نگرش مفهومی انتزاعی است و به حسب انتزاعی بودنش بین صاحبنظران در مورد نگرشها اختلاف نظر وجود دارد. تا کنون تعاریف متعدد و متنوعی از نگرش شده است که اگر از منظر تاریخی به آن نگاه کنیم تعاریفی که اخیراً از نگرش صورت گرفته به دقیق تر و عینی تر شدن این مفهوم گرایش پیدا کردهاند. شایان ذکر است که غالب این تعاریف دارای وجوه تشابه و مبنای مشترکی نیز هستند (کریمی، ۱۳۷۹). کریمی، ۱۳۷۹ به نقل از توماس، ۱۹۷۱ معتقد است که مفهوم چند بعدی نگرش که شامل عناصر شناختی، عاطفی و رفتاری است، مقبولترین تعریف برای نگرش است. «” نگرش نظامی با دوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و یک تمایل عمل است”» (فریدمن و همکاران، ۱۹۷۰ به نقل از کریمی، ۱۳۷۵). همچنین بیشتر روان شناسان بر روی تعریف سه عنصری نگرش اتفاق نظر دارند. عنصر شناختی شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک شیء یا اندیشه است. عنصر احساسی یا عاطفی آن است که معمولا نوعی احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل ما به آمادگی برای پاسخگویی به شیوه های خاص اطلاق می شود ( کریمی، ۱۳۷۵). بنابرین در این پژوهش نگرش یک مفهوم ذهنی است که احساسات مطلوب و نامطلوب فرد را نسبت به یک موضوع نشان میدهد (کوبالا، ۱۹۸۸به نقل از پاپاناستازیو، ۲۰۰۲) که موضوع آن نگرش نسبت به مدرسه میباشد.
۲-۴-۱-۱- ویژگیهای نگرش
پارک و جونز ( ۱۹۹۱) به نقل از آلپورت ترجمه منشی طوسی (۱۳۷۱) چهار ویژگی را برای نگرش ذکر میکنند.
۱٫ نگرش در دنیای اهداف ( یا ارزشها ) سو گیری مشخصی دارد و از این نظر با بازتابهای ساده و شرطی شده تفاوت دارد.
۲٫ نگرش به هیچ وجه کرداری خود به خودی و روز مره نیست، بر عکس حتی هنگامی که پنهان است تنش هایی از خود بروز میدهد.
۳٫ نگرش شدت های متفاوتی دارد، برخی اوقات مسلط و حاکم و برخی دیگر ( اوقات ) نسبتا بی اثر.
۴٫ نگرش ریشه در تجربه دارد از این رو نمی تواند تنها یک غریزه اجتماعی باشد.
۲-۴-۱-۲- چگونگی شکل گیری نگرشها
در روان شناسی اجتماعی؛ هر چند تأکید اصلی بر فرایند تغییر دادن نگرشها پس ازشکل گیری آن ها بوده است، با وجود این لزوم مطالعه چگونگی شکل گیری آن ها نیز امری انکار ناپذیر است. عنصر شناختی نگرشها به همان طریقی کسب می شود که ما واقعیتها، دانشها یا باورها را می آموزیم و در این اکتساب فرایندهای بنیادی تداعی تقویت و تقلید نقش اساسی را بازی میکند. وقتی نگرش شکل گرفت، اصل ثبات شناختی اهمیتی افزایش پیدا میکند؛ یعنی فرد دیگر حالتی منفعل نخواهد داشت و اطلاعات تازه رسیده را بر حسب آنچه قبلا آموخته است، تفسیر و تعبیر میکند. در این راستا او اطلاعات ناهمساز را رد یا تحریف میکند و اطلاعات همساز را به آسانی می پذیرد. اگر چه برخی از نگرشها را می توان به آسانی تغییر داد اما در عمل برخی از انواع نگرشها که خوب مستقر شده باشند، در مقابل تغییر شدیداً مقاومت میکنند( کریمی، ۱۳۷۵).
کرچ، کراچفیلد و بالاچی ( ۱۹۶۲) عوامل تکوین نگرشها را چهار عامل زیر دانسته اند:
۱٫ آنچه نیازهای شخص را برآورده میکند : در جریان فعالیتهای فرد برای رفع نیاز خود، موانع و مشکلاتی بر سر راه او قرار می گیرند که نگرشهای ویژه ای را در او به وجود می آورند. نسبت به اشیاء، عوامل، وسایل و اشخاصی که نیازهای او را بر می آورند و وی را به هدفهایش می رسانند نگرشهای موافـق مثبت و نسبت به موانـعی که سد راه او قرار می گیرند، نـگرشهای منـفی پیدا میکند.
۲٫ کسب اطلاعات درباره موضوع یا شیء یا فرد خاص : اطلاعاتی که فرد کسب میکند در ایجاد و شکل گیری نگرشهای او تاثیر دارند. مراجع اطلاعاتی در دوران کودکی پدر و مادر، در مدرسه معلم و همشاگردیها و در جامعه رسانه های گروهی و همکاران و دوستان میباشند.
۳٫ تعلق گروهی: همبستگی شخص با گروه در ایجاد نگرشهای او تاثیر حتمی دارد لیکن تاثیر گروه بر نگرشهای فرد غیر مستقیم و پیچیده است.
۴٫ شخصیت فرد: نگرشهای هر فرد منعکس کننده شخصیت او هستند معمولا اشخاص دارای نگرشهای خاصی هستند که با الگوی شخصیتی آن ها دارای هماهنگی است ( کریمی، ۷۵).
پیشینه داخلی
یدالهی، میرزاده و فتحی (۱۳۹۳) گزارش کردهاند که هوش هیجانی تاثیری در موفقیت تحصیلی دانشجویان سال اول دانشگاه تهران نداشته است.
اسلامی، محمودی، خییری و نجفیان رضوی(۱۳۹۲) در مقاله ای با عنوان نقش وضعیت اجتماعی – اقتصادی در انگیزه ی مشارکت شهروندان به ورزش های همگانی – تفریحی با هدف بررسی نقش وضعیت اقتصادی اجتماعی در انگیزه مشارکت شهروندان به ورزش های همگانی تفریحی شهر بین وضعیت اقتصادی اجتماعی با انگیزه مشارکت شهروندان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و از بین مؤلفه های اقتصادی اجتماعی به ترتیب طبقه اقتصادی، میزان درآمد و تحصیلات والدین پیش بین کننده قو یتری برای انگیزه مشارکت ورزشی در بین شهروندان شهر مشهد بود.
سپهریان آذر (۱۳۹۱) در پژوهش خود با عنوان رابطه هوش هیجانی، شیوه های مقابله با استرس و هوش عمومی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ی پیش دانشگاهی شهرستان ارومیه با بهره گرفتن از نمونه ای ۳۱۰ نفره که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و به پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن جواب داده بودند گزارش کرد که ضریب مسیرهوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی مثبت و معنادار است.
حجازی و صبحی (۱۳۹۰) به منظور مقایسه میزان هوش هیجانی، مهارت های اجتماعی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش و عادی و همچنین بررسی روابط موجود بین این متغیرها شصت دانش آموز تیزهوش (سی پسر و سی دختر) و شصت دانش آموز عادی (سی پسر و سی) دختربه صورت تصادفی انتخاب کردند. محققان با بهره گرفتن از مقیاس خود سنجی هوش هیجانی، پرسشنامه مهارت های اجتماعی همسالا ن، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و همین طور معدل تحصیلی سال گذشته مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره، ضریب همبستگی دو متغیره و تحلیل رگرسیون استفاده کردند. گزارش محققان نشان میدهد دانش آموزان تیزهوش در متغیرهای مهارت های اجتماعی، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی نسبت به دانش آموزان عادی برتری دارند اما تفاوتی در میزان هوش هیجانی دو گروه ملاحظه نمی شود. بین دانش آموزان دختر و پسر تفاوتی در هیچ یک از متغیرهای تحقیق مشاهده نشد. یافته دیگر این تحقیق نشان میدهد تنها متغیر مهارت های اجتماعی قادر به پیشبینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود و هوش هیجانی و عزت نفس پیش بین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نبودند.
تمنایی فر، صدیقی ارفعی و سلامی محمدآبادی(۱۳۸۹) در پژوهشی با عنوان رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی بر روی نمونه ای ۴۰۰ نفری از دانشجویان دانشگاه کاشان انجام دادند. آن ها با بهره گرفتن از روش همبستگی و پرسشنامه هوش هیجانی بار-آن اطلاعات خود را جمع آوری کردند و در نتیجه خود گزارش کردند که هوش هیجانی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان تاثیری ندارد.
پژوهشهای حنیفی و جویباری (۱۳۸۹)، لیوارجانی و همکاران (۱۳۸۹)، رهنما و عبدالملکی (۱۳۸۷)، اکبری و آقایوسفی (۱۳۸۹)، بشارت و همکاران (۱۳۸۵) نیز نشان میدهد هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت داشته است.