_____________________________________
۱-Kaplan&Sadock
هرچند افراد دارای اختلالات شخصیتی اسکیزوفرنیگونه نیز مانند اشخاص اسکیزوئیدی، دوریگزین، از لحاظ عاطفی سطحی و از لحاظ اجتماعی نیز ناپخته هستند، اما الگوی کلامی آنها کاملاً متفاوت است. سخنانی که آنها در محاوره میگویند، فهمیده نمیشود؛ زیرا از لغات و عبارات غیر معمول استفاده میکنند یا لغات معمول را به شیوههای غیر معمول، به کار میبرند. آنها اغلب افکار و عقاید خود را به طور مبهم بیان میکنند. معمولاً وقتی تحت فشار روانی هستند، تفکرشان رو به زوال میرود و ممکن است عقایدی بیان کنند که هذیانی به نظر برسد. در چنین مواقعی، رفتارشان در مرز عجیب بودن قرار میگیرد (ساراسون و ساراسون ۱، ۱۹۸۷؛ ترجمه نجاریان، ۱۳۷۷).
افراد اسکیزوتایپی بیشتر از حد متوسط در معرض خطر حمله اسکیزوفرنی هستند؛ چون این فرض وجود دارد که افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، عوامل ارثی و زیستشناختی دارند.
در مجموع افراد با اختلال شخصیت اسکیزوتایپی دارای ویژگیهای زیر هستند:
۱- عقاید به خود بستن یا به خود نسبت دادن (به استثنای هذیانهای به خود بستن)
۲- اضطراب اجتماعی مفرط (مثلاً، احساس ناراحتی شدید در موقعیتهای اجتماعی که افراد بیگانه در آن حضور دارند).
۳- باورهای غریب و تفکر سحرآمیز، که بر رفتار شخص تأثیر گذاشته و با معیارهای فرهنگ بیمار، هماهنگ نیست (مثل موهوم پرستی، غیب بینی، تلهپاتی، حس ششم و این باور که دیگران میتوانند احساس مرا بفهمند).
۴- تجربیات درکی غیر عادی (مثل خطای حسی یا احساس وجود یک نیرو یا انسان که در واقع وجود ندارد).
۵- ظاهر یا رفتار غریب و غیر عادی (مثل موهای پریشان، ادا و اطوار غیر عادی و حرف زدن با خود).
۶- نداشتن دوستان نزدیک یا محرم (یا فقط یک نفر) از بستگان درجه یک.
۷- گفتار غریب (بدون شل شدن تداعیها یا بیربطی کلام) یا گفتاری که پوچ و بیمحتواست، پرت و پلاگویی و ابهام یا انتزاع نامتناسب.
۸- عاطفه محدود یا متناسب، ابلهانه یا انزواطلبانه. فرد مبتلا به این اختلال به ندرت ممکن است در برخوردهای اجتماعی با دیگران،