از دیدگاه دانشجویان، اساتید به چه میزان از سبک مدیریت تعاملی استفاده میکنند؟
بر اساس اطلاعات مندرج در جدول ۴-۷-۲ میتوان گفت که از دیدگاه دانشجویان، میزان استفاده اساتید از سبک مدیریت تعاملی کم بوده است. این نتایج همسو با یافته های هوس بیگی و همکاران (۲۰۱۱)، سماوی و همکاران (۱۳۸۷)، و نادری و همکاران (۱۳۸۹) است.
در تبیین این یافته میتوان به دلایلی همچون محدودیت زمانی، شیوه چیدمان و آرایش کلاس، ظرفیت و آستانه تحمل متفاوت مدرسان، و نتیجهگرایی به جای فرآیندگرایی اشاره کرد.
بین دیدگاه دانشجویان در زمینه میزان استفاده اساتید از سبکهای مختلف مدیریت کلاس، تفاوت معنیداری وجود دارد.
بر اساس اطلاعات جدول ۴-۸ میتوان گفت که از دیدگاه دانشجویان میزان استفاده از سبک مدیریت مداخلهای به طور معنیداری بالاتر از دو سبک دیگر بوده است. این نتایج همسو با یافته های هوس بیگی و همکاران (۲۰۱۱)، سماوی و همکاران (۱۳۸۷)، و نادری و همکاران (۱۳۸۹) است. همان گونه که در بحث پیرامون یافته های قبلی اشاره شد، دلایلی همچون زیاد بودن تعداد دانشجویان و کمبود امکانات و تجهیزات آموزشی ممکن است موجب شده باشد که اساتید گرایش بیشتری به سبک مدیریت مداخلهای داشته باشند.
بین دیدگاه دانشجویان پیرامون میزان استفاده اساتید از سبکهای مختلف مدیریت کلاس، برحسب دوره تحصیلی، سال تحصیل و رشته تحصیلی، تفاوت معنیداری وجود دارد.
بر اساس نتایج جدول ۴-۹ میتوان گفت که بین دیدگاه دانشجویان در مورد میزان استفاده اساتید از سبکهای مختلف مدیریت کلاس، بر حسب دوره تحصیلی، سال تحصیل و رشته تحصیلی تفاوت معنیداری وجود نداشت و به تعبیر دیگر متغیرهای جمعیت شناختی در دیدگاه دانشجویان جهت تعیین میزان استفاده اساتید از سبک های مختلف مدیریت کلاس تاثیر نداشتند.
بین سبک مدیریت غیرمداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
بر اساس نتایج جدول ۴-۱۰، میتوان گفت که بین سبک مدیریت غیر مداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج این پژوهش تا حدودی با نتایج پژوهشهای کایکی (۲۰۰۹) که نشان داد مهارتهای مدیریت کلاس درس تأثیر مثبتی در افزایش رفتارهای مطلوب دانشآموزان دارد، و با یافته های پژوهش هیک (۲۰۱۲)، آدیمو (۲۰۱۲) و مور (۲۰۰۸) که نشان دادند رابطه معنیداری بین مدیریت کلاس درس با خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد، همخوان است.
در تبیین این یافته میتوان گفت، چون در رویکرد غیرمداخلهای مسئولیت اصلی کنترل کلاس در اختیار دانشجویان است، به دانشجویان اجازه داده میشود که خودشان رفتارشان را تنظیم کنند و اساتید برای تواناییهای دانشجویان احترام قائل میشوند و این باور را در دانشجویان فراهم میآورند که آن ها میتوانند به طور شایستهای، تصمیمات اثربخشی را اتخاذ نمایند. در چنین شرایطی دانشجویان احساس مفیدبودن نموده و لذا با اعتماد به نفس و انگیزه بیشتری به فعالیتهای یادگیری خود میپردازند و در نتیجه مهارت خودارزشیابی آن ها نیز افزایش خواهد یافت.
بین سبک مدیریت مداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
بر اساس نتایج جدول ۴-۱۱، میتوان گفت که بین سبک مدیریت مداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان، رابطه معنیداری وجود ندارد.
نتایج این پژوهش با پژوهش عرب زاده، کدیور و کاووسیان ( ١٣٩٠ ) دریافتند که یادگیری خود گردان با سبک مدیریت آزادانه، رابطه معنادار و با سبک مدیریت آمرانه، رابطه منفی و معنادار دارد.
در تبیین این یافته میتوان گفت که استفاده از مدیریت مداخلهای نمیتواند باعث افزایش اعتماد به نفس و افزایش تفکر نقادانه در دانشجویان گردد و آن ها به عوامل بیرونی در مقایسه با عوامل و انگیزه های درونی بیشتر وابسته میشوند. در چنین شرایطی نمیتوان علت خودارزشیابی دانشجویان را به سبک مدیریت مداخلهای نسبت داد و در نتیجه ملاحظه میشود که رابطه معناداری بین مدیریت مداخلهای با خودارزشیابی دانشجویان وجود ندارد.
بین سبک مدیریت تعاملی و خودارزشیابی دانشجویان رابطه معنیداری وجود دارد.
بر اساس نتایج جدول ۴-۱۲، میتوان گفت که بین سبک مدیریت تعاملی و خودارزشیابی دانشجویان، رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد. نتایج این پژوهش با یافته های پژوهش دجگیک و ستوجیلکویک (۲۰۱۱) همسو است که نشان دادند دستاوردهای فراگیران، زمانی که مدرسان از سبک تعاملی استفاده میکردند در بالاترین سطح است.
در تبیین این یافته میتوان گفت که در سبک مدیریت تعاملی مفهوم همکاری و مشارکت ارزش حیاتی دارد. طبیعی است همکاری در صورتی میتواند استمرار پیدا کند و به نتایج اثربخش منجر شود، که در فضایی مملو از امنیت روانی و احترام متقابل صورت گیرد. وجود فضای مبتنی بر احترام متقابل موجب میشود که دانشجویان با آرمش خاطر و بدون ترس از سرزنش شدن، به اظهار نظر پرداخته و جرئت بیشتری جهت آزمایش راههای گوناگون حل مسائل و دستیابی به یادگیری خلاقانه پیدا کنند. چنین امنیت خاطری میتواند فضای کلاس را نیز خوشایندتر و جذابتر ساخته، موجبات ارتقای خودارزشیابی دانشجویان را فراهم آورد.
۵-۲ پیشنهادها
الف) پیشنهادهای پژوهشی
– با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر پایین بودن میزان استفاده از سبکهای تعاملی و غیرمداخلهای، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی راهکارهای افزایش استفاده از سبک مدیریت غیرمداخلهای و به ویژه سبک مدیریت تعاملی مورد بررسی قرار گیرد.
– با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر پایین بودن میزان استفاده از سبکهای تعاملی و غیرمداخلهای، پیشنهاد میشود طی پژوهشی به بررسی آسیبها و عوامل محدود کننده استفاده از چنین سبکهایی پرداخته شود.
– با توجه به عدم رابطه ی معنادار بین سبک مدیریت مداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان، پیشنهاد میشود طی پژوهشی به بررسی دلایل پایبندی اساتید به این سبک و راهکارهای کاهش آن ها پرداخته شود.
– پیشنهاد میشود که رابطه سبکهای مدیریت کلاس درس با اهمالکاری تحصیلی و فرسودگی تحصیلی مورد بررسی قرار گیرد.
ب) پیشنهادهای کاربردی
با توجه به آن که بین مدیریت مداخلهای و خودارزشیابی دانشجویان رابطه معناداری وجود ندارد، پیشنهاد میشود که متولیان تعلیم و تربیت با اتخاذ سازوکارهای مناسب، استفاده اساتید از این رویکرد را محدود ساخته، و استفاده از رویکردهای غیرمداخلهای و تعاملی را ترغیب نمایند. همچنین با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر رابطه مثبت و معنادار سبکهای مدیریت تعاملی و غیرمداخلهای با خودارزشیابی دانشجویان، توصیه میشود که اساتید تا آنجا که امکان دارد، مطالب درسی را با توجه به علایق دانشجویان انتخاب نمایند، همواره تلاش کنند با نظرخواهی از دانشجویان؛ آن ها را در جریان تدریس فعال نگه دارند؛ با تقدیر از دستاوردها و ایده های دانشجوبان در جریان تدریس اعتماد خود را به تواناییهای آن ها نشان دهند و نهایتاًً شیوه های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را با در نظر گرفتن نظرات دانشجویان انتخاب نمایند.
۵-۳ محدودیتهای پژوهش
الف) محدودیتهای در اختیار محقق