۴- تقلید از دیگران: نگرشها از طریق تقلید از والدین، دوستان و معلمان حاصل میشود و این شرط اهمیت بیشتری دارد و شمار زیادی از نگرشها از این طریق ایجاد میشود (ستوده، ۱۳۷۶).
برخی دیگر از محققان، عوامل تکوین نگرشها را ۴ عامل عمده زیر دانستهاند:
۱- آنچه که نیازهای شخصی را برآورد. به عنوان مثال دانشجویی که با وجود همه مشکلات به تحصیل ادامه میدهد، ثابت میکند نسبت به درس و تحصیل، نگرش مثبتی دارد.
۲- کسب اطلاعات درباره موضوع یا شیء یا فرد خاص. مثلا اگر شخص از طریق رسانه بحثهایی را در مورد انرژی هستهای شنیده باشد طبعا نگرشی راجع به این موضوع پیدا میکند.
۳- تعلق گروهی. تعلق کودک در خانواده به عنوان عضوی از آن سبب میشود که نگرشی مشابه نگرش خانواده را در خود شکل دهد.
۴- شخصیت فرد. نگرش منعکس کننده شخصیت فرد است. به عنوان مثال حتی در یک گروه هم، تفاوتی نگرشی وجود دارد که ناشی از قضاوت شخصیت افراد است (کریمی، ۱۳۷۳).
۲-۴-۵ تعریف صمیمیت
صمیمیت[۱]، به صورت الگوی رفتاری بسیار مهمی مفهومسازی شده، که دارای جنبههای عاطفی- هیجانی و اجتماعی نیرومند است و برپایهی پذیرش (تجربهی مثبت هم سویی و برابری)، رضایت خاطر (تجربهی مثبت مشارکت)، و عشق شکل میگیرد (تن هاتن، ۲۰۰۷، به نقل ازمرادی و همکاران، ۱۳۸۳).
روانشناسان صمیمت را توانایی برقراری ارتباط (بدون کنترل) با دیگری و بیان عواطف (بدون بازداری) تعریف میکنند و آن را حق مسلم و از حالات طبیعی انسان میدانند (بلوم[۲]، ۲۰۰۶، به نقل از مرادی و همکاران، ۱۳۸۳). نظریههای روانشناسی صمیمت در پی آن است تا چگونگی برقراری این نوع روابط صمیمانه را تبیین کند، به عنوان مثال، بر اساس نظریههای تقویت، که از سنت رفتارگرایی در روانشناسی سرچشمه گرفتهاند، افراد با کسانی صمیمی میشوند که برای آنها تقویت به همراه دارند. کاربرد اصول تقویت، در مطالعهی رابطهی صمیمانه، به وسیلهی کلور[۳] و بایرن (۱۹۷۴) گسترش یافته است و این نظریه پردازان با پذیرفتن اصل شرطیسازی عامل[۴]، پیشبینی میکنند که دو نفر هنگامی با هم صمیمی میشوند که یکدیگر را تقویت کنند. جوهر این نظریهها همان نظریهی ارسطو است، که میگوید افراد با کسانی احساس صمیمیت میکنند که با آنها خوب رفتار کرده باشند (ارسطو[۵]، ۱۹۸۴). نظریههای تقویت هم چنین به اصول شرطیسازی کلاسیک[۶] نیز اهمیت میدهند. بر این اساس دو نفر وقتی که تجارب تقویت کنندهی بیشتری داشته باشند، بیشتر احساس صمیمیت میکنند (خمسه وحسینیان، ۱۳۸۷).