پیوند میدهد. شمارهای را در اختیار شما میگذارند آن را فورا یادداشت میکنید در واقع آن را در حافظه کوتاهمدت خود ثبت کردهاید. تصاویر در حافظه کوتاهمدت اگر تکرار نشود یا مورد مرور ذهنی قرار نگیرد پس از ۱۰ الی ۱۲ ثانیه ناپدید خواهد شد. برای نگهداری تصاویر دیداری در حافظه کوتاهمدت باید روی آنها متمرکز شد اما رمزگذاری محرکهای دیداری به صورت اصوات یا محرکهای شنیداری رایجتر است بنابراین میتوان اصوات را مورد مرور ذهنی قرار داد یا تکرار کرد جالب است که در بیماران افسرده به نظر میرسد مرور و ثبت خاطرات منفی بیشتر صورت گرفته باشد و اطلاعات مرتبط با هیجانهای منفی را پردازش و رمزگذاری میکنند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
بر اساس مدل مشهور بدلی حافظه فعال شامل مخزنهایی است که هریک مسئول ذخیرهسازی اطلاعات در قالب رمزهایی خاص هستند. به طور مثال یکی مسئول ذخیرهسازی اطلاعات کلامی است و دیگری اطلاعات بینایی و فضایی را ذخیره میکند و دیگر وقایع و اتفاقات را صرفنظر از نوع آنها در خود ذخیره میکند. در این مدل به فرایندهای تمرین ذهنی اشاره میشود که اطلاعات ذخیره شده را در مخزن بازسازی کرده و آنها را در دسترس نگهمیدارد. هر یک از این مخزنها با حافظه بلندمدت پیوند دارد و به این ترتیب اطلاعات میتواند از دنیای خارج یا از محتویات حافظه بلندمدت به حافظه فعال وارد شود. سرانجام این مدل فرایندهای اجراییای را طرح میکند که اطلاعات موجود در مخزنهای ذخیرهای را جهت عملیات شناختی پیچیده نظیر محاسبات ذهنی بکار میگیرند (جونیدز، لیسی، اوان نی، ۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
شواهد متعدد نشان میدهد که ذخیره و بازیابی در حافظه فعال از طریق سازوکارهایی انجام میشود که به ادراک و عمل نیز میپردازند. در رابطه با ذخیرهسازی ما معتقدیم همان مناطق مغزی که در رمزگذاری اطلاعات دخیل هستند هنگام حفظ کوتاهمدت اطلاعات کماکان فعال میماند و به این ترتیب حافظه فعال را تشکیل میدهند. اغلب این رمزگذاریها در نواحی خلفی مغز (یعنی قشر گیجگاهی و آهیانهای) رخ میدهد. گاهی چنین رمزگذاریها نه تنها در مورد اطلاعات ورودی بلکه در مورد خروجیهایی که انتظار میرود قشر قدامی مغز صادر کند هم مصداق دارند نظیر رمزهای حرکتی که نماینده صداهای گفتاری یا فعالیتهای عملی هستند. در رابطه با تمرینهای ذهنی اعتقاد بر این است که سازوکارهای مربوط به توجه به بازسازی نمودهای درونی حافظه فعال میپردازند همانهایی هستند که در هنگام ورود اطلاعات به حواس برای تنظیم پردازش حسی بکار مییایند. این سازوکارها هم سیستم های ادراکی و هم سیستم های حرکتی را بکار میگیرند (جونیدز، لیسی، اوان نی، ۲۰۰۵؛ گلدیان، ۱۳۸۵).
اغلب میدانیم که یکی از روش های نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاهمدت و احتمالا ذخیرهسازی به صورت دایمی در حافظه بلندمدت تکرار آنها با صدای بلند یا به طور ذهنی است. تکرار زیاد اطلاعات احتمال یاداوری آنها را بیشتر میکند که در افراد افسرده این مطلب را با نشخوار افکارهای منفی میتوانیم ببینیم. ما گنجایش تکرار و نگهداری اطلاعات در حافظه کوتاهمدت داریم. وقتی اطلاعات در حافظه کوتاهمدت است میتوانیم روی آنها کار کنیم یعنی آنها را به شکل درست پردازش کنیم. سعی میکنیم با کمک راهبردهای ذهنی روی آنها را به شکل صحیح بازسازی کنیم اما گاهی ممکن است هرکز اطلاعات قبلی را به یاد نیاوریم. برای ذخیرهسازی اطلاعات جدید نیاز است تا آنها را مرور کنیم و برای بازیابی اطلاعات از حافظه بلندمدت نیاز به نشانه مناسب جهت بازیابی داریم (ابوالمعالی، زیرچاپ).
برای خواندن هر لغت ممکن است بارها و بارها قبل از آنکه از پاک شدن رد حافظهای آن را تکرار کنید. ممکن است برای هر لغت تصویر ذهنی بسازد و سعی کنید قبل از ناپدید شدن آن را مرور کنید. اگر حروف را به شکل صدا رمزگذاری میکنید ممکن است زودتر دچار اشتباه شوید اما اگر رمزگذار معنایی داشته باشید احتمال بازخوانی آن آسانتر خواهد بود تمایل به یادآوری بهتر اولین و آخرین عناصر یک مجموعه را اثر موقعیت در سری مینامند. این اثر ممکن است به این علت باشد که به اولین و آخرین محرکهای سری بیشتر توجه کنیم و مورد توجه بیشتر ما در مجری مرکزی قرار خواهند گرفت و افراد افسرده نیز معمولا به اتفاقاتی که هیجانهای مرتبط با خلقشان را توجه بیشتر خواهند داشت و آنها را بیشتر ذخیره و رمزگذاری خواهند کرد. این اطلاعات مرزهای شنیداری یا دیداری سایر محرکها را به وجود میآورند (ابوالمعالی، زیرچاپ).
همچنین ممکن است اولین عنصر در مقایسه با آخرین عنصر بیشتر مورد مرور ذهنی یا تکرار قرار گیرد. آخرین عناصر هم ممکن است به علت تازگی مدت زمان بیشتر در حافظه کوتاهمدت باقی بماند و در آن نگهداری شود. روانشناسان معتقدند در حافظه کوتاهمدت اطلاعات جدید جانشین اطلاعات قدیمی میشود. به یاد داشته باشید که در یک زمان معین تنها میتوانیم اطلاعات کمی را در حافظه کوتاهمدت نگهداری کنیم(ابوالمعالی، زیرچاپ).
مدل بدلیو هیچ (۱۹۷۴) مدلی برای توضیح حافظه کوتاهمدت است. آنها معتقدند که حافظه کوتاهمدت صرفاً یک انبار نیست و انبارهای متفاوتی را دربرمیگیرد (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴، زیرچاپ). بدلی و هیچ حافظه کاری را یک کنترلکننده توجهی یا مجری مرکزی است که تعدادی از سیستم های تابع را بررسی و هماهنگ میکند (ابوالمعالی به نقل از استیلز، ۲۰۰۵؛ زیرچاپ). آنها مطرح میسازند که اگر همزمان دو عمل مختلف دیداری و شنوایی (شنیداری) صورت گیرد، فرد قادر به انجام و پردازش آن اعمال است چراکه هریک به طور همزمان اما جداگانه در انبارهای خاصی پردازش و ذخیرهسازی میشوند. آنها درمورد انبارهای پردازش دیداری و شنیداری به طور مجزا سخن میگویند و واژه حافظهکاری را جهت اشاره به قطعهای از حافظه که در زمان کار روی یک مطلب خاص مورد استفاده قرارمیگیرد، بکار میبرند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ زیرچاپ). بر مبنای نظر این دو محقق مجری مرکزی همچون توجه عمل میکند و زمانی که فرد به موضوع یا چیزی توجه میکند، خود را بر روی آن متمرکز میسازد. مجری مرکزی حلقه واج شناختی و مسیر طرح فضایی-دیداری را تحت عنوان سیستم های درگیر به وجود میآورد و گنجایش محدودی دارد و به عبارت دیگر در یک زمان فرد نمیتواند به چیزهای زیادی توجه کند (ابوالمعالی به نقل از کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ زیرچاپ).
حلقه واج شناختی مجری مرکزی مسسیر طرح دیداری فضایی
مدل حافظه کاری که به وسیله بدلی و هیچ در سال ۱۹۷۴ ارائه شده است (کاردول و فلنگان ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ)
همانگونه که در تصویر نشان داده شده است حلقه واجشناختی با اطلاعات مبتنی بر گفتار سروکار دارد و گنجایش محدودی دارد. این حلقه با اطلاعات شنیداری سروکار دارد و نظم اطلاعات را حفظ میکند. از اینرو آن را حلقه مینامیم چراکه در اطراف یک حلقه حرکت میکند. بدلی در سال ۱۹۸۶ این حلقه را به دو قسمت تقسیم و هر یک را نامگذاری کرد. انبار فنولوژیکی و فرایند تلفظی. انبار فنولوژیکی به آسانی لغاتی را که میشنوید نگه میدارد. انبار فنولوژیکی یک گوش درونی است. فرایند تلفظی فرایند استفاده از لغاتی است که شما شنیده یا دیدهاید. این لغات به طور غیرملفوظ تکرار میشوند و به صورت حلقه درمیآیند و مشابه یک صدای درونی عمل میکنند حلقه فنولوژیکی هنگام یادگیری لغات جدید بکارگرفته میشود و به آسانی اطلاعات شنیداری را نگه میدارد (کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ).
مسیر طرح فضایی- دیداری با اطلاعات مبتنی بر دیدن سرو کار دارد و اطلاعات مربوطه به طور موقت در آنجا انبار میشود. اطلاعات دیداری اطلاعاتی هستند که مشابه به نظر میرسند و اطلاعات فضایی ارتباط بین اطلاعات را طرح میکند. زمانی که شما مجبور هستید یک تکلیف فضایی- دیداری، به طور مثال عبور از یک اتاق به اتاق دیگر را انجام دهید از این مسیر استفاده میکنید (کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ).
انبار فنولوژیکی
(گوش درونی) |
فرایند تلفظی
(صدای درونی) |
ارتباطات فنولوژیکی با صدا است.
فنو شبیه یک واج است.
نمودار فرایند فنولوژیکی مسیر شنیداری توسط مدل بدلی و هیچ ارائه شده است (کاردول و فلنگان، ۲۰۰۴؛ ابوالمعالی، زیرچاپ)
مدل اندرسون
از سوی دیگر اندرسوندر سال ۱۹۸۳ مدل کامپیوتری را با نام ACT معرفی کرد. در این مدل وی بین دانش توضیحی و دانش روشی تمایز قایل شد. دانش توضیحی را میتوان این گونه معرفی کرد که این اطلاعات از فردی به فرد دیگر قابل انتقال است و قادر به بازیابی آن از آگاهی هوشیار هستیم. دانش روشی قابل انتقال از شما به فرد دیگر نیست و نوعی مهارت است که توسط خود فرد باید از طریق تمرین کسب شود و به شکل آماده در هوشیار شما وجود ندارد. ACT یک نظام تولیدی را معرفی میکند و برای توضیح نحوه تغییرات دانش از طریق تمرین و شیوهای که میتواند مهارت کسب شود مفید است. نظامهای تولیدی میتوانند برای شبیهسازی کامپیوتری مورد استفاده قرارگیرند همان اساسی که در پردازش اطلاعات بر آن تاکید میشد این بار در حافظه مورد بررسی قرار میگیرد. در این نظام در اصطلاح یک محصول ارتباط بین دو مجموعه از شرایط است که تحت عنوان قواعد اگر……. در نتیجه………. بیان میشود. اینها زوجهای عمل- شرط