مطالعه (اخباری ۱۳۸۶،۲۰) هم نشان می دهد مشکلات ادراکی و اختلال های شناختی، که در بیماران ام اس به حدود ۵۰/۰ می رسد، با اختلالات حرکتی و ناتوانی های جسمی ارتباط ضعیفی دارد. شایگان نژاد (۲۰۰۷) اختلال های شناختی را در زنان بیش از مردان یافته، لیکن رابطه ای بین این اختلال ها و سن و طول مدت بیماری نیافته است. پژوهش های دیگر نشان داده اند که اختلال عملکرد شناختی بر فعالیت های عمده روزمره، شیوه زندگی، وضعیت شغلی، عملکرد اجتماعی و کیفیت زندگی بیماران ام اس به طور کلی موثر بوده است. اگر چه ناتوانی جسمی تأثیرات واضحی بر کیفیت زندگی دارد، اما تأثیر اختلال های شناختی همراه با ام اس هم کمتر از آن نیست(لاروکا و کالب[۱] ۲۰۰۶، ۱۸۸).
مطالعه فیشر و همکاران (۱۹۹۷؛ به نقل از ریتو و همکاران ۱۹۹۷) تأثیر باورهای فرد را نسبت به عملکرد شناختی او نشان می دهد. فیشر نشان داد که درک بیماران ام اس از قدرت حافظه خود قویاً بر نحوه کارکرد آن ها اثر می گذارد. بیمارانی که کارکرد عینی حافظه آن ها سالم بود، اما حافظه خود را آسیب دیده می انگاشتند، عملکرد آن ها به همان اندازه بیمارانی بود که واقعاً حافظه آسیب دیده داشتند. درمان اختلال های شناختی (مشکل در تمرکز، از دست دادن حافظه ی کوتاه مدت و خستگی پذیری ذهنی) شامل درمان های حمایتی، بهبود روش های سازگاری، و درمان افسردگی است (یوسفی پور ۱۳۸۶، ۴).
تغییرات شناختی و عاطفی، بخش غیر قابل انکاری از تظاهرات بالینی ام اس است از این رو مطالعات پراکنده ای در نقاط مختلف جهان و ایران در مورد ابعاد روانشناختی این بیماری انجام شده است. برای مثال پژوهش های میچالسکی[۲] (۲۰۱۰، ۲)، مک کاد[۳] (۲۰۰۹، ۱۴)، فریز[۴]و پلیت[۵] (۲۰۰۷، ۳۹)، والین[۶] (۲۰۰۶، ۴۳) و متدیلیوار[۷] (۲۰۰۵) نشان دادند، شایع ترین شکایت این گروه از بیماران، تغییرات خلقی اجتناب ناپذیر است که خود عاملی تأثیرگذار بر شدت و تداوم ناراحتی های جسمی به وجود آمده است، به گونه ای که کیفیت زندگی بیماران را کاهش خواهد داد.
علایم و عوارض بیماری های جسمی اثرات متفاوت و قابل توجهی بر کارایی و کیفیت زندگی فرد می گذارد، شدت یافتن این علایم ناتوانی را برای فرد به همراه خواهد داشت که مزید بر ناتوانی ناشی از علایم جسمی وی می باشد. از آن جایی که در بیماری های مزمن درمان قطعی و کامل نشانه های بیماری دور از دسترس می باشد، تلاش می شود که عوامل قابل تعدیل مؤثر بر ناتوانی فرد شناسایی شود تا با پیشگیری، درمان و بازتوانی به موقع آن ها به ارتقاء کیفیت زندگی فرد کمک نمود (عطاری مقدم ۲۰۰۵، ۴).
۲-۴- انواع بیماری ام اس
۲-۴-۱ حسی خوش خیم: بیماران مبتلا به این نوع، دچار حمله هایی می شوند که فقط باعث از دست رفتن بینایی یا حس های دیگر می شود. لیکن این علایم معمولاً موقتی است و به ندرت باعث بروز ناتوانی های دائمی می شود. اگر چه حمله های آن می توانند مانند سایر انواع به طور پیش بینی ناپذیری رخ دهد.
۲-۴-۲ عود- بهبود: شایع ترین نوع ام اس است که حدود ۷۵/۰ بیماران را شامل می شود. در این نوع بیمار به طور ناگهانی دچار حمله هایی می شود که یک یا چند قسمت بدن او را درگیر می کند. سپس، به طور کامل یا نسبی بهبود می یابد و بیماری تا اتفاق افتادن حمله بعدی پیشرفت نمی کند. حمله بعدی می تواند خیلی زود یا سال ها بعد رخ دهد.
۲-۴-۳ پیشرونده اولیه یا حاد: نوع پیشرونده اولیه که حدود ۱۵/۰ بیماران را در بر می گیرد بدترین نوع است. حال این بیماران به طور پیوسته بدتر می شود و در بین حمله ها بهبود نمی یابند و یا بهبودی اندکی دارند. این ها معمولاً طی ۵ سال اول بروز بیماری دچار ناتوانی های شدید می شوند.
۲-۴-۴ پیشرونده ثانویه یا مزمن: این نوع همانند عود- بهبود آغاز می شود، اما پس از عود های متوالی کاهش آن متوقف شده و وارد مرحله پیشرونده می شود. بیماران پیشرونده ثانویه معمولاً در رده عود- بهبود قرار دارند. حدود ۵۰/۰ بیمارانی که در نوع عود- بهبود قرار دارند معمولاً طی ۱۰ الی ۱۵ سال بعد از تشخیص اولیه در نوع پیشرونده ثانویه قرار می گیرد و طی ۲۵ سال حدود ۹۰ درصد آن ها به این نوع تغییر خواهند کرد.
۲-۴-۵ پیشرونده- عود کننده: در این نوع ابتدا ضایعات پیشرونده هستند، اما بیمار دچار حمله های حاد می شود که علایم آن ظاهر شده و پس از مدتی از بین می رود. حدود ۶ تا ۱۰درصد بیماران به این نوع دچار هستند. بیشتر بیماران، به این نوع بعد از چهل سالگی مبتلا می شوند.
به رغم این طبقه بندی سیر بیماری ممکن است تغییر یابد. بدین معنی که اگر تشخیص داده شود که بیمار در یکی از این انواع قرار دارد، هیچ تضمینی وجود ندارد که تا آخر در همین نوع باقی بماند و به انواع دیگر تغییر نیابد (آبراموویتز ۱۳۸۴، ۱:۵۲).
[۱]. Larocca & Kalb
[۲]. Michalski
[۳] . Mccade
[۴] . Fraser