زندگی و یا محیط شغلی به خوبی مقاومت کرده ودر عین حال سلامت جسم و روان خود را حفظ کرده اند ( شعر ، مارتین ترجمه بلوچی ص۳۷۵ )
رابطه بین رویدادهای استرس زای زندگی و ابتلا به بیماری در حال پژوهش های گسترده ای بررسی شده است۰ همبستگی متوسط بین استرس و بیماری در حول وحوش ۳۰ درصد به دست آمده ۰ این رقم صرفا بدین معنی است که می توان در ۵ درصد از موارد با آگاهی از رویدادهای استرس زای زندگی احتمال ابتلا ی افراد را به بیماری پیش بینی کرد۰
علیرغم این که این رابطه در مورد بسیاری از مردم واقعیت دارد۰ ولی موارد زیادی مشاهده شده اند که از این قاعده مستثنی هستند ۰یعنی عده ای با وجود تجربه های آسیب زا کماکان سلامت خود را حفظ می کنند حتی مواردی یافت می شود که افراد تحت شرایط شدید استرس کمترین میزان بیماری را گزارش می کنند . ( مدی و کوباسا ۱۹۸۴ ص ۲۲ )
این دو دانشمند در خلال مطالعات خود به وجود یک صفت شخصیتی ، یعنی سخت رویی ، استناد کرده اند که در بیست سال گذشته در حوزه آسیب شناسی روانی موضوع بررسی های متعدد بوده و مولفه های سه گانه آن ، یعنی کنترل ، تعهد و چالش همواره به عنوان سپرهای مقاومت در مقابل اختلال های روانی و جسمی مطرح شده اند . پژوهشگران بی شماری ارتباط بین سخت رویی را با مقوله های بسیار پراکنده ای چون تندرستی جسمی و روانی ، موفقیت و یا فرسودگی شغلی ، اختلال های روانی ، فعالیت های ورزشی ، نگرش نسبت به مرگ و زندگی و حتی طول عمر افراد مورد بررسی قرار داده اند ( کوباسا و مدی ۱۹۷۹ ) .
در واقع سخت رویی نوعی سبک شخصیتی است که مجموعه ای از صفات روانی را در بر می گیرد . افرادی که از این سبک شخصیت برخوردارند . در مقایسه با کسانی که در مقابل مشکلات به زانو در آمده و تسلیم می شوند . در سه زمینه متفاوتند . در درجه اول آنها نسبت به فعالیتهایی که در آن درگیر هستند احساس تعهد می کنند ، یعنی ، درگیری های زندگی را عمدتا تجربه های مثبت و مفید قلمداد کرده و نسبت به آن ها نوعی احساس تعهد می کنند. ( مدی اولت کوباسا ۱۹۸۴ ص ۲۸ )
نکته دوم این که برای افراد سخت رو حوادث و فعالیت های روزمره چالش انگیزند . آن ها تجربه های زندگی را سرشار از معنا می دانند و برخورد های آنها را آموزنده تلقی می کنند . این در حالی است که بسیاری از مردم رویارویی با حوادث را خسته کننده ، ملال آور و یا حتی تهدید آمیز قلمداد میکنند . افراد چالش طلب گاهی رویدادهای مصیب زا ی زندگی را به تجربه های ارزنده ای تبدیل می کنند .( مرکز بهداشت ص۴ ) .
بالا خره افراد سخت رو ،نسبت به رویدادهای زندگی احساس کنترل بیشتری دارند ، آن ها معتقدند که شخصا در پی آمد های زندگی نقشی تعیین کننده داشته و کم و بیش این پی آمد در قلمرو کنترل آن ها قرار دارد . برخورداری از چنین نگرشی باعث می شود که افراد سخت رو رویدادهای زندگی دچار احساس بیگانگی ، ناتوانی و تهدید میشوند و یقینا در چنین برداشتی شیوه ارزیابی شناختی آنان نقش عمده ای ایفا می کند.
فلسفه وجودی :
گفتیم مفهوم سخت رویی ریشه در فلسفه وجودی دارد . در این فلسفه کل نگر انسان موجودی مسئول ، آزاد و مختار است که جسم و روان او واحدی یک پارچه و منسجم را تشکیل میدهد . به اعتقاد طرفداران این مکتب انسان در اینجا و اکنون زندگی می کند . او نه بازیچه محیط است نه مخلوق غرایز و انگیزه های درونی بلکه موجودی است که آزادانه انتخاب می کند و تنها مسئول هستی ، خود است . از دیدگاه فلسفه وجودی چنان چه انسان اراده کند می تواند از محیط مادی یا جسم خود فراتر رفته و در واقع ، این تصمیم اوست که چه شود و چه بکند (ملک زاده پریسا . ۱۳۷۹ ) . رولوحی ، یکی از طرفداران برجسته این فلسفه در توصیف فلسفه وجودی چنین می نویسد : ” رویکرد وجود گرایی نهضتی نیست که به تفکر و اندیشه های نظری بازگشت کرده باشد ، بلکه تلاشی است برای درک رفتار انسان و تجارب او در قالب فرض هایی که خود زمینه ساز آنهاست . انسان موجودی است که هستی را تجربه می کند و خود مورد تجربه واقع می شود ( شکر کن و دیگران ، ۱۳۷۲ )
وجود گرایان انسان را موجودی مرتبط و هم آهنگ می دانند که جسم و روان او واحدی غیر قابل تفکیک و یکپارچه را تشکیل می دهد . به اعتقاد آنان هر چه که فرد در اینجا و اکنون هست و یا تجربه می کند و یا هر آنچه که به آسانی رویت می کند ،موضوع روان شناسی است . وجود گرایان ، همانند پدیدار شناسان پدیده های موجود را تشریح نمی کنند و یا سعی در اثبات آنها ندارند ، بلکه آنها را همانگونه که هستند توصیف یا تعریف می کنند .وجود گرایان روش مذکور را هدف واقعی روان شناسی می دانند ( ملک زاده ، پریسا .۱۳۷۹ ) .
مهمترین فرضیه وجود گرایان در تحول و رشد انسان مفهوم ” شدن ” است . از نظر آنان جهان هستی در هیچ لحظه ای حالت ایستا یا ثابت ندارد ، بلکه تمام عناصر هستی ، همواره در حال شدن ، یعنی در حال تغییرند . انسان همواره می کوشد تا به یک موجود کامل یا تمام عیار تبدیل شود . نکته ای که بر اندیشه های کارل را جزرو سایر انسان گرایان شدیدا سایه افکنده است .
نظریه سخت رویی که از این مکتب سرچشمه گرفته است . با نظریه هایی که عمدتا انسان را همانند یک لوح سفید منفعل می بیند ، تناقض دارد . سوزان کوباسا سه خصلت تعهد ، کنترل و چالش که همگی از فلسفه وجودی نشات گرفته اند ، تلفیق نموده و خصیصه سخت رویی را به عنوان سپری در مقابل ابتلا به انواع بیماری مطرح کرده است .
به اعتقاد ” ویکتور فرانکل ” ( ۱۹۸۷ ) اگر زندگی برای افراد معنا و هدف داشته باشد ، فشارهای ناشی از آن نیز قابل تحمل خواهد بود ، آنچه افراد را در مقابل رویدادهای فشار زا مقاوم میکند ، عمدتا شیوه های شناختی آنهاست ، افراد در تعبیر و تفسیر رویدادها ی زندگی سبکهای شناختی متفاوتی به کار می برند . از نظر ” فرانکل ” معنی دار بودن یعنی درک رویدادهای زندگی به گونه ای که فرد را شایسته زیستن وادامه حیات می کند . هر کوششی که علیه فشار روانی و به منظور غلبه بر آن صورت گیرد در درون خود معنائی دارد که وقایع زندگی را به سود خود تغییر می دهد . او در کتاب “انسان در جستجوی معنی ” مینویسد : ” اگر در زندگی معنا وجود داشته باشد ، پس رنج هم معنا دارد ” موقعیت های فشار زای زندگی همواره می تواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار ، به نوبه خود ، موجب بروز یا تشدید نابسامانیها ی جسمی و روانی می شود . در چنین فضائی انسان ناگزیر است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجو کارهای موثر تر باشد . از این رو وجود سبک خاص شناختی یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشار زای زندگی را کاهش دهد ، اهمیت ویژه ای می یابد ( فرانکل ، ویکتور ، ۱۹۶۱ ص ۱۷۳ ) .
از نظر بسیاری از پژوهشگران افرادی که سخت رویی بالائی دارند ، هنگام بروز مشکلات بیشتر از روش های ” مقابله کشتاری ” استفاده می کنند . در این روش فرد رویدادهای زندگی را در جایگاه خاص خود قرار داده و آنها را با یک نظام فکری امیدوار کننده ارزیابی می کند . مثلا برای حل مشکل خود با افراد ذی صلاح تبادل نظر نموده و چاره جویی می نمایند . بر عکس افرادی که به روش های ” واپس رونده ” متوسل می شوند برای فرار از مشکل از مواجه شدن با آنها اجتناب می ورزند و یا به رفتارهائی چون پرخاشگری ، نوشیدن الکل و مصرف سیگار پناه می آورند . که در این شیوه فرد برای مدتی از شرایط استرس زا یا بحرانی کناره می گیرد ولی مشکل زیر بنائی او یعنی ذهنیت توام با یاس و نا امیدی ، کماکان باقی می ماند ( مدی ، کوباسا ، ۱۹۸۴ ص ۲۹ )
سخت رویی نباید صرفا به عنوان یک سپر مقاوم در مقابل ابتلا به بیماری تلقی شود بلکه این ویژگی بازتابی از توانایی فرد در خلق کارهای زندگی در شرایط دشوار و رویدادهای استرس زا است . به عبارتی دیگر ، سخت رویی نشان دهنده درک فرد از جهان پیرامون و توانمندی او در اتخاذ تصمیم های موثر و کارسازتر شخصی است. ( کاسکا ، موریتکا ، ۱۹۶۶ ص ۲ )
مطالعات نظری :
شواهد زیادی دلالت بر این دارند که سخت رویی با سلامت روانی و جسمی ارتباط مثبت داشته و پی آمدهای منفی استرس میزان سلامتی را کاهش می دهد .
پژوهش های متعدد حاکی از وجود اثرات سودمند سخت رویی بر سلامتی و نقش تعدیل کننده آن بر استرس است ( ملک زاده ، پریسا ۱۳۷۹ )
شاید نخستین مطالعه کلاسیک در این مقوله مطالعه ای که توسط سوزان کوباسا در سال ۱۹۷۹ انجام گرفت . وی ابتدا هفتاد و پنج نفر از مدیران قشر متوسط و بالا را به عنوان نمونه آماری خود انتخاب کرد . این مدیران ، پس از گذراندن یک دوره از رویدادهای پرتنش و فشار زا به بیماریهای مختلف جسمی و روانی مبتلا شده بودند . گروه مقایسه را هشتاد و چهار نفر از مدیران تشکیل می دادند ، که پس از گذراندن یک دوره ” کم وبیش ” مشابه کماکان سلامتی خود را حفظ کرده بودند . تحلیل نتایج این مقایسه نشان داد که گروه دوم از سه ویژگی شخصیت ، که مولفه های سخت رویی را تشکیل می دهند ، برخوردارند . احتمالا داشتن همین خصیصه ها ، مدیران تحت فشار را در مقابل انواع بیماریهای جسمی و روانی مقاوم ساخته بود . ناگفته نماند که نتایج این پژوهش صرفا در مورد مدیران مرد مطرح شده است . و ممکن است در مورد زنان حقیقت نداشته باشد .( شیرد وکاشانی . ۱۹۹۱ ص ۷۶۱ ) .
به اعتقاد کوباسا سخت رویی چیزی فراتر از ترکیب سه خصیصه فوق است . انعطاف پذیری و مقاومت افراد سخت رو را نمی توان صرفا به وجود یک مولفه شخصیتی مانند تعهد نسبت داد ، بلکه ترکیب و تلفیق پویایی از این سه مولفه در عملکرد افراد سخت رو مطرح می باشد . از این رو سخت رویی ، به عنوان یک صفت مرکب ، تمایز بین مولفه های یاد شده را از میان برداشته و در آن ها نوعی تداوم و همگونی ایجاد می کند ( قربانی ، نیما ۱۳۷۳ ) .
به نظر می رسد که افراد سخت رو از نگرش درونی خاصی برخور دارند داشتن این نگرش به آنها کمک میکند تا شیوه ای خاص را در رویارویی با مسائل زندگی واطرافیان خود اعمال کنند . افراد سخت رو عمدتا رویدادهای زندگی را جالب ، متنوع ، آموزنده و چالش انگیز می بینند . آنها حوادث زندگی را به صورتی واقع بینانه یا نوعی بلند نظری تلقی می کنند و به همین دلیل ، نسبت به کل رویدادهای زندگی خوشبین ترند . شاید وجود همین خوش بینی است که افراد سخت رو را در برابر حوادث ناخوشایند و غیر منتظره مقاوم تر کرده است .( قربانی ، نیما ۱۳۷۳ ).
افرد سخت رو شرایط دشوار و بحرانی را به عنوان موقعیت های خاص و یا حتی جالب تلقی می کنند و نه تنها از وجود آنها ناامید و خسته نمی شوند ، بلکه در گیر شدن با آنها را شیوهای برای کسب بیشتر دانش و مهارت های زندگی می بینند . به اعتقاد کو باسا سخت رویی سپری در مقابل بر انگیختگی شدید فیزیو لوژیابی در مواجهه با حوادث استرس زا است ـ پدیدهای که سلبه ـ و دیگر نظریه پردازان آن را عامل آسیب پذیری در مقابل بیماری می دانند ( قربانی نیما ۱۳۷۳ ) .
یکی دیگر از حوزه های مورد علاقه پژوهشگران نقش سخت رویی را در ایجاد فرسودگی شغلی ، یا بازدهی شغلی است . مورلاک و همکاران او در یک بررسی گسترده ۵۰۱ معلم را به عنوان نمونه پژوهش انتخاب کرده و مقیاس سخت رویی را همراه با پرسشنامه فرسودگی مس لاخ فرم dE برروی آنان اجرا کرد . نتایج آماری این تحقیق حاکی از وجود یک رابطه قوی بین سلامت جسمانی و سخت رویی بود . از بین سه مولفه سخت روی ، تعهد بیشترین نقش را در توزیع پراکندگی نمره های سلامت جسمانی داشت . برای بررسی