۱-۴-۲- انواع رفتار پرخاشگرانه
الف ) پرخاشگری ناشی از خشم : این نوع پرخاشگری عموماً همراه با علائم برانگیختگی هیجانی و اغلب ناشی از درد یا ناکامی است .
ب ) پرخاشگری ناشی از حس غارتگری : این نوع پرخاشگری کاملاً متفاوت با پرخاشگری ناشی از خشم است . در این نوع پرخاشگری انسان یا حیوان بدون احساس خاصی به مورد خود حمله می کند.
پ ) پرخاشگری ناشی از ترس : اگر انسان یا حیوانی در تنگنا قرار گیرد و مورد حمله واقع گردد ، در این نوع پرخاشگری با خشونت جواب حمله کننده را می دهد .
ت ) پرخاشگری عامل : یک موجود زنده ممکن است عمل پرخاشگرانه را به این علت انجام دهد که برای انجام آن پاداش دریافت کند و یا به خاطر انجام ندادن آن تنبیه شود .
ث ) پرخاشگری دوستانه : نوعی پرخاشگری می باشد که موجودات برای دفاع از هم نوع خود ، مانند مادر از فرزندانشان نشان می دهد .
در مجموع پرخاشگری همواره نتیجه ناکامی می باشد و وقوع پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه جوانان و نوجوانان همیشه دال بر وجود پیشین ناکامی است . و برعکس وجود ناکامی همواره منجر به گونه ای پرخاشگری می گردد.
۲-۴-۲- هیجان و هیجان خواهی
هیجان و هیجان خواهی در جوانان و نوجوانان در حال حاضر با وجود تحقیقات و بررسی های جدید و کامل توجه پژوهشگران به نوعی ویژگی شخصیتی جدید با عنوان هیجان خواهی جلب شده و آنان امیدوارند تا با بررسی دقیق گستره این ویژگی بتوانند به تبیین بروز این بزهکاری جوانان و نوجوانان بپردازند .
شاید شما هم در جراید و سایر رسانه های جمعی ، اخبار خوانده یا شنیده باشید که مثلاً جوانی با رانندگی خطرناک خود سبب مرگ عده ای شد ، چند جوان به مغازه ای دستبرد زدند و … روانشناسان عقیده دارند که فعالیتهای مهم مانند تخریب ، اعمال منافی عفت ، رفتارهای پرخاشگرانه در بعضی از موارد در نتیجۀ نیاز جوان به هیجان خواهی صورت می گیرد . در تحقیقاتی که بر روی گروهی از مجرمان جوان صورت گرفت ، مشخص گردید که مجرمان از نظر هیجان خواهی در سطح بالایی قرار دارند . همچنین بررسی ها نشان داده است که بزهکاران به مراتب بیشتر از غیر بزهکاران به ماجرا جویی می پردازند و آنان در تحریک و استقبال خطر سخت شایق و حریص هستند . در مجموع ، می توان هیجان خواهی را به عنوان نیاز برای تنوع و تازگی احساسات ، رضایت خاطر برای تجربه خطرهای فیزیکی و اجتماعی و ماجرا جویی تعریف کرد .
۳-۴-۲- خشونت در خانواده
ارتکاب انواع اعمال جنایتکارانه برخی والدین سنگدل نسبت به فرزندانشان که به محض انتشار اخبار مربوطه موجی از اندوه افکار عمومی را به دنبال می آورد ، ریشه های عمیقی دارد که در صورت بی توجهی به این نکات ، یقیناً در آینده نزدیک بروز موارد مشابه و افزایش آمارهای مربوط دور از انتظار نخواهد بود . به اعتقاد روانپزشکان ، اختلالات روانی ، بروز بیماریهای طولانی مدت جسمی از علت اصلی بروز رفتارهای غیر طبیعی و حتی پرخاشگرانه در کودکان است . حال آنکه فقر مالی ، اعتیاد ،گذراندن دوره های کودکی پر فراز و نشیب توأم با آرزوهای مختلف ، ازدواج در سنین پایین ، داشتن فرزندان متعدد ، مهاجرتهای غیر اصولی و انواع محرومیتهای اجتماعی از جمله عواملی است که برخی والدین را به ارتکاب رفتارهای خشونت آمیز نسبت به فرزندانشان وا می دارد ، معمولاً کودکان به شدت پرخاشگرند ، والدینی پرخاشگر دارند . بنابراین در چنین خانواده هایی رفتارهای متقابل شرایط بروز رفتارهای پرخاشگرانه نتیجه ناتوانی کودک در کنترل رفتار خود است ، که به طور طبیعی با تشخیص بموقع چنین مشکلاتی می توان از بروز انواع آسیب های اجتماعی و اعمال خشونت علیه کودکان به شکل چشمگیری کاست . انتقال خشونت بین نسلها یکی از نکات برجسته در خانواده های کودکان آزار دیده انتقال خشونت از نسلی به نسل دیگر است . به این ترتیب کودکی که تحت آزار و اذیت والدین قرار می گیرد ، به وسیله ساز و کارهای روانی بویژه همانند سازی و یا مشابهت با والدین به تدریج خود نیز رفتار خشونت آمیز بروز می دهد و به همین شکل این رویه را به فرزندان و نسلهای بعدی منتقل میکند . بنابراین کارشناسان معتقدند برای کاهش شمار کودک آزاری ها پرخطر و خشن ، دستگاه های نظارتی و حمایتی باید با بهره مندی از نظرات کارشناسان و خبرگان ، در یک نقطه این چرخه معیوب را قطع کنند . کمک به انجام ازدواجهای موفق در سنین مناسب ، برخورداری زوجین از شرایط اولیه زندگی مطلوب ، داشتن شغل مناسب ، عدم اعتیاد ، حمایت از سوی خانواده ، خواهان تولد کودک ، بدون برخورداری از امکانات تفریحی و ورزشی مناسب ، برای کودک و خانواده می تواند در کاهش پرخاشگری و تحریک عصبی والدین نقش اصلی داشته باشد . پژوهش ها نشان می دهد که خشونت در خانواده پیچیده تر از خشونت علیه افراد بیگانه است . شدت و جدی بودن خشونت در خانواده امری واضح است ، اما تعیین گستردگی آن مشکل است زیرا نه تنها دربارۀ تعریف آن توافق وجود ندارد بلکه بیشتر قربانیان این خشونت ها مایل یا قادر به گزارش کردن آنها نیستند. ( روزنامه ایران ، ۵/۱۱/۱۳۸۳ ) .
۴-۴-۲- خشونت علیه خود ( خود زنی )
رفتار عمومی بدون قصد خود کشی در آسیب رساندن به خود ، خود زنی نام دارد ، که به صورت بریدن یا سوزاندن بدن روی می دهد . بر اساس این تعریف ، در خود زنی فرد مایل نیست به زندگی خود پایان دهد . خود زنی به خودی خود یک هدف است و رفتاری است که وحشت ایجاد می کند و به نظر می رسد کاملاً غیر منطق می باشد . متأسفانه رفتار خود زنی کم نیست . طبق برآورد افرادی که خود