوی رشد و تکامل مییابند و هدف بهداشت روانی نیز ایجاد فرصت برای بروز استعدادها و تواناییهای گوناگون فرد است. هر اندازه فرد بیشتر تواناییها و قابلیتهای خود را بشناسد و آنها را به کار گیرد احساس رضایتمندی و خوشنودی و موفقیت بیشتر با او قرین خواهد بود.