نامور،مرکز نوآوري های آموزشی

خانهموضوعاتآرشیوهاآخرین نظرات

آخرین مطالب

  • ✅ توصیه های اساسی و کلیدی درباره آرایش دخترانه و زنانه
  • ⭐ توصیه های مهم درباره میکاپ
  • تکنیک های طلایی درباره آرایش برای دختران که نباید نادیده گرفت
  • کاش این موارد را درباره آرایش دخترانه و زنانه می دانستم
  • جدیدترین توصیه های مهم درباره آرایش دخترانه
  • ❌ هشدار!  رعایت نکردن این نکته ها درباره آرایش برای دختران مساوی با ضرر
  • ❌ هشدار!  رعایت نکردن این موارد درباره آرایش دخترانه و زنانه مساوی با زیان
  • " مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۵-۲- بحث و نتیجه گیری – 7 "
  • " مقاله های علمی- دانشگاهی | گفتار چهارم- تاکید عقل بر تامین عدالت استخدامی – 7 "
  • " خرید متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۲-۱-۲-۴- انتشار آگهی مزایده – 7 "
دانلود نظریه تکاملی اضطراب اجتماعی گیلبرت[۱]
ارسال شده در 12 خرداد 1399 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

۲-۱-۱-۳-۴-۹- مدل راپی و اسپنس (۲۰۰۴)

این مدل، مدلی جامع بر اساس رویکرد ابعادی به اختلال اضطراب اجتماعی است. این مدل فرض می‌کند که ترکیبی از عوامل ژنتیکی اختصاصی و مشترک به صورت هیجان‌مداری عمومی (عاطفه منفی یا نوروتیسم) ابراز می‌شوند. در این مدل، اضطراب اجتماعی در یک پیوستار بررسی می‌شود. اختلال اضطراب اجتماعی در انتهای پیوستار قرار می‌گیرد. از موضع راپی و اسپنس عوامل ژنتیکی در سبب‌شناسی این اختلال مهم هستند. اگرچه عوامل ژنتیکی به صورت کلی در دیگر اختلالات هیجانی نیز نقش دارند، ولی این احتمال وجود دارد که سهمی از واریانس به مسائل اجتماعی و محیطی مربوط باشد. علاوه بر این، عاطفه منفی پایین (برون‌گرایی و جامعه‌پذیری پایین) به عنوان ویژگی اختلال اضطراب اجتماعی می‌باشد و آن را از سایر اختلالات اضطرابی جدا می‌کند. راپی و اسپنس معتقدند که برای اغلب افراد دو یا بیشتر، از عوامل ژنتیکی به صورت مشترک در سوق دادن فرد به سمت اضطراب اجتماعی نقش دارند (راپی و اسپنس، ۲۰۰۴). این عوامل به صورت تنظیم‌گر[۲] عمل می‌کند. تنظیم‌کننده به درجه‌ای از اضطراب اجتماعی در فرد اشاره دارد که تا حدودی ثابت و پایدار است. عوامل بسیاری به ویژه، عوامل محیطی باعث نوسان در فرد در طول پیوستار می‌شود؛ اما هر حرکت در این پیوستار به آسانی رخ نمی‌دهد. این اندازه از ثبات به این معنا نیست که تنظیم‌گر ثابت و غیرقابل تغییر است. قدرت عوامل محیطی که گاهی خود را در تغییرات پایدار در نوع بروز اختلال اضطراب اجتماعی (در باورها، سوگیری‌ها، سبک‌های رفتاری و حتی نوروبیولوژی)، بسته به زمان وقوع (دوره‌های خاص آسیب‌پذیری)، میزان اثر (شدت آن عامل و معنای آن برای فرد) و مزمن بودن آن (طول دوره) خود را نشان می‌دهد. راپی و اسپنس معتقدند که هر گونه تغییرات در نحوه بروز اختلال اضطراب اجتماعی که به علت عوامل محیطی رخ می‌دهد، کم و موقتی است (راپی و اسپنس، ۲۰۰۴)؛ به عبارت دیگر، وقتی عوامل محیطی متوقف می‌شود، تمایل به برگشت به سمت تنظیم‌کننده رخ می‌دهد. تاثیر عواملی چون تعاملات والد/کودک نیز در اختلال اضطراب اجتماعی قابل توجه است. حمایت افراطی والدین، الگوگیری فرزندان از آن‌ها به طور معنی‌داری در افراد تاثیر می‌گذارد. چنین تعاملاتی همچنین از طریق ایجاد باورهایی مثل (دیگران منتقدند، من مهارت ندارم)، بر تداوم مساله کمک می‌کنند. راپی و اسپنس معتقدند که تعامل والد/کودک به صورت فرایند چرخشی رخ می‌دهد که در آن سرشت کودک به نوبه خود بر نحوه رفتار والد با فرزند تاثیر می‌گذارد و در مواقعی که این چرخه به صورت معیوب شکل می‌گیرد، به تشدید مشکل می‌انجامد. با بزرگ شدن کودکان تاثیر همسالان نیز بر رفتارهای آن‌ها بیشتر می‌شود. کودکان هیجانی و کناره‌گیر به احتمال بیشتری طرد شده‌اند و نادیده گرفته می‌شوند یا مورد آزار و اذیت همسالان خود قرار می‌گیرند. این عوامل واریانس زیادی را تبیین می‌کند. تجربه‌های منفی زندگی و تجربه‌های یادگیری خاص نیز موقعیت فرد را در پیوستار تحت تاثیر قرار می‌دهد. راپی و اسپنس در اشاره به نقش رفتارهای اجتماعی، اختلال در عملکرد اجتماعی را که به دلیل اضطراب رخ می‌دهد از مهارت‌های اجتماعی ضعیف است که به دلیل کمبود توانایی اجتماعی (نقص دانش یا نقص در درونی کردنی دانش و عمل به آن) از هم متمایز می‌کنند (راپی و اسپنس، ۲۰۰۴). طبق این مدل، کمبود توانایی اجتماعی نقش علی کمتری در اختلال اضطراب اجتماعی دارد اما از آن جایی‌که مهارت اجتماعی یک عامل درونی است، بر روی محیط تاثیر خواهد گذاشت و در بلندمدت اضطراب اجتماعی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این مدل همچنین به نقش عوامل فرهنگی در اضطراب اجتماعی تاکید کرده است. معیارها و هنجارهای فرهنگی در بروز اضطراب اجتماعی نقش ویژه‌ای دارند؛ به عبارت دیگر، پیوستار زیربنایی اضطراب اجتماعی در فرهنگ‌ها به نسبت ثابت است. در فرهنگ‌های مختلف اهمیت رفتار اجتماعی، نقش جنسیت و تعریف مشکل متفاوت است. طبق این مدل، تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی یا اختلال شخصیت اجتنابی (اضطرابی) بستگی به این دارد که فرد در چه جایگاهی از این پیوستار قرار بگیرد. اختلال چه میزان از ناراحتی، تداخل و آسیب را در زندگی فرد ایجاد کند (راپی و اسپنس، ۲۰۰۴). مشخص است که مداخله در زندگی تحت تاثیر شدت اختلال، سن، جنسیت، اهداف زندگی و فرهنگ قرار دارد.

از جمله دیگر عوامل ایجادکننده اضطراب اجتماعی می‌توان به عوامل زیر اشاره کرد:

۱) نیازها و هیجانات در موقعیت‌های طبیعی: این دو یعنی نیاز و هیجانات که در زندگی انسان وجود دارد، حرکات رشدی و تکاملی را برای بازخورد دادن به محیط را در وی منعکس می‌کند. این آمادگی در برابر هیجانات با جداسازی هیجان از نیاز حاصل نمی‌شود، بلکه این فرایند به طور طبیعی در انسان به وجود می‌آید؛ بنابراین ما به این نتیجه می‌رسیم که الگوهای هیجانی مختلفی وجود دارد. گسترش هیجان مربوط به اجتماع خود و اهمیت پیدا کردن ارزیابی اجتماعی در ارتباط با نیازها و خواسته‌ها، موضوع اصلی در بین جوامع مختلف است که همین امر زمینه‌هایی برای وارد شدن افراد در اجتماع به دلیل ترس از برداشت دیگران را فراهم می‌کند (مارک[۳] و همکاران، ۲۰۰۲؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰).

۲) دلبستگی: مکانیک حرکت به سوی اضطراب اجتماعی

دلبستگی به موقعیت یا افراد که در اطراف ما هستند ممکن است به عنوان منبع اختلالات هیجانی باشند که به نوبه خود سبب آن می‌شود که افراد متقاضی رجوع به درمانگران باشند. بارها شاهد آن بوده‌ایم که چگونه الگوهای متفاوت تصور یا اندیشه چیزی را که غیرواقع بینانه است به راحتی به شکست‌هایی که در زندگی شخصی و اجتماعی متحمل می‌شویم، مرتبط است. دلواپسی از دلبستگی زیاد به دیگران و اینکه مدام منتظر تایید آن‌ها باشیم و ترس از متحمل شدن زیان باعث شدت اضطراب و به دنبال آن به وجود آمدن نیاز برای کمک به خود می‌شود (فرشواتر[۴]، روبرتسون[۵]، ۲۰۰۰؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰).

۳) موقعیت‌های ناآشنا[۶]: این اصطلاح مفهومی تازه در تحقیق پیرامون اضطراب اجتماعی است. موقعیت ناآشنا به موقعیتی که افراد در کنار افراد بیگانه شدیداً احساس خجالت می‌کنند و سعی می‌کنند موقعیت اجتماعی خود را به کسانی که بسیار خوب می‌شناسند محدود سازند و برای احتراز از برخورد با بیگانه‌ها نهایت تلاش را می‌کنند، گفته می‌شود. این اختلال را در بزرگسالان می‌توان معادل

نظر دهید »
منابع پایان نامه با موضوع دارودرمانی : اضطراب (هراس) اجتماعی
ارسال شده در 12 خرداد 1399 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

به عنوان یک گونه‌ای از شخصیت یا کم‌رویی و یا پدیده شبیه به هراس اجتماعی تعمیم یافته درنظر گرفته می‌شدند و به خاطر این مسایل و به خاطر اینکه خود هراس اجتماعی تا سال ۱۹۸۰ در DSM به عنوان یک اختلال مجزا طبقه بندی نشده بود و کمتر شاهد درمان‌های دارویی بودیم با این وجود با گسترش علم در زمینه دارویی در حال حاضر بازدارنده‌های جذب مجدد سروتونین مثل پاروکستین به عنوان داروی خط اول درمان هراس اجتماعی در نظر گرفته می‌شود. تقریباً ۶۰ درصد از بیماران تحت تاثیر بازدارنده‌های مونوآمین اکسیداز (MAOIs) بهبود می‌یابند؛ اما این اثر موقتی است و زمانی که دارو قطع می‌شود میزان بازگشت بالاست (هالجین[۵] و ویتبورن[۶]، ۱۹۹۹).

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۱-۱-۴-۲-روان درمانی

فروید به عنوان یک روان‌تحلیل‌گر دریافت که اگر قرار باشد در کاوش علایم مربوط به اضطراب اجتماعی پیشرفتی حاصل شود، درمانگر باید نقشی فراتر از نقش روانکاوانه خود به عهده گیرد و باید بیمار را فعالانه به جست‌وجوی موقعیت هراس‌آور تشویق کند تا اضطراب مورد نظر را احساس کند. پس از او اکثر روان‌پزشکان پذیرفتند که برای درمان موفق اضطراب هراس آمیز، اغلب لازم است که درمانگر تا حدی فعال باشد. به منظور اینکه درمانگر بفهمد آیا می‌تواند فنون روان‌درمانی سایکوداینامیک مبتنی بر بینش را برای بیمار به کار ببرد یا نه، صرف وجود علایم هراس کافی نیست، بلکه در ساختار ایگو و الگوی زندگی بیمار هم این شیوه درمانی باید وجود داشته باشد. روان درمانی مبتنی بر بینش بیمار را به فهم منشا هراس، پدیده نفع ثانویه ونقش مقاومت قادر می‌سازد و باعث می‌شود که بیمار به دنبال روش‌های سالمی برای برخورد با محرک‌های اضطراب‌آور برود (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۱).

 

۲-۱-۱-۴-۲-۱- رفتاردرمانی

در بین الگوهای رفتاری، رایج‌ترین تکنیک استفاده شده برای اختلال اضطراب اجتماعی، حساسیت‌زدایی تدریجی بوده است که توسط جوزف ولپی معرفی شده است.

 

۲-۱-۱-۴-۲-۱-۱- حساسیت زدایی تدریجی

در این روش بیمار به طور پیاپی با یک رشته از محرک‌های از پیش تعیین شده که سلسله مراتب آن از خفیف‌ترین تا شدیدترین شکل از نظر ایجاد ترس است، رویارویی داده می‌شود. با بهره گرفتن از داروهای آرامش‌بخش، هیپنوتیزم و آموزش تمدد ماهیچه ای به بیماران یاد داده می‌شود که چگونه در خود پاسخ روانی و جسمی ایجاد کنند. پس از تسلط فرد به این روش به بیمار آموخته می‌شود که در مواجهه با محرک اضطراب برانگیز برای ایجاد آرامش از آن استفاده کند. با از دست دادن حساسیت نسبت به هر یک از محرک‌های ردیف شده در فهرست، بیمار به سراغ محرک بعدی می‌رود تا زمانی که ترساننده‌ترین محرک هم این عاطفه دردناک را در او ایجاد نکند (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳؛ ویل[۷]، ۲۰۰۳).

 

۲-۱-۱-۴-۲-۱-۲- مواجهه درمانی

تکنیک رفتاری دیگری که مورد استفاده قرار می‌گیرد، مواجهه است. درمان با مواجهه در صدد است که پاسخ‌های ترس شرطی شده به علائم اجتماعی را از بین ببرد. این عمل به واسطه داشتن بیماران برای مواجهه مکرر با علائم ترس تا زمانی که اضطرابشان کاهش یابد، انجام می‌گیرد (لیهی و هال‌اند، ۱۳۸۵) و باعث می‌شود دور باطلی که نشانه‌ها را حفظ می‌کند شکسته شود و یادگیری جدید را تسهیل نماید (سالکووسکیس[۸]، ۱۹۸۹). مشکلاتی در رابطه با مواجهه محض برای اضطراب اجتماعی وجود دارد. برای مثال، تکالیف ممکن است به اندازه کافی طولانی نباشند که اضطراب را فرو نشانند. به علاوه تعداد معناداری از بیماران درمان با مواجهه را رد می‌کنند یا به زودی از آن دست می‌کشند. از طرفی آن‌هایی که درمان را کامل می‌کنند، تنها در حدود ۵۰ درصد به مشکلشان غلبه می‌کنند (لیهی و هال‌اند، ۱۳۸۵).

[۱]Lydiard

نظر دهید »
پایان نامه رشته روانشناسی با موضوع : آموزش مهارت‌های اجتماعی
ارسال شده در 12 خرداد 1399 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

نمی‌توانند تعامل اجتماعی مناسب داشته باشند و بنابراین گوشه گیر می‌شوند.

دانلود مقاله و پایان نامه

 

۲-۱-۱-۴-۲-۲- شناخت درمانی

در دهه‌های اخیر به نقش شناخت در اختلالات اضطرابی بسیار توجه شده است. پژوهشگران معتقدند عوامل شناختی در مرکز اختلال اضطراب اجتماعی هستند (باتلر[۹]، ۱۹۸۵). پاسخ‌هایی که به وسیله برنامه اضطرابی فعال می‌شوند تناسبی با موقعیت ندارند. این پاسخ‌ها به جای آن‌که نقش مفیدی را به عهده بگیرند اغلب به عنوان خاستگاه‌های دیگری از ترس تعبیر می‌شوند و این خود به یک دور باطلی می‌انجامد که گرایش به تداوم و تشدید واکنش اضطراب دارد (هاوتون و کلارک، ۱۳۸۶). از دیدگاه شناختی رفتاری مبتلایان به هراس اجتماعی خود را از دید فرد دیگری می‌بینند. از این رو درمان کارآمد، درمانی است که هدف آن تغییر شناخت‌های ناکارآمد به کمک مداخله‌های شناختی باشد (بارلو، ۲۰۰۳؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰).

بنابراین پیشرفت درمانی به دنبال تغییر در طرحواره شناختی روی می‌دهد. به ویژه هنگامی که به طور مستقیم باورهای نادرست بیمار اصلاح گردند و یا با بهره‌گیری از طرحواره‌های دیگر غیرفعال شوند (راپی و هیمبرگ، ۱۹۹۷). حمایت پژوهشی قابل ملاحظه‌ای برای عوامل شناختی در اضطراب اجتماعی وجود دارد. بیماران مبتلا به هراس اجتماعی در طول تعاملات اجتماعی تفکرات منفی بیشتر و تفکر مثبت کمتری را گزارش می‌دهند. آن‌ها کیفیت عملکرد اجتماعی‌شان را کمتر تخمین می‌زنند، تفسیرهای فاجعه‌آمیزتری از بازخوردهای منفی ناچیز دارند و حافظه بهتری برای بازخوردهای اجتماعی منفی دارند. در نهایت، مطالعات نشان دادند، تغییر در ترس از ارزیابی منفی صرف نظر از نوع درمان بهترین پیشگوی نتیجه درمان در اختلال اضطراب اجتماعی است (کلارک و ولز، ۱۹۹۵؛ لری[۱۰] و کوالسکی[۱۱]، ۱۹۹۵؛ راپی، ۱۹۹۵؛ هیمبرگ و جاستر[۱۲]، ۱۹۹۵)

مطابق با مدل شناختی، بازسازی شناختی به عنوان درمانی برای اضطراب اجتماعی مطرح شده است. سه نوع بازسازی شناختی که اغلب در مطالعات درمانی استفاده شده‌اند، درمان عقلی- عاطفی (الیس، ۱۹۶۲) درمان شناختی (بک، ۱۹۷۶) و تعلیم خودآموزی (مایکنبام[۱۳]، ۱۹۷۷) هستند. اگرچه این رویکردها در تاکیدشان متفاوت هستند اما هر سه نوع شامل آموزش بیماران برای شناسایی باورهای منفی و جایگزینی آن‌ها با باورهای سازگارانه‌تر هستند. یک مطالعه که این رویکردها را در درمان اضطراب اجتماعی مقایسه کرد هیچ تفاوت معناداری بین آن‌ها نیافته است (ویجیوسب[۱۴]، مک گاون[۱۵]، سیمون[۱۶] و گارنر[۱۷]، ۱۹۹۰) بررسی‌ها نشان دادند که درمان شناختی رفتاری بیش از سایر درمان‌های شناختی برای کاهش نشانه‌های اضطراب اجتماعی به کار برده و مورد بررسی واقع شده‌اند (ردباگ[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۴). این درمان برای اضطراب اجتماعی به کمک بازسازی شناختی و مداخله‌های رویارویی به تنهایی به همراه سایر روش‌ها به صورت فردی و گروهی به کار برده شده است (جاستر و هیمبرگ، ۱۹۹۵).

در این روش درمانی دگرگون‌سازی عوامل تداوم بخش مورد تاکید خاص است. بعد از اینکه بیمار و درمانگر برسر برنامه کاری به توافق رسیدند، تغییر تجربی عناصر کلیدی این مدل آغاز می‌شود. در خلال یک جلسه درمانی از بیمار خواسته می‌شود که در دو وضعیت هراس انگیز اجتماعی شرکت کرده و نقش بازی کند. در حالت اول از بیمار خواسته می‌شود تا از همه رفتارهای ایمنی عادی خود استفاده کند و در حالت دوم خواسته می‌شود که رفتارهای ایمنی خود را کنار گذاشته و توجهشان را به برخورد افراد دیگر در تعامل متمرکز کند. فرد بعد از هر بازی نقش باید به درجه‌بندی کمی میزان اضطرابی که فکر می‌کند در ظاهرشان جلوه کرده است و تصور خود از میزان درستی رفتارشان بپردازد و به این صورت میزان اضطراب خود را مورد ارزیابی قرار دهد (کلارک و فربورن[۱۹]، ۱۹۹۷؛ به نقل از معماریان، ۱۳۹۰).

۲-۱-۱-۵-همایندی

اختلالات همبود یک مشکل جدی در اختلال اضطراب اجتماعی است. بر طبق پژوهش براون[۲۰]، چیو، سارین[۲۱]، استین، کسلر و راسکیو[۲۲] (۲۰۰۸) ۶۰ تا ۹۰ درصد از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی از یک اختلال همبود نیز رنج می‌برند. جالب‌تر اینکه پژوهش‌ها مطرح می‌کنند که در اغلب موارد، اختلالات همبود ثانویه بر اختلال اضطراب اجتماعی هستند (استین و استین، ۲۰۰۸؛ جاکوبی[۲۳]، بیسدو[۲۴]، فهم[۲۵] و فیدلر[۲۶]، ۲۰۰۸؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱). شایع‌ترین اختلالات همبود با اختلال اضطراب اجتماعی عبارت‌اند از افسردگی اساسی، اختلال هراس، اختلال اضطراب تعمیم یافته، فوبی خاص و اختلالات مصرف مواد (استین و استین، ۲۰۰۸؛ به نقل از خلیلی طرقبه، ۱۳۹۱). اگرچه درمانگران باید تشخیص‌های افتراقی مانند اختلال هراس، افسردگی اساسی، آگورافوبیا، اختلال شخصیت اجتنابی و حتی در برخی موارد اسکیزوفرنی را در نظر داشته باشند، اما تمییز قائل شدن بین برخی از اختلالات یادشده، چالش‌برانگیز است (سادوک و سادوک، ۲۰۰۳). اختلال اضطراب اجتماعی ثانویه، اصطلاحی است که لیبوویتز و همکارانش (۱۹۸۵) معرفی کرده‌اند و اشاره به علائم اضطراب اجتماعی دارد که نتیجه ثانویه یک بیماری روانپزشکی یا پزشکی همبود است. به عنوان مثال یک فرد مبتلا به اختلال پارکینسون ممکن است از موقعیت‌های اجتماعی اجتناب کند چون می‌ترسد دیگران به لرزش‌های او توجه کرده و دچار شرمندگی شود. DSM-IV چنین شرایطی را به عنوان اختلالات اضطرابی که در جای دیگر مشخص نشده‌اند، طبقه‌بندی می‌کند. از موارد دیگری که در تشخیص افتراقی اختلال اضطراب اجتماعی باید در نظر گرفته شود این است که اضطراب یا ترس ناشی از تاثیر فیزیولوژیکی مستقیم مصرف مواد یا شرایط طبی عمومی نبوده یا اختلال روانی دیگر مانند اختلال هراس، اختلال اضطراب اجتماعی، بی اشتهایی عصبی، ترس یا خجالت طبیعی توجیه بهتری بر آن نباشد. معمولاً اگر شرایط پزشکی دیگر وجود داشته باشد، ترس یا اجتناب، محدود به نگرانی‌های اجتماعی نیست و بنابراین از اختلال اضطراب اجتماعی متمایز می‌شود (انجمن روانپزشکی آمریکا، ۲۰۰۴).

 

۲-۱-۱-۶-مقایسه با دیگر سازه‌ها

اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی: در بسیاری از ادبیات تحقیقی که در رابطه با هراس اجتماعی انجام شده است، تفاوتی بین اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی مشاهده نمی‌شود (ویل، ۲۰۰۳). ولی برخی از محققان معتقدند که اضطراب اجتماعی و هراس اجتماعی از لحاظ کمیت و نه کیفیت با هم متفاوت‌اند (لری و کوالسکی، ۱۹۹۵؛ راپی، ۱۹۹۵). تراور[۲۷]، گیلبرت و شرلینگ[۲۸] (۱۹۹۰) هراس اجتماعی را در مقایسه با اضطراب اجتماعی این گونه توصیف کردند: ” انتهای بالینی‌تر و شدیدتر طیف، همان طور که خجالت کشیدن و ترس از ارتباط برقرارکردن در عین این‌که از هم فاصله دارند، در برخی از تجارب مشترک‌اند.” در مطالعه‌ای ترنر، بیدل[۲۹] و لارکین[۳۰] (۱۹۸۶) مراجعان کلینیک با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی را با دانشجویان مضطرب اجتماعی و گروه مراجعه کننده به کلینیک مبتلا به هراس اجتماعی در ارزیابی‌هایی که از شناخت خودشان داشتند، تفاوتی نداشتند؛ اما گروه غیر مضطرب به طور معناداری شناخت‌های منفی کمتر و شناخت‌های مثبت بیشتری را در مورد عملکردشان گزارش دادند. نتیجه اینکه مراجعان مبتلا به هراس اجتماعی و داوطلبان مضطرب اجتماعی در مواجهه با محرک‌های اجتماعی ترسناک از نظر پاسخ‌های فیزیولوژیک، شناخت‌ها و تنش کاملاً مشابه بودند، گرچه گروه مبتلا به هراس اجتماعی میزان علائم را با شدت بیشتری نشان دادند (ترنر و همکاران، ۱۹۸۶).

[۱]Vilenski

[۲]Marks

[۳]Viole

[۴]Turner

[۵]Beidel

[۶]Kooli

[۷] Woody

[۸] Messer

[۹]Butler

[۱۰]Lary

[۱۱]Koalski

[۱۲]Juster

[۱۳]Michenbam

[۱۴]Vijusb

[۱۵]Mc Goven

[۱۶]Simone

[۱۷]Garner

[۱۸]Redbaugh

[۱۹]Fairburn

[۲۰]Brown

[۲۱]Sareen

[۲۲]Ruscio

[۲۳]Jacobi

نظر دهید »
اختلال اضطراب اجتماعی و کم‌رویی
ارسال شده در 12 خرداد 1399 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

مقاله - متن کامل - پایان نامه

گرچه تحقیقات نشان می‌دهد که کم‌رویی و اختلال اضطراب اجتماعی با هم رابطه دارند و حتی برخی متون این دو را کاملاً مشابه می‌دانند ولی در واقع این دو کاملاً یکی نیستند و دیده شده که فقط درصد کمی (۱۸ درصد) از افراد کم‌رو به هراس اجتماعی مبتلا می‌شوند و اکثر آن‌ها (۸۲ درصد) به هراس اجتماعی مبتلا نیستند. این تحقیقات نشان می‌دهد گرچه کم‌رویی، برای ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی عامل است ولی لزوماً اختلال اضطراب اجتماعی را باعث نمی‌شود. از طرفی اکثر افراد مبتلا به هراس اجتماعی سابقه کم‌رویی دارند و احتمال ابتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در میان افراد کم‌رو بیشتر از افراد بهنجار و بدون کم‌رویی است. کم‌رویی در رابطه با دیگران و یا افزایش هوشیاری نسبت به خود، معمولاً در دوران کودکی رخ می‌دهد و در دوران نوجوانی به علت این فکر که دیگران من را چگونه ارزیابی می‌کنند، معمول است. در بسیاری از افراد این نوع از اضطراب با افزایش سن کاهش می‌یابد (اندریس[۲]، ۱۹۹۴؛ به نقل از البرزی، ۱۳۹۰).

 

۲-۱-۱-۶-۲- اختلال اضطراب اجتماعی و آگورافوبیا

هراس اجتماعی ممکن است با آگورافوبیا اشتباه گرفته شود (ویل، ۲۰۰۳). بیمارانی با اضطراب اجتماعی یا از شرایطی که می‌ترسند دوری می‌کنند یا آن‌ها را با ناراحتی قابل ملاحظه ای تحمل می‌کنند و در مواجهه با موقعیت اجتماعی سطوح بالایی از اضطراب را نشان می‌دهند و حتی ممکن است دچار حمله پانیک شوند (هکلمن[۳] و اسکینر، ۱۹۹۵؛ جود، ۱۹۹۴؛ به نقل از لیهی و هال‌اند، ۱۳۸۵)؛ اما افراد مبتلا به آگورافوبیا در مورد سلامت فیزیکی یا روانی خود نگران هستند آن‌ها حواس (احساسات بدنی) را به اشتباه به صورت شواهدی از یک فاجعه ناگهانی برای سلامتی‌شان تفسیر می‌کنند. آن‌ها نگران بسیاری از حواس خودکار مثل تپش قلب، سرگیجه یا نفس نفس زدن هستند، گرچه افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی هم هنگامی که فکر می‌کنند مورد توجه دیگران هستند، در مورد حواس خودکاری نظیر سرخ شدن، لرزیدن و لکنت زبان نگرانی دارند. حملات پانیک در هراس اجتماعی اغلب منحصراً در موقعیت‌های اجتماعی رخ می‌دهد. بعضی اوقات یک شخص با آگورافوبیا به طور همایند علائم اضطراب اجتماعی را هم دارد. برای مثال کسی که فکر می‌کند ممکن است غش کند یا هر لحظه دچار حمله پانیک شود اما در موقعیت‌های اجتماعی نیز از اینکه مورد ارزیابی قرار بگیرد می‌ترسد (ویل، ۲۰۰۳). هراس اجتماعی از یک نظر شبیه آگورافوبیاست و آن اینست که ترس از شرمندگی اجتماعی به فرد اجازه نمی‌دهد خانه را ترک کند با این حال تفاوت آن‌ها در این است که اضطرابی که فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی تجربه می‌کند ویژه موقعیت‌های خاصی است، حال آن‌که آگورافوبیا فراگیرتر است (هالجین، ویتبورن،۱۹۹۹).

 

۲-۱-۱-۶-۳- اختلال اضطراب اجتماعی و اضطراب طبیعی

برخی از موقعیت‌های اجتماعی برای بسیاری از مردم تا حدی اضطراب‌آور است. بهترین مثال صحبت کردن در جمع یا وارد شدن به

نظر دهید »
پایان نامه روانشناسی با موضوع اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال شخصیت اجتنابی
ارسال شده در 12 خرداد 1399 توسط نجفی زهرا در بدون موضوع

 

۲-۱-۲-عزت نفس

عزت نفس یکی از پرکاربردترین عناوین پژوهشی در روان‌شناسی است که نیاز به آن دغدغه اصلی هر انسانی در نظر گرفته می‌شود (سدیکیدز[۱] و گرگ[۲]، ۲۰۰۳؛ سوان[۳]، چانگ- اشنایدر[۴]، مک کلارتی[۵]، ۲۰۰۷) و عبارتست از نگرش نسبت به خود که در آن مولفه‌های شناختی و عاطفی وجود دارد (روزنبرگ[۶]، ۱۹۶۵؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). عزت نفس ارزیابی خود در پرتو عقاید دیگران بوده و بر اساس فرایندهای عاطفی، به ویژه احساس مثبت و منفی درباره خود بنا شده است (سانتراک[۷]، ۲۰۰۱). زمانی‌که افراد مطلع می‌شوند که در ایده‌آل‌های خود شکست خورده‌اند، عزت نفس آن‌ها می‌تواند کاهش یابد (باورن[۸]، بیرن[۹] و نرسکامپ[۱۰]، ۲۰۰۶؛ به نقل از سانتراک،۲۰۰۱). راجرز[۱۱] (۱۹۶۱) معتقد است دلیل اصلی عزت نفس پایین در افراد این است که به آن‌ها حمایت عاطفی کافی و تایید اجتماعی داده نمی‌شود و در طول دوران رشد به صورت مستمر ارزیابی منفی از جانب دیگران دریافت می‌کنند (سانتراک، ۲۰۰۱).

مفهوم عزت نفس بالا از نظر بیشتر نظریه‌های معاصر احساس کلی دوست داشتن خود، ارزشمندی خود، احترام و پذیرش است (به عنوان مثال، براون، ۱۹۹۳؛ روزنبرگ، ۱۹۶۵؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). به طور سنتی، عزت نفس به ارزیابی فرد اشاره داشته (روزنبرگ، ۱۹۶۵) و به بیان دیگر، عزت نفس جنبه ارزیابانهٔ دانش خود بوده که منعکس کنندهٔ دوست داشتن خود است (زیگلر هیل[۱۲] و جوردن[۱۳]، ۲۰۱۰). عزت نفس بالا که ایمن و به خوبی تحکیم شده، نه به تصدیق مستمر دائمی و نه میزان بالایی آسیب پذیر به تهدیدهاست (تایس[۱۴]، ۱۹۹۱). از آنجا که اغلب نیاز به عزت نفس، دغدغه‌ای محوری در انسان‌ها است به میزان زیادی برای فرد سودمند بوده (بائومیستر[۱۵]، ۱۹۹۸؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) و نقشی حیاتی در زندگی هیجانی افراد ایفا کرده و هیجانات رایجی مانند گناه، شرم و غم تنها در ارتباط با خود برانگیخته می‌شوند (تانگنی[۱۶] و دیرینگ[۱۷]، ۲۰۰۲؛ سدیکیدس، وایلدچات[۱۸] و بدن[۱۹]، ۲۰۰۴؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). در این راستا نظریه‌ها و الگوهای گوناگونی اشاره به اهمیت و مزیت‌های فراوان عزت نفس بالا دارند (بائومیستر، ۱۹۹۸). فرض نظریه تصدیق خود (استیل، ۱۹۹۸) این بوده که عزت نفس بالا، مانعی در برابر فشار روانی و تجارب شکست است. مشابه این نظر، تیلور[۲۰] و براون (۱۹۸۸) بیان نموده‌اند که دیدگاهی مثبت درباره خود، شادی و سلامت روانی کلی برای شخص به ارمغان می‌آورد. فرض نظریه مدیریت وحشت (گرینبرگ، سولومون[۲۱]، سازنسکی[۲۲]، روزنبلت[۲۳]، بورلینگ[۲۴] و همکاران، ۱۹۹۲)، برآن است که عزت نفس بالا کمکی در جهت سازگاری با تهدیدهای وجودی به افراد می‌کند. در کل، سطح عزت نفس متوسط یا بالا، پیش‌نیاز عملکرد سالم بوده و تعجبی ندارد که ترجیح اکثریت مردم، مثبت نشان دادن خود (عزت نفس متوسط و بالا) باشد (تیلور و براون، ۱۹۸۸).

برخی از افراد علاقه به پذیرفته شدن از جانب دیگران دارند، در پذیرفتن احساسات منفی مرتبط با خود بی‌تمایل هستند. این افراد ترس از این را دارند که به دلیل وانمود مثبت خود از سوی دیگران، طرد شوند. پژوهشگران قدیمی، ترکیب عزت نفس آشکار بالا و ضمنی پایین را عزت نفس بالای دفاعی نامیده‌اند (اشنایدر[۲۵]، تورکات[۲۶]، ۱۹۷۵؛ هورنای، ۱۹۵۰؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) که فرض بر آن است که عزت نفس بالای دفاعی، تلاش‌های زیاد در جهت تحلیل بردن اطلاعات تهدیدکننده خود می‌باشد (اشنایدر، تورکات، ۱۹۷۵). عزت نفس پایین با پدیده‌هایی چون افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، سوء مصرف دارو و الکل و ناخشنودی کلی در ارتباطات است (بائومیستر، هیترتون[۲۷] و تاس، ۱۹۹۳).

اثرات مولفهٔ ناآگاهانه عزت نفس، عزت نفس ضمنی نامیده می‌شود. بیشتر پژوهش‌ها بر روی عزت نفس، متمرکز بر خود ارزیابی‌های آشکار (در نظر گرفتن آگاهانه و نسبتاً کنترل شده) است، با این حال در طول چند سال اخیر، پژوهش‌های بسیاری متمرکز بر عزت نفس ضمنی (ناآگاهانه، فراتر از یادگیری و خودکار) شده‌اند (بکاس و همکاران، ۲۰۰۴؛ دیجکسترهوویس، ۲۰۰۴).

اعتقاد بر اینست که عقاید ضمنی افراد در مورد خود، در مقایسه با عقاید آشکار، زودتر ایجاد شده و عزت نفس ضمنی در مقایسه با عزت نفس آشکار، بسیار آهسته‌تر تغییر می‌یابد (هتز و همکاران، ۱۹۹۹؛ به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱). عقیده وجود احساسات ارزشمندی خودناآگاهانه، جدید نیست (فروید، ۱۹۵۷). با این حال با ورود روش‌هایی کامپیوتری توجه واقعی به این موضوع آغاز شده است (فارنهام و همکاران، ۱۹۹۹). در واقع شواهد حمایت‌کننده از وجود عزت نفس ضمنی رو به افزایش بوده که مهم‌ترین مسئله، تمایز و تشخیص بین عزت نفس ضمنی از آشکار در این پژوهش‌هاست. اسپالدینگ و هاردین (۱۹۹۹، به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را در مورد سنجش و آزمون قرار داده‌اند. نتایج پژوهش آن‌ها، حاکی از آن بود، از آنجایی‌که عزت نفس ضمنی پیش‌بینی کننده اضطراب غیر کلامی افراد است، عزت نفس آشکار، اضطراب خود گزارشی آن‌ها را پیش‌بینی کرد. هتز و همکاران (۱۹۹۱) تفاوت‌های فردی در عزت نفس ضمنی و آشکار را برای آزمون تاثیرگذاری هویت فرهنگی بر روی هر کدام از آن‌ها اندازه‌گیری کردند. نتایج آن‌ها نشان داد که عزت نفس ضمنی با اجتماعی شدن فرهنگی قبلی آزمودنی‌ها و عزت نفس آشکار با بافت فرهنگی کنونی آن‌ها تحت تاثیر قرار گرفته است. در پژوهش‌های دیگری کول[۲۸]، دیجکسترهوویس و ون‌نیپنبرگ[۲۹] (۲۰۰۱) رابطهٔ بین عزت نفس ضمنی و خودکاری را آزمون کرده و گزارش کردند که افراد، حروف تشکیل دهنده اسم خود را نسبت به دیگر حروف و مثبت‌تر ارزیابی کرده که بیان‌کننده وجود نوعی سوگیری مثبت نگری کلی در عزت نفس ضمنی است. اپستین[۳۰] و مورلینگ[۳۱] (۱۹۹۵، به نقل از پناهنده، ۱۳۹۱) دو سیستم روانشناختی جداگانه برای افراد متصور شده‌اند. سیستمی که شناختی یا منطقی، بر پایه اصول منطقی و زبانی بوده و در سطح آگاهانه عمل می‌کند و عزت نفس آشکار در این سیستم قرار گرفته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی آگاهانه بوده که با بهره گرفتن از مقیاس‌های عزت نفس استاندارد همچون مقیاس روزنبرگ سنجیده می‌شود. سیستم دیگر تجربی نامیده می‌شود که در سطح ناآگاهانه عمل کرده و بخش بزرگی از آن با تجارب هیجانی مهم، هدایت شده و عزت نفس ضمنی در این سیستم تجربی جای داشته و منعکس کننده احساسات خود ارزشی ناآگاهانه، اما تاثیرگذار بر افکار، هیجانات و رفتارهای افراد است. در نتیجه نمی‌توان، عزت نفس ضمنی را با پرسش مستقیم از افراد درباره احساس خود سنجید و مقیاس‌های ضمنی ابزار مناسبی خواهند بود.

[۱]Sedikides

[۲]Gregg

[۳]Swann

[۴]Chang- Schneider

[۵]Mc Clarty

[۶]Rosenberg

[۷]Santrock

[۸]Baron

[۹]Beren

[۱۰]Nursecamp

[۱۱]Rogers

[۱۲]Zeigler-Hill

[۱۳]Jordan

[۱۴]Tice

[۱۵]Baumeister

[۱۶]Tangney

[۱۷]Dearing

[۱۸]Wildschut

[۱۹]Baden

[۲۰]Taylor

[۲۱]Solomon

[۲۲]Pyszezynski

[۲۳]Rosenblatt

[۲۴]Burling

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 145
  • 146
  • 147
  • ...
  • 148
  • ...
  • 149
  • 150
  • 151
  • ...
  • 152
  • ...
  • 153
  • 154
  • 155
  • ...
  • 234
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

نامور،مرکز نوآوري های آموزشی

 کسب درآمد خلاقانه بدون اینترنت
 حفظ عشق در میان‌سالی
 درآمد از عکاسی
 سئوی فنی وبسایت
 کفایت عشق به تنهایی
 تغذیه اصولی سگ
 تفاوت کلینیک و بیمارستان دامپزشکی
 شناخت گربه از صاحبش
 نشانه‌های بیتوجهی مردان
 نژادهای سگ عروسکی
 درآمد مشاوره استارتاپ
 روانشناسی عشق مردان
 تدریس گیتار آنلاین
 ساخت دوره آموزشی هوش مصنوعی
 اعتمادسازی در رابطه
 ابراز علاقه در رابطه
 تغذیه سگ چاو چاو
 کسب درآمد با سرمایه کم
 احترام به تغییرات شخصیت
 همکاری در فروش آنلاین
 سرپرستی گربه تهران
 روانشناسی شکست عشقی
 بهبود سئو ارگانیک
 معرفی سگ گریت دین
 بهبود تجربه کاربری فروشگاه
 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان