بحث از انگیزه، در واقع، بحث از تعلیل یا علّت یابی رفتار آدمی است. بحث از این که چرا مردم، متفاوت عمل می کنند و حتّی چرا شخص واحد، متفاوت عمل می کند (بیرس,۲۰۰۳).
از نقطه نظر عموم مردم، تنها مسئله درباره انگیزه، مقدار آن است؛ بنابراین، انگیزه به عنوان یک ساختار واحد، از مقدار صفر تا کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد، نوسان دارد.
در مقابل شماری از نظریه پردازان انگیزه معتقدند که: «انگیزه» انواع مختلفی دارد. برای مثال انگیزه درونی ۶ با انگیزه بیرونی ۷ تفاوت دارد. انگیزه یاد گرفتن با انگیزه عمل کردن تفاوت دارد؛ و انگیزه گرایش به موفقیّت با انگیزه اجتناب از شکست تفاوت دارد. به عبارتی دیگر انسانها از لحاظ انگیزشی، پیچیده هستند انگیزه را به موتور (شدت) و فرمان (جهت) یک ماشین تشبیه کرده اند. لذا تحلیل انگیزشی کامل رفتار، به هردو سوال چه مقدار؟ و چه نوع؟ پاسخ می دهد.
پیش از پرداختن به انگیزه ی تحصیلی و افزایش آن لازم است به انگیزه انسان بطور کلّی توجه کنیم. نظریه پردازان و پژوهشگران در مورد انگیزه انسان به دو مقوله نظر دارند؛ انگیزه بیرونی و انگیزه درونی. در انگیزه بیرونی، یک عامل خارجی فرد را به انجام کاری خاص بر می انگیزد. برای مثال؛ کودکی اتاقش را تمیز می کند تا والدینش او را به سینما ببرند. در این مورد، کودک تمیز کردن اطاق را به خاطر خود آن انجام نداده، بلکه به خاطر دستیابی به چیز دیگری اطاقش را تمیز نموده است. انگیزه بیرونی، از مشوّق ها و پیامد های محیطی مانند غذا یا پول ناشی می شود. انگیزه بیرونی (به جای پرداختن به فعّالیّتی، برای تجربه کردن خشنودی فطری در آن) از پیامدهای فعالیّتی ناشی می شود که از خود آن فعّالیّت جدا است (بیتسیکا,۲۰۱۰).
انگیزه درونی، گرایش فطری پرداختن و تسلّط یافتن بر تمایلات، به کار بستن توانایی ها در انجام دادن تمایلات و جستجو کردن چالش های بهینه است. انگیزه درونی به طور خود انگیخته از نیازهای روانشناختی، کنجکاوی و تلاش فطری برای رشد، حاصل می شود. هنگامی انسان با انگیزه درونی کاری را به انجام می رساند، صرفاً آن را برای خود آن می خواهد و نتیجه جداگانه ای نمی طلبد (فدر,۲۰۰۷).
انگیزه درونی، با دو ادراک همراه است. بدین معنی که انسان در موقعیّت هایی که خود را دارای کفایت و کنترل احساس کند، انگیزه درونی دارد. انگیزه درونی یک حالت روانشناختی است و هنگامی حاصل می شود که انسان خود را دارای کفایت و کنترل ادراک کند. احساس کنترل در موقعیّت های مختلف از دو بخش ناشی می شود. ۱- فرصت کنترل. ۲- توانایی کنترل.
فرصت کنترل بدین معناست که شخص اختیار برنامه ریزی وکنترل شرایط را داشته باشد؛ یعنی فرصت انتخاب وتصمیم گیری. پژوهشگران دریافتند که انگیزه و علاقه درونی دانش آموزان به تکالیف مدرسه، هنگامی افزایش می یابد که دانش آموزان حقّ انتخاب و فرصتهایی برای به دست گرفتن مسئولیّت شخصی یادگیری شان داشته باشند.
توانایی کنترل نیز اشاره به خودکارامدی ۲ فرد در کنترل موقعیّت دارد؛ یعنی شخص تا چه حدی در یک موقعیّت خاص، خود را با کفایت می داند. ساختار ادراک کفایت به ساختار خود پنداره و عزّت نفس شبیه است، ولی خود پنداره و عزّت نفس اموری کلّی هستند، امّا کفایت شخصی در مورد های خاص مصداق پیدا میکند (کرسینی,۱۹۹۷).