در دنیای امروز، سرعت تحول و تغییر به حدی است که نه میتوان به تمام دانش موجود دست یافت و نه میتوان هر شخصی را با هر خصوصیتی به کار تدریس و معلمی واداشت.
با پیشرفت علوم و تکنولوژی و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده می شود به این جهت وظیفه و مسئولیت معلم نسبت به گذشته بسیار سنگینتر وپیچیده تر شده است و دیگر نمی توان با روش های سنتی جامعه و افراد آن را به سوی یک تحول پیشرفته سوق داد .
اولین گام برای موفقیت در کار معلمی، ایمان به رسالت معلم و عشق ورزیدن به شاگردان است . معلم اگر به انسان هایی که ماه ها و سال ها با آن ها سروکار دارد علاقمند نبوده و نتواند ارتباط سالم برقرار کند چگونه ممکن است بر آنان تاثیر مثبت بگذارد و باعث تغییر و تحول آنان شود. معلم باید از ویژگیهای شخصیتی مطلوبی نیز برخورد از باشد، زیرا شخصیت او و علاقه و ایمان از عوامل بسیار مهم و موثر در فرایند آموزش است. علاوه بر برخورداری از شخصیت متعادل، آگاهی و شناخت از اصول و روش های تعلیم و تربیت عامل مهم دیگری است که میتواند معلم را در کار خود موفق سازد. معلم اگر با مبانی و اصول و هدفهای آموزش و پرورش، ویژگیهای شاگردان و نیاز آنان، روش ها و فنون تدریس و سایر مهارت های آموزشی آشنائی نداشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود زمینه شکوفایی استعدادهای شاگردانش را فراهم سازد.
۲-۳-۵ ویژگی های خاص برای تدریس
دانش آموزان چگونه یاد می گیرند؟ برای درک موضوع یادگیری دانش آموزان باید به موارد زیر توجه کرد (آقازاده، ۱۳۸۴، ص۳):
الف) مشارکت فعال: یادگیری در مدرسه مستلزم توجه، مشاهده و یادسپاری، فهمیدن، تنظیم هدف ها و مسئولیت پذیری دانش آموزان است چنین فعالیت شناختی به مشارکت یادگیرنده بستگی دارد. بنابراین، یادگیری مستلزم مشارکت فعال و سازنده ی یادگیرنده است.
ب)ایجاد محیطی چالش برانگیز توسط معلم: اجازه ندهید دانش آموزان صرفاً شنونده باشند، برای دانش آموزان فرصت فعالیت های عملی نظیر: تجربه، آزمایش، مشاهده مهیا کنید، آن ها را برای شرکت در مباحث ترغیب کنید، به دانش آموزان فرصت دهید تا دربارهی آنچه می آموزند و شیوهی آن تصمیم بگیرند.
ج) مشارکت اجتماعی: یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و مشارکت در محیط اجتماعی زیربنای یادگیری است. و دانش آموزان در محیط اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر و بیش تر و جدیتر می آموزند. در کلاس درس، آنان می توانند دانش آموزان را وارد فعالیت گروهی کنند و خود بر نظارت امور بپردازند، از طریق الگوسازی به دانش آموزان شیوه ی همکاری با یکدیگر را آموزش دهند و امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهند، پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت کنند.
د) فعالیت معنادار: افراد زمانی بهتر می آموزند که بتوانند در فعالیتهایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسباند و برای زندگی واقعی سودمند انگاشته می شوند. در کلاس درس، معلمان می توانند فعالیت های کلاسی را از طریق انجام آن ها در بستری عینی معنادار سازند مثلاً: برای یاد دادن مهارت های ارتباطی آن ها را وارد بحث کنند یا برای یاد دادن مهارت نگارش آن ها را به تهیه روزنامه دیواری ترغیب کنند، مدرسه می تواند با متخصصان محلی در ارتباط باشد و آن ها را برای سخنرانی دعوت کند، معلمان تفاوت فرهنگی را مد نظر قرار دهند.
ه) خود نظم جویی و فکور بودن: خود نظم جویی یعنی توانایی فرد برای پایش یادگیری، درک زمان وقوع خطا و آگاهی از شیوهی رفع آن. یعنی دانش آموز تفکر دارد و قادر به تمییز ظواهر از واقعیتهاست. در کلاس درس: طراحی روش حل مسأله، طراحی آزمایش و خواندن کتاب، ارزشیابی سخنان خود و دیگران، وارسی تفکرشان و پرسش و سؤال هایی از خود دربارهی درک و فهمشان، به دست آوردن آگاهی واقعی از خود در مقام یادگیرنده، آگاه شدن از راهبردهای اثرگذارتر برای کاربرد و زمان استفاده از آن.
و) انتقال یادگیری: دانش آموزان نمی توانند آنچه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس: باید دانش آموزان به درک و فهم کافی از درس برسند، بازگو کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، ربط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری.
ز) سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها: پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلاً: زمین را صاف می بینیم و آن را مسطح می پنداریم. در کلاس درس: معلم سؤالاتی بپرسد تا از درک آن ها آگاهی یابد، ایده های نادرست را به تدریج برطرف و ایده های درست را تقویت کند و این کار را به صورت عینی نشان دهد.
۲-۳-۶ نقش عوامل مؤثر بر یادگیری در روند تدریس:
عدهای تصور میکنند که اگر شاگردی در کلاس معینی ثبتنام کند، یا بهره هوشی او بهنجار و بالای بهنجار باشد و یا متعلق به یک خانواده مرفه و اهل فضل و دانش باشد، میتواند مطالب مربوط به آن درس را به آسانی یاد بگیرد. اما روانشناسان براساس آزمایشها و تجربههای گوناگون دریافتهاند که تا یادگیرنده شخصا آمادگی لازم را نداشته باشد نمیتواند چیزی را بیاموزد. در واقع شرایط لازم یا آمادگی شاگرد برای یادگیری، یکی از بنیادیترین پایههای یک آموزش و پرورش پویا و پیشرو است. زیرا اکثر روانشناسان آمادگی را کیفیتی میدانند که لازمه آن، رشد مطلوب بدنی و روانی یادگیرنده است(پارسا،۱۳۸۵). عوامل زیادی در یادگیری موثر هستند که عبارتند از:
آمادگی: در شروع و حین تدریس باید به همه ی جنبه های آمادگی شاگردان توجه کرد.
انگیزه و هدف: هدف افراد و میزان رغبت و علاقه آن ها به روند یادگیری باعث بهبود روش تدریس میشود و در جریان تدریس عواملی