مشخصات شخصی که از لحاظ روانی سالم است:
– آنچه را که هست قبول کند و بداند که زندگی مطلوب و دلخواه خیالی بیش نیست و همیشه یک نوع ناتمامی و نقص در همه جا وجود خواهد داشت.
– به انجام یک کار معتقد است و پر توقع نیست و همیشه راهی را انتخاب می کند که میداند در آن راه امکان عملی شدن یک منظور بیشتر از راه های دیگر است.
– شخص سالم از استقلال فردی خود آگاه است. امکانات، خواست ها، امیال و هدف های خود را میداند و کیفیت و واقعیت وجود خویش و محیطش را درک کرده است و خود را با واقعیت همآهنگ میکند.
– در برابر پیشآمدها و وقایع معمولی روزانه احساس قدرت میکند و زندگی را زیبا و سالم میبیند. هر چند که ممکن است در مقابل مشکلات و وقایع سخت، شخص احساس ناتوانی بکند.
– از زندگی بیشتر راضی است و اظهار خوشی میکند و کمتر ناراضی و دلگیر است.
– میتواند مناسبات دوستانه و صمیمانه با دیگران برقرار سازد که هم خود از این دوستی احساس رضایت کند و هم طرف مقابلش از دوستی او برخوردار باشد.
– شخص سالم عهدهدار زندگی خویشتن است و انتظار ندارد که دیگران زندگی راحت و خوبی برای او تأمین بکنند.
– خود و دیگران را دوست دارد و از محبت کردن به آنها لذت میبرد.
– به ماهیت وجود خود پیمیبرد و از تأثیر رفتار خود روی دیگران آگاه است.
– در موارد به خصوص و حاد حق دارد که خشمگین و عصبانی شود.
– هم در میان جمع احساست خوشی میکند و هم در تنهایی.
– دیگران را تحقیر نمیکند و برای خود مزیت اضافی تأمل نمیشود.
– قبول دارد که کشمکش ها و ناسازگاری ها همیشه وجود خواهد داشت، باید به هر صورتی با ناسازگاری ها و کشمکش ها مقابله کند.
– شخص سالم بذلهگویی دارد که اغلب با آگاهی و خوش خلقی همراه است و از فرصتهای عادی برای شادی و دور بودن از غصه و نگرانی استفاده میکند.
– آشفتگی و ناراحتی هایش را به نحوی ظاهر میکند که قابل قبول جامعهای که در آن زندگی می کند باشد.
– تأثیر و آشفتگی خود را مهار می کند که باعث ناراحتی اطرافیان نشود و در بدترین شرایط با حقایق روبرو شده و از مبارزه با مشکلات، خصوصاً هنگامی که از گرفتاری به سوی موفقیت پیش میرود لذت میبرد.
– با دیگران خوب تماس میگیرد، خود را به دیگران می فهماند و دوستان مخصوص را انتخاب شده دارد.
– خود مختار، متکی به خود و مستقل، آرام و روشنبین است.
– از موقعیت جدید احساس رضایت و لذت دارد.
– بردباری و مهارتی که فرد برای مسائل بروز میدهد و یا به عبارت دیگر احساس این که از عهده وضیفه محوله برمیآید.
– مسائل را در مرکز قرار میدهد، نه این که خود را در مرکز قرار دهد یعنی کارکردن روی مسئله نه روی خود(حاجی آقا جانی، اسدی نوقابی، ۱۳۷۸: ۲۵).
۲-۳-۵- انجمن ملی بهداشت روانی[۱]
انجمن ملی بهداشت روانی در آمریکا در ارتباط با اثرات هیجانی و سودمندی ورزش و فعالیتهای ورزشی بر سلامت روانی و جسمانی به موارد ذیل اشاره می نماید:
معمولاً ورزش با کاهش حالت اضطراب همراه است.
ورزش و فعالیتهای ورزشی، باعث می شود که افسردگی به طور مناسبی کاهش یابد.
فعالیتهای طولانی مدت معمولاً با کاهش صفاتی همچون اضطراب و عصبانیت همراه است(سالاری، ۱۳۹۲).
اگرچه از تاریخچه بهداشت روانی در ایران اطلاعات کافی در دسترس نیست ولی از مدارک ناکافی بدست آمده و با توجه با اعتقادات مذهبی، سنت و علمی آن زمان در کشورهای ایران و عربی می توان قبول کرد که رفتار یا بیماران روانی به محو مطلوب انجام می شود و از زمان های قدیم معلم هایی برای نگهداری بیماران روانی وجود داشته است اکثر تصورها این است که علوم پزشکی یونان در نگرش کشورهای عربی زبان و ایران تأثیر گذارده ولی شواهد وجود داشته و از کتابهای یونانی حتی به صورت ترجمه در این مدرسه استفاده می شد. از زمان ساسانیان در جندی شاپور اهواز برای بیماران روانی مکان بخصوصی ترکیب یافته و در قرن هشتم چندین بیمارستان در بغداد وجود داشته است که از پرشکان حاذق در اسلام ابو علی سینا و نیز مانند زکریای رازی برای بیماران روانی که آنها را هر مریض های دماغی نیز میگفتند دستورات دارویی تجویز می کرد ابوعلی سینا برای درمان بیماران روانی عقیده به تلقین داشت و به عقیده اکثر مورخان به پیوند اعصاب را برای اولین بار عرضه کرده است از تألیفات او می توان به کتاب قانون که معرفیت جهانی دارد اشاره کرد که در این کتاب فصولی برای بیماران روانی وجود دارد که تا چند قرن در کتب اروپایی چنین چیزی به چشم نمی خورد و همچنین در کتاب (شفا) که مربوط به فلسفه است درباره مزاجها آنها را به چهار نوع ملانکولی دموی صفرایی، بلغمی، بودایی، اشاره کرد ابعاد سرشتی در سایت پاتولوژی بیماران داشته است حدود دو دهه قبل برای اولین بار نخستین کتاب بهداشت روانی توسط دکتر سعید شاملو به رشته تحریر درآمد در این زمان در ایران تنها عده محدودی نسبت به این موضوع بسیار مهم توجه، علاقه و یا اطلاعات دقیق و صحیحی داشته اند و مسئله بهداشت روانی نه تنها مطرح نبود بلکه حتی از سوی مسئولان و متخصصان به درمان بیماران روانی که به سبب مشکلات فردی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرند(ابراهیم پور، ۱۳۹۰).
در سال های اخیر در کشور ایران مانند سایر کشورهای جهان علاقه مخصوص هم از طرف مقامات دولتی و هم از جانب مردم به امر بهداشت روانی نشان داده است اگر چه هنوز مدت زمانی از توجه علاقه نگذشته ولی اثرات آن در بهبود اوضاع بیمارستانها و بکاربردن روش های صحیح در پیشگیری مشاهده می گردد تأثیر وقایع مهم زندگی بر سلامی بارها و به دفعات نشان داده شده است(کریم پور، ۱۳۸۹).
۲-۳-۶- تاریخچه بهداشت روانی در ایران
نگاهی به تاریخچه بهداشت روان در ایران نشان میدهد که در طی چند دهه گذشته پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه ارائه خدمات بهداشت روان در ایران صورت گرفته است، بالاخص در سال های اخیر، برنامه ادغام بهداشت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه در ایران به عنوان الگویی برای سایر کشورهای منطقه پذیرفته شده است. به همین دلیل در چهل و چهارمین اجلاس سالانه وزرای بهداشت کشورهای منطقه مدیترانه شرقی در تهران در سال ۱۳۸۰، برنامههای بهداشت روان ایران به عنوان یکی از بهترین الگوهای موجود شناخته شد (شاملو، ۱۳۸۱).
مورتی (۱۳۸۱) به نقل از خیر و شیخ الاسلامی(۱۳۸۱) تاریخچه پیشرفت و گسترش برنامههای بهداشت روان در ایران را به ۴ دوره زمانی تقسیم نمودهاند:
الف) در دوره اول که تا سالهای ۱۳۲۰ ادامه داشت، شرایط بسیار نامناسبی از نظر خدمات بهداشت روان وجود داشت. در این دوره در شهرهای تهران، همدان، شیراز و اصفهان تیمارستانهایی با امکانات بسیار محدود و ضعیفی وجود داشتند که در آنها بیماران با شرایط بسیار رقت باری نگهداری میشدند.
ب) در دوره دوم، که از اواخر دهه ۱۳۲۰ شروع و تا سالهای ۱۳۵۰ ادامه داشت. در این دوره، فعالیتهائی در زمینه بهداشت روان انجام گرفت. به عنوان مثال، در سال ۱۳۳۶ پخش برنامههای روانشناسی و بهداشت روانی از رادیو ایران شروع شد و در سال ۱۳۳۸، اداره بهداشت روانی در اداره کل بهداشت وزارت بهداری تأسیس شد (میلانی فر، ۱۳۷۴). همچنین از دهه ۱۳۴۰ فعالیتهای پژوهشی در زمینه همهگیرشناسی اختلالات روانی و برنامهریزی برای ارائه خدمات بهداشت روان در ایران آغاز شد.
با تأسیس دانشکده پزشکی در کشور و معرفی روانپزشکی به عنوان شاخهای از طب مدرن و ایجاد و گسترش دپارتمانها و بیمارستانهای روانپزشکی، بهبود قابل ملاحظهای در اداره وارائه خدمات در بیمارستانهای روانپزشکی حاصل شد. در اوائل دهه ۱۳۴۰ آموزش دستیاری روانپزشکی در بیمارستان روزبه وابسته به دانشگاه تهران شروع شد و بعد از آن، برنامههای مشابهی در دانشگاههای شیراز، اصفهان، تبریز و مشهد به مرحله اجراء درآمد.
ج) در دوره سوم که از سالهای ۱۳۵۰ شروع شد، تلاشهایی در جهت ارائه خدمات بهداشت روان جامعهنگر آغاز گردید. برنامههای این دوره شامل ارائه خدمات جامعه بهداشت روان، ایجاد بیمارستانها و مراکز جدید روانپزشکی در استانهای مختلف و انجام پژوهشهای همهگیرشناسی بود (مورتی، ۱۳۸۱). در سال ۱۳۵۰ اداره بهداشت روان به اداره کل تبدیل شد. ولی بعد از دو سال مجدداً تحت نظارت اداره کل خدمات بهداشتی قرار گرفت. اولین دوره بازآموزی پزشکان عمومی تهران و شهرستانها در سال ۱۳۵۴ به مدت یک ماه در مرکز بهداشت روان تهران و مرکز روانپزشکی رازی به مدت یک ماه انجام گرفت. موفقیت این برنامه باعث شد که در سال ۱۳۵۵ دو دوره بازاموزی برای پزشکان عمومی، متخصصین رشتههای مختلف، پرستاران، لیسانسیههای مامایی برگزار شود. در همان سال پس از ادغام دو وزارت بهداری و رفاه اجتماعی، بیمارستانهای روانی و مراکز وابسته، به انجمن توانبخشی وابسته به وزارت بهداری و بهزیستی واگذار شد. از همان سال مراکز جامع روانپزشکی منطقهای در نقاط مختلف تهران تأسیس شد.
د) چهارمین دوره از مهر ماه ۱۳۶۵، زمانی که برنامه کشوری بهداشت روان تدوین و مورد تأیید دولت قرار گرفت شروع شد. در این