از چه سئوال میشود نه چرا – پرداختن به واقعیتها
ما با بیماران رابطهای همانند رابطهی با خویش برقرار میکنیم نه به عنوان پیکرههای انتقالی .
– ایجاد پیوند عاطفی اساس کار است.
– بیمار از خودش صحبت کند نه از دیگران
– بیمار نمیتواند از رفتارش گذشت کند و ما نیز همچنین .
– تغییر از رفتار شروع میشود بهتدریج بینش هم ایجاد خواهد شد.
– در مورد رفتارهای بد با او همدلی نمیشود.
در واقعیت درمانی بر ارزشهای اخلاقی رفتار تأکید میشود و ترویج درست و نادرست پیوند عاطفی را استحکام میبخشد.مسئولیتپذیری اخلاق را در دل خود دارد – ارزیابی رفتار شود – رویکرد ترکیبی است .
– آموزش موجب پیشگیری میشود.
به بیمار برای برآوردن نیازهایش راههای بهتری آموزش داده میشود. کمک به بیمار موجب میشود وی الگوهای رضایتبخشتر رفتار را پیدا کند و همین موجب پیوند عاطفی بیشتر میشود، آموزش رفتار نیک بخشی از درمان است.( شولتز ،۱۳۸۱)
۲-۴-۴-۳-عناصر اصلی نظریه واقعیت درمانی
- توجه کافی و عشق ورزیدن به کودکان، برای سلامت روان آنان در آینده بسیار با اهمیت است و سبب مسئولیت پذیری آنان در آینده میشود.
- اخلاق یا درست و نادرست ، حق و ناحق اثری بسیار شگفت و عمیق در روند واقعیت درمانی دارد.
- فرهنگ که پایه و اساس آن آموزش و پرورش است برای شناخت واقعیتها و پذیرش آن و برخورداری از سلامت روان، نقش اساسی دارد.
۲-۴-۴-۴- اصول اساسی نظریه واقعیت درمانی
- ارزیابی کردن رفتار (داوری کردن، مورد انتقاد قراردادن خود)
- توان گزینش (انتخاب) خردمندانهی میان دو رفتار واقعیت گرایانه و نا واقعیت گرایانه(دلیل)
۲-۴-۴-۵- عوامل مؤثر در رشد (درمان)
سن:
سن رشد در این نظریه همه عمر ذکر شده است ولی ۱۰-۵ سالگی سنین (دوره حساس) بحرانی رشد ذکر کردهاند (۵ سال دوره ابتدایی).
و تلاش اصلی باید در مدرسه ابتدایی انجام گیرد .
چرا این سن بهتر است ؟
زیرا در این سن:
- از نظر اخلاقی کودک به مرحله عملیاتی رسیده و میتواند پیامدهای رفتارش را منتج و ارزیابی کند و از نظر گلبرگ تأیید اجتماعی کمکم دختر خوب ، پسر خوب برایش مهم میشود و در مرحله (داد و ستد) و خوبی در برابر خوبی، بدی در برابر بدی قرار دارد. و همچنین در مرحله کارآیی در برابر حقارت اریکسون (۱۱-۶) قرار دارد و کودک میل به موفقیت و پیشرفت دارد و هویت موفق (عزت نفس) شکل میگیرد اگر حقارت اتفاق بیفتد هویت شکست شکل میگیرد و همچنین در مرحله اخلاق دگرپیرو پیاژه قرار دارد.
- از نظر عقلی کودکان در این مرحله از لحاظ شناختی میتوانند قادر به انجام عملیات منطقی بر اساس استدلال باشند و هنگامی که نتواند با استفاده منطقی از قوای عقلانی خویش نیازهایش را رفع نمایند به رفتار احساسی و آنی روی میآورند (بزهکاری وانزوا).
- از نظر اجتماعی : در این سن نفوذ معلمان و همسالان بسیار مهم است به همین دلیل بحث الگو و مشاهده نیز در یادگیری رفتار نقش دارد (یادگیری اجتماعی بندورا).
- شکستی که باید در طی سالهای تحصیل متوقف شود در این سنین راحتتر از هر زمان دیگری قابل پیشگیری است در صورت شکست معمولاً میتوان آن را در پنج سال دوره ابتدایی از طریق روشهای آموزشی و پرورشی که منجر به ارضای نیازهای اساسی کودک میشوند، اصلاح کرد.
- سن ۱۴-۷ سال سن عملیات عینی است. این کودکان میتوانند از آنچه عینی است مانند الگوبرداری، تقلید و مشاهده که فنون مؤثری برای یادگیری هستند خزانه رفتاری خود را ارتقا ببخشند.
- در این مرحله سنی اسلام به دوره اطاعت و فرمانبرداری کودک اشاره دارد.
– چون دوره اطاعت است پس میتوان به وی معیارهای اخلاقی را داد.
– چون تبعیت پذیر و اطاعتپذیر است، پس حرفشنوی بیشتری دارد، لذا پذیرش مسئولیتپذیری بالا است پس انجام بسیاری از کارها را میتوان به او سپرد. (افزایش روحیه مشارکت پذیری ).
– چون اثر رابطه دلبستگی بالاست میتوان برنامه ریزی برای انجام امور مورد نظر به وی بدهیم .
– چون تبعیت پذیر و اطاعت پذیر است پس حرف شنوی بیشتری دارد.
واقعیت درمانی در کجا انجام میگیرد:
مکان:
- مدارس
- مرکز بازپروری
- بیمارستانهای روانی
- بیمارستانهای عمومی
- کانونهای اصلاح و تربیت
- مراکز مشاوره و روان درمانی
- در مطبهای خصوصی
چرا مدرسه بهتر است؟
زیرا گلاسر اعتقاد دارد:
درمان بهتر است در محیطی واقعی که زندگی فرد در آن جریان دارد انجام گیرد، از همینرو مدرسه به دلیل اینکه یک مکان اجتماعی دارای فرهنگ است در اولویت اول قرار میگیرد و واقعیت درمانی به صورت گروهی انجام میگیرد و بهویژه اینکه آموزشهای خاص سبب پیشگیری میگردد.
۲-۴-۵-خلاصهای از نظریات مرتبط
- پدیدار شناختی کارل راجرز (۱۹۰۲) : برهمدلی با درمانجو، توجه مثبت نامشروط و خلوص، اراده آزاد، ظرفیت درونی و توانایی تأکید دارند. (بر عقل تأکید ندارد).
دانش پدیدار شناختی، یعنی درک جهان درونی فرد از تجربه هشیار .
رفتار در میدان پدیداری یعنی تمامی چیزهایی که یک نفر در هر لحظه تجربه میکند.
شخص خود شکوفا بهطور مداوم در حال تغییر و رشد است و میکوشد تمام تواناییهای بالقوه خود را شکوفا کند.
رشد یعنی حرکت به سوی جلو، آگاه بودن از خویشتن ، تسهیل و تحقیق رشد شخصیتی، اگر چنین رشدی متوقف شود شخص ویژگیهای خودانگیختگی، انعطافپذیری و گشودگی نسبت به تجربههای تازه را از دست میدهد.
خودپدیداری یعنی من فاعلی (خودم)
پدیدار شناس میگوید تمایل اصلی انسان عبارت است از حفظ و ارتقای خودپدیداری . یعنی عزت نفس بنیان رفتار است.
ناسازگاری ها حاصل تهدیدشدن خود پدیداری هستند.
اشخاص واقعاً سازگار کسانی هستند که بتوانند هر نوع تجربهای را در میدان پدیداری خود جای بدهند نه فقط تجربههایی را که با خود پنداره آنان همخوانی فوری دارند.
اگر موفق نشدم باید قدری بیشتر زحمت بکشم.
- نیاز به عشق و تعلق داشتن – آبراهام مازلو (۷۰-۱۹۰۸):
نیاز به عشق که شامل عرضه محبت و دریافت آن است، میتواند با داشتن یک رابطه گرم و صمیمی با شخصی دیگر ارضا شود. مزلو عشق را با رابطه جنسی برابر نمیداند. شکست در برآورده کردن نیاز به عشق به اعتقاد مزلو یکی از علتهای بنیادی ناسازگاری است. نیازهای شناختی یعنی نیاز به دانستن و فهمیدن و کنجکاوی را مزلو ذاتی مطرح کرده است. حتی حیوانات بدون هیچ دلیلی صرفاً به