اعتبار مقیاسYSQ –SF بوسیله آلفای کرونباخ برای کل آزمون ۹۶/۰ و برای تمام خرده مقیاس ها بالاتر از۸۵/۰گزارش شده است (یانگ ۱۹۹۸، ۱۲). این پرسش نامه را در ایران آهی (۱۳۸۵، ۳) ترجمه و آماده اجرا کرده و همسانی درونی آن را برحسب آلفای کرونباخ در گروه مونث ۹۷/۰ و در گروه مذکر ۹۸/۰،گزارش کرده است. در پژوهشی که یوسف نژاد شیروانی و پیوسته نگر (۱۳۹۰، ۲) انجام دادند آلفای کرونباخ به ترتیب برای محرومیت هیجانی برابر با ۸۰/۰، برای طرد/ رهاشدگی برابربا ۸۷/۰، برای بی اعتمادی/ بد رفتاری برابر با ۷۷/۰ ، برای انزوای اجتماعی برابر با ۷۰/۰ ، برای نقص/ شرم برابر با ۸۳/۰، برای شکست در پیشرفت برابر با ۸۴/۰، برای وابستگی/ بی کفایتی برابر با ۸۰/۰، برای آسیب پذیری نسبت به ضرر برابر با ۷۳/۰، برای گرفتاری/ در دام افتادگی برابر با ۷۱/۰، برای اطاعت برابر با ۷۰/۰، برای از خود گذشتگی برابربا ۷۱/۰، برای بازداری هیجانی برابربا ۷۹/۰، برای معیارهای سرسختانه برابر با ۷۳/۰، برای استحقاق برابر با ۶۶/۰، برای خویشتن داری و عدم انضباط کافی برابر با ۷۱/۰ و برای کل پرسش نامه برابر با ۹۰/۰ به دست آمد. در پژوهش حاضر میزان آلفای کرونباخ کل محاسبه شده با ۷۵ آیتم برابر با ۹۷/۰ و ضریب پایایی زیر مقیاس های پرسش نامه طرحواره های ناسازگار به شرح زیر است:
متغیر | آلفای کرونباخ |
فرونشانی | ۴۷/۰ |
ارزیابی مجدد | ۶۹/۰ |
۱ . Emotion Regulation Questionnaire (ERQ)
[۲]. Cognitive reappraisal
[
با تحلیل عامل صورت گرفته توسط ولراث، سه سبک مقابله مساله مدار،هیجان مدار مثبت و هیجان مدار منفی از این پرسش نامه استخراج شد. روایی و اعتبار این پرسش نامه در ایران در تحقیقات متعدد گزارش شده است از جمله پژوهش ملازاده که پایایی و باز آزمایی را ۷۹/۰ و آلفای کرونباخ کل پرسشنامه را ۸۰/۰ گزارش نمود. همچنین پس از انجام تحلیل عامل روی گویه های پرسش نامه مشخص شد که تنها تفاوت با تحلیل عاملی ولراث، قرار گرفتن مذهب در گروه راهبرد های مساله مدار است (ملازاده ۱۳۸۱، ۴). پایایی به دست آمده در این پژوهش برای راهبردهای مقابله کارآمد و برای راهبردهای مقابله ناکارآمد به این صورت است:
جدول ۳-۳: میزان آلفای کرونباخ راهبردهای مقابله ای
بیش ازحعدم گرمی وصمیمیت کافی،تبعیض،محافظت شدید ،واگذاری مسئولیت زیادویاعدم آن ،پرخاشگری وخشونت برای کسب احساس امنیت ،کودک درمقابل این عوامل روش های مختلفی ازخود نشان می دهدوهمانهارافرامی گیرد.این رفتارها نوع شخصیت ومنش اوراتشکیل می دهند.
به نظر هورنای ،نیازهای روانی افرادرامی توان به سه دسته تقسیم کرد:
الف)نیازبه رفتن به سوی مردم[۳] ؛که خودشامل چندنوع ،ازجمله نیازبه محبت می شود.
ب)نیازبه دورشدن ازمردم[۴] ؛مانندمیل به استقلال.
ج)نیازبه مخالفت بامردم[۵] ؛مانندنیازبه قدرت.
امابایدتوجه داشت که نهادهمیشه منبع شرّ وبدی نیست بلکه نهاداست که مارابه رفع نیازهایی چون گرسنگی،تشنگی ،گریزازمخاطرات ونظایرآنها برمی انگیزدوبه فعالیت وا می دارد.البته نهادجنبه های منفی وخواسته های نامعقول وغیرمعقول نیزدارد،امادراین زمینه هانهادغالباً بامن ومن برتردرتعامل است وعمدتاًتحت کنترل آنهاقراردارد.
ب- من[۵] یاخود:گفتیم که نهادتابع هیچ قید وبندی نیست وارضای صرف تمایلات ونیازها را می طلبد.ازسوی دیگرجامعه ومحیط نیزمی تواندپای بندنبودن به هیچ اصلی رابپذیرد.بنابراین وجه دیگری ازشخصیت فرددراینجا واردعمل می شودکه تابع اصل واقعیت است .یعنی ازیکسوبه ارضای خواسته هاوتمایلات همت می گماردوازسوی دیگر این ارضاء رادرچارچوب مقررات وضوابط قابل اجتماعی تحقق می بخشد.
ج- من برتریافراخود[۶] :فراخود درحقیقت نقطه مخالف وضدنهاداست یعنی هراندازه نهادکوشش به ارضای بدون چون وچرای غرائز وتمایلات دارد،فراخود سعی درمحدود کردن ومحروم کردن ماازهمه لذتها وارضای نیازهادارد.محتوای فراخود که درنظریه فرویدمعادل وجدان اخلاقی است،عبارت ازایده آلهای انسانی واخلاقی وحربه کنترل وسانسور شخصیت است.توجه فراخود به کمال است نه لذت وخوشی (کریمی،۱۳۷۸).
نظریه تحلیلی یونگ
یونگ برای افرادانسانی،برحسب آنکه بیشترمتوجه عالم درون باشند،یاعالم بیرون ،دوتیپ شخصیتی قائل است .گروه اول را درون گرا[۷] وگروه دوم را برون گرا[۸] می نامددرتعریف برونگرایی یونگ می گوید«وقتی توجه به امورواشیاء خارج چنان شدیدباشدکه افعال ارادی وسایراعمال اساسی آدمی صرفاً معلول مناسبات اموروعوامل بیرونی باشدونه حاصل ارزیابی ذهنی،این حالت برون گرایی خوانده می شود.برعکس شخص درونگراغالباًمتوجه عوامل درونی وذهنی است وزیرنفوذاین عوامل قراردارد.تردیدی نیست که او شرایط و اوضاع واحوال بیرونی رامی بیند.اماعوامل وعناصر ذهنی دراوبرتری ومزیت دارندوحاکم براحوال ورفتاراوهستند.»
علاوه براین دوتیپ شخصیتی ،یونگ برای آدمی چهارکارکرد[۹] نیزقائل است که عبارتندازاحساس[۱۰] ،شهود[۱۱] ،عاطفه[۱۲] وتفکر[۱۳] ،که ترکیب آنها بادوتیپ ذکرشده جمعاً هشت تیپ شخصیتی ایجادمی کندیعنی برونگرای احساسی،درون گرای عاطفی وبرون گرای متفکر،درون گرای متفکر.یونگ این گروه ها راباروشهای بالینی وبااستفاده از روان درمانی به دست آورده است(کریمی،۱۳۷۸).
[۱] – eros
[۲] – libido
[۳] -thanatos
[۴] -Id
[۵] -ego
[۶] -super ego