افسردگی ساده : در این درجه از افسردگی ، فرد تا حدی مضطرب وغمگین است و نسبت به مسائل زندگی بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد . همواره احساس گناه وبی حوصلگی می کند، حرفهایش یکنواخت وخسته کننده است . قوای عقلانی او مانند هوش، حافظه ، شناخت زمان و مکان دست نخورده است ، وعلائم توهم وهذیان در او یافت نمی شود . بیمار سعی می کند که با افسردگی خود مبارزه کند، معمولاً اگر به درمان نیاز باشد . درمان سرپایی می تواند به رفع آن کمک کند. گاهی هم بدون درمان وبر اثر مرور زمان ویا تغییر شرایط، این حالت بهبود می یابد.
افسردگی حاد : حالات بارز افسردگی حاد عبارتند از : استیصال، به بن بست رسیدن در زندگی ، غم سنگین ، احساس درماندگی بسیار شدید ، تا آنجا که هر واکنش مشهود جسمانی وجود دارد؛ یکی اینکه بیمار مدت ها غم زده وبی توجه به خود ودیگران در گوشه ای می نشیند یا می ایستد . دوم اینکه دائم قدم می زند و دست ها را به یکدیگر می مالد ، موهای خود را می کند ویا با لباس خود بازی می کند . چهره بیمار زرد و تکیده وبی حالت می شود و چروک های بالا و پایین چشم هایش مشخص هستند. اغلب دائماً گریه می کنند ، کم حرف می زنند ، وبا جواب های یکنواخت و کوتاه وصدای خسته و گرفته پاسخ می دهند. این کندی در جواب دادن پاسخ ، کوتاهی وغیر عادی بودن پاسخ ، گاهی بیمار افسرده را عقب مانده ذهنی می نمایاند. در حالی که غالباً چنین نیست ، و فقط در حالت افسردگی بسیار بدبینانه وبیمار گونه است که بیمار دائماً احساس خستگی ، ناتوانی وبی میلی به زندگی دارد.
افسردگی بهت زده : این حالت ، شدید ترین درجه افسردگی است وفقط در تعداد معدودی از انسان ها دیده می شود. بیمار افسرد بهت زده اگر درمان نشود ، مدت ها بی حرکت و بدون هیچ گونه واکنشی می ماند و حتی باید با وسایل پزشکی به او غذا داد. در هر درجه ازافسردگی، غالباً حالت خشم وجود دارد ، البته گاهی ناخوداگاه است . احساس خشم ، عامل مهمی است در ایجاد افسردگی ، زیرا به قول بسیاری از روانشناسان پویا ، افسردگی عبارت است از خشم فرو خورده . در بیشتر این بیماران جهت خشم به جای آنکه به طرف محیط بیرون از بیمار باشد ، متوجه درون او می شود وافسردگی را بروز می دهد . در حالت افسردگی فرد احساس غم وناراحتی می کند . گاه این حالت از افسردگی با بی میلی نسبت به لذات زندگی ممکن است به طور نسبی تداوم یابد ویا متفاوت باشد ؛ بدین معنی که قبل یا بعد از آن ، علائق ، فعالیت ها ورفتار های سالمی وجود داشته باشد. در اختلالات دیستمیک هیچگونه توهم وهذیانی دیده نمی شود ، لکن بسیاری از این افراد ، دچار اختلال شخصیت نیز هستند( شاملو ، ۱۳۸۶)
۲-۳-۱۱ ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی
اختلال افسردگی اساسی : DSM-IV-IR ملاک های برای دوره افسردگی اساسی جدا از ملاک های تشخیصی برای تشخیص های وابسته به افسردگی ، ذکر کرده ونیز فهرست معرف های شدت افسردگی را برای دوره افسردگی اساسی آورده است:
جدول(۲-۲): ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره افسردگی اساسی
A – پنج تا (یا بیشتر) ازعلائم زیر در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند ونشان دهنده تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند ؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه واحساس لذت است. توجه : علائمی را که به وضوح ناشی از یک اختلال طبی عمومی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید.
۱)خلق افسرده در اکثر مواقع روز ، یا به گزارش ذهنی یا مشاهدات دیگران . توجه در کودکان ونوجوانان ممکن است به صورت تحریک پذیر باشد. ۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز . ۳) کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن یا کاهش ویا افزایش اشتها. توجه : در کودکان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید. ۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز. ۵) تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هرروز. ۶)خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز. ۷) احساس بی ارزشی یا گناه بی جا. ۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلا تصمیمی ، تقریباً هرروز. ۹) افکار تکرار شونده مرگ. B – علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند. C – علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم. D – علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد. E – داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نمی کند، یعنی پس از فقدان فردی محبوب ، علائم بیش از دو ماه دوام می یابد ویا به تخریب عملکردی بارز، اشتغال ذهنی بیمار گونه یا بی ارزشی ، یا کندی روانی- حرکتی همراه می باشد. |
اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)
جدول(۲-۳): ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره مانی
A – یک دوره مشخص خلق غیر طبیعی و مستمراً بالا، توأم با احساس خود بزرگ بینی، تا تحریک پذیر ، که حداقل یک هفته طول می کشد.
B – ضمن دوره اختلال خلق، سه( یا چند)تا ازعلائم زیر دوام داشته( چهار تا ، اگر خلق فقط به صورت تحریک پذیر بوده باشد) ودر ابعاد قابل ملاحظه بوده باشند : ۱-افزایش احترام به نفس یا خود بزرگ بینی. ۲- کاهش نیاز به خواب. ۳- حراف تر از معمول یا احساس فشار برای صحبت مستمر. ۴- پرش افکار یا تجربه ذهنی ، سبقت جویی افکار. ۵- پریشانی حواس. ۶- افزایش رفتار هدفدار. ۷- درگیری مفرط با فعالیت های لذت بخشی که احتمال نتایج دردناک آنها زیاد است ، مثل ولخرجی بی مهابا ، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری های حرفه ای جاهلانه. C- علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند. D- علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد. E- شدت اختلال خلقی به حدی است که موجب تخریب قابل ملاحظه در عملکرد شغلی یا فعالیت های اجتماعی معمول با دیگران شده. توجه : دوره شبه مانی که آشکارا از درمان سوماتیک ضد افسردگی ناشی می گردند ، نباید به عنوان اختلال دو قطبی I تشخیص داده شوند. |
اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)
جدول(۲-۴): تفاوت های بالینی میان افسردگی و شیدایی اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)