مخالف ایجاد شده در موقعیت استرس زا برای انجام عمل موفق ضروری است. به نظر می رسد مواجهه کار آمد نقش محوری در هوش هیجانی داشته باشد. سالوی، بیدل، تویلر و مایر، (۱۹۹۹) بیان کردند که اکثر افراد با هوش هیجانی، مواجهه موفق تری دارند چرا که آنها با دقت، حالات هیجانشان را درک و ابراز می کنند، می دانند چگونه و چه وقت احساساتشان را بیان کنند و می توانند به گونه کارآمد، حالات خلقی شان را تنظیم کنند. بر همین قیاس، بار- اُن (۱۹۹۷) نیز پیشنهاد داد که کنترل استرس و توانایی انطباق، دو عنصر اصلی هوش هیجانی به شمار می آیند. به عبارت دیگر، مواجهه انطباقی، ممکن است همانند هوش هیجانی در عمل، تسلط بر هیجانات، رشد هیجانی و تمایز شناختی و هیجانی تصور شود که فرد اجازه می دهد تا در یک دنیای پر از چالش رشد کند. تعاریف هوش هیجانی متفاوتند ( مایر، ۲۰۰۰) همیشه واضح نیست که آیا هوش هیجانی به معنی یک ( متغیر پیامد) است، یعنی حل موفقیت آمیز چالش های هیجانی با یک (نگرش )برای کنترل رویدادهای چالش بر انگیز که بیان آن مطابق با وابستگی های محیطی، متفاوت است. به عنوان یک نگرش، هوش هیجانی از طریق فرآیندهای خاص یا رفتار هایی که مواجهه با رویدادهای هیجانی را، حمایت می کند، وارد عمل می شود. برای مثال یکی از توانایی های هسته ای مکمل هوش هیجانی، کنترل هیجان است. (سالوی، و مایر،۱۹۹۰) به عبارت دیگر، فهم احساسات خود و کنترل ابراز رفتاری آن، یک چنین سازه ای ممکن است از لحاظ مفهومی در چندین سطح متفاوت، استفاده شود :
- فرآیندهای زیر بنایی که از کنترل هیجان حمایت می کنند، نظیر برچسب زدن به حساسیت های بدنی، انتخاب توصیف کلامی هیجان و دستیابی به خاطرات و تجربه های هیجان شخصی.
- رفتار هایی که کنترل هیجان را محقق می سازد، نظیر ابراز کلامی عصبانیت یا اجتناب از یک تهدید ادراک شده و نمونه هایی از پیامد کنترل هیجان، نظیر میزان زیان شخص از رویداد، احساس رضایت یا عدم رضایت شخصی و مشکلات سلامت فیزیکی که ممکن است درطولانی مدت گسترش یابد. شکل شماره (۳-۲): مدل تبادلی استرس لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴) و شرح ویلز و ماتیوس (۱۹۹۴) را خود تنظیمی و هیجان نشان می دهد.
این نظریه ها پردازش یا فر آیندهای شناختی را در محور پاسخ هیجانی قرار می دهند. هوش هیجانی، در این مدل، به عنوان یک ویژگی مشخص است، یعنی مجموعه ای از توانش ها یا مهارت ها برای کنترل مؤثر رویدادها، که ممکن است پیامد های انطباقی بعدی را پیش بینی نماید. در مقابل در خواستهای یا چالش های محیط، توانش های هوش هیجانی، انتخاب و کنترل راهبر دهای مواجهه هدایت شده به سوی موقعیت را تحت تاثیر قرار می دهد. سازگاری موفق به انسجام عمل توانش های هیجان بستگی دارد. نقص در این توانش ها، نظیر ادراک و ابراز هیجان در رشد و تحقیق بیشتر مهارت های پیچیده و مواجهه، نظیر تنظیم هیجان اختلال ایجاد می کنند.(سالوی و همکاران،۱۹۹۵).
۲-۱۸ مروری بر تحقیقات انجام شده
در سال های اخیر همراه با گسترش بیش از پیش کاربران فیسبوک، چند تحقیق درباره اثرات آن بر کاربران انجام شده است که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره می شود.
شریف و همکاران (۲۰۱۱) در تحقیقی با عنوان اعتیاد به اینترنت در بین دختران دانشجوی کشور مالزی کرد در این تحقیق مشخص شد که دختران به ۵ دلیل از فیسبوک استفاده می کنند.تعامل اجتماعی، گذران وقت، تفریح، مصاحبت و ارتباط بود و مشخص شد که هر چه کاربران بیشتر این دلایل را داشته باشند احتمال اعتیاد آنها به فیسبوک بیشتر است.
الابی (۲۰۱۲) در تحقیقی با عنوان بررسی اعتیاد به اینترنت در دانشگاه های کشور اقدام به بررسی وضعیت اعتیاد به فیسبوک در بین دانشجویان کارشناسی کرد. در این تحقیق که ۱۰۰۰ دانشجو شرکت داشتند مشخص شد که ملاقات افراد و چت کردن بیشتر فعالیت انجام شده در بین دانشجویان بود و آپلود عکس و پست گذاشتن در رتبه های بعدی بود. در این مطالعه مشخص شد که ۱٫۶ درصد کاربران به فیسبوک معتاد بوده اند.
مصطفی کاک و همکاران (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان اعتیاد به فیسبوک در بن دانشجویان ترکیه اقدام به بررسی وضعیت سلامت روان و ویژگی های دموگرافیک کاربران کردند. در این تحقیق که ۴۴۷ دانشجو شرکت داشتند مشخص شد که مهارت های اجتماعی ضعیف ، افسردگی شدید، اضطراب و بی خوابی پیش بینی کننده های اعتیاد به فیسبوک است. ارتباطی بین جنسیت و ویژگی های دموگرافیک و اعتیاد به فیسبوک مشاهده نشد.
کام و همکاران (۲۰۱۲) در تحقیقی با عنوان اعتیاد به شبکه های اجتماعی در بین متقاضیان معلمی به این نتیجه رسیدند که مردان بیشتر از زنان به فضای مجازی معتاد هستند همچنین کاربران با سطح تحصیلات بالاتر با احتمال بیشتری به شبکه های اجتماعی معتاد هستند.
در پژوهشی که توسط جعفری و فاتحی زاده (۱۳۹۰) انجام شد مشخص شد که بین هوش هیجانی و اعتیاد به اینترنت رابطه وجود دارد و هوش هیجانی پایین می تواند با احتمال ۲۹ درصد ابتلا به اعتیاد به اینترنت راپیش بینی کند.
در تحقیق دیگری که توسط بهشتیان (۱۳۹۲) بروی دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران انجام شد مشخص شد که هوش هیجانی رابطه مستقیمی با اعتیاد به اینترنت دارد. در این تحقیق ۸۴۳۲ دانش آموز دبیرستانی شرکت داشتند.
در تحقیقی که دو و همکاران (۲۰۰۹) در کشور چین انجام دادند اقدام به بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر اعتیاد به اینترنت نوجوانان کردند. در این تحقیق که ۵۶ نفر نوجوان ۱۲ تا ۱۷ ساله شرکت داشتند اعضا به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و برای اعضای گروه آزمایش ۸ جلسه ۲ ساعته درمان شناختی رفتاری گروهی اجرا شد. نتایج تحقیق نشان داد که میزان وابستگی به اینترنت، مدیریت زمان و کنترل احساسات در اعضای گروه آزمایش بهبود معنی داری پیدا کرده است.