کاری(خودتصمیم گیری)وکفایت نفس کارکنان بیانجامد توانمندیشان رادپی خواهدداشت برعکس هرراهبردی که به تضعیف دوانگیزه فوق منجر شود،باعث تقویت احساس بی قدرتی درانان می شودوعدم توانمندی رادرپی دارد(ابطحی،عابسی،۱۹۹۸)درروانشناسی توانمندسازی ازدیدگاه انگیزشی مورد بررسی قراررمی گیرد.دیدگاه انگیزشی برمبنای نظریه مک کلندکه نیازهای اساسی مدیران رابه سه سته ریا،نیازبه موفقیت ونیازبه تعلق دسته بندی می کند،شکل گرفته است .دراین دیدگاه فرض شده است استکه افرادنیازبه کسب قدرت دارندواین نیازحالتی درونی برای نفوذوکنترل سایرافراداست(مانویل۲۰۰۳).
توانمندسازی ازدیدگاه روان سیاسی:ازدیدگاه روان سیاسی برای درک اهداف ومفاهیم توانمندسازی لازم است تفکررادرتاریخ فکری وسیاسی غرب درک کنیم.توانمندسازی به طورروزافزون ازحالت تندروانه یارادیکال درجنبش های حقوق زنان وحقوق زنان وحقوق مدنی به مفاهیم رایجی که برعملکردسازمان تاکیددارد،تغییریافته است(اسپریتزرودانسون،۲۰۰۵)
توانمندسازی ازدیدگاه روانشناختی
نظریه پردازان این رویکرد،که درراس آنان توماس وولتهاوس قرارداردمعتقدندتوانمندسازی موضوعی چندوجهی است ونمی توان برپایه یک مفهوم خاص به بررسی آن پرداخت.به نظرآنان توانمندسازی،فرایندافزایش انگیزش درونی وظایف واگذارشده به کارکنان است ودریک مجموعه ازویژگی های شناختی زیرمتکی می گردد(توماس وولتهاوس،۱۹۹۰).
۱- موثربودن ۲- شایستگی ۳- معناداری ۴- حق انتخاب
این رویکردبرادراک کارکنان ازتوانمندسازی تمرکزمی کند وچگونگی درک زیردستان وکارکنان راتوانمندسازی موردبررسی قرارمی دهد.طبق این رویکردتوزیع قدرت لزومابه توانمندشدن کارکنان منجرنمی گردد.چراکه ممکن است یک فرایند ارگانیک نظام یافته وپایین به بالا تبدیل گردد(هوندا،۲۵:۱۹۹۷).
مدل های توانمندسازی
مدل توانمندسازی گلن لاوراک
این مدل رویکردی جدید به توانمندسازی است که درآن نقش افراددرتبیین واجرای بسیارپررنگ تراست لاوراک معتقداست مشاهده ومباحثه قبل ازارزیابی می تواند انطباق هرچه بیشترالگویانیازمندی های اجتماعی وفرهنگی راتضمین کندوضروری است مراحل چهارگانه این مدل اجرای این مدل به شرح زیراست(لاوراک۲۰۰۳به نقل ازابطحی وعابسی،۱۳۸۶).
آماده سازی۲- ارزیابی۳- برنامه ریزی راهبردی۴ – بازخودوارزیابی مجدد
مرحله ۱: آماده سازی
مرحله ۲: ارزیابی
مرحله ۳: برنامه
ریزی راهبردی
مرحله ۴:
بازخورد
شکل شماره :۱- ۲مدل توانمندسازی ( لاوراک۲۰۰۳به نقل ازابطحی وعابسی،۱۳۸۶)
مدل توانمندسازی هارلی
وی معتقداست نوعی راهبرداست که برپایه آن مدیرمی تواندتعهدکارکنان رادرقبال اعطای مقداری کنترل بربه آنان بدست آوردهمچنین جوهره توانمندسازی،تغییردرنحوه توزیع واعمال قدرت دردرون سازمان است وقدرت نیزیکی ازمولفه های تعریف عنصر مدیریت است.هارلی درتشریح این موضوع مهمترین عنصردرساختارراسلسله مراتب می داندوبراساس دیدگاه کلاوسون(۱۹۸۰)معتقد است سلسله مراتب ،کلید اصلی کنترل مدیریتی وهماهنگی تولید ونیزمهمترین عامل درتعریف قدرت درسازمان است.(هارلی،۱۹۹۵)هارلی براهمیت قدرت درتوانمندسازی ونقش مدیران دراعطای این قدرت تاکید داردوبه مدیران توصیه می کند۱- تاکارکنان رادراین قدرت سهیم کنندوبه نقل ازفیشر می گوید:کارکنان توانمند آن دسته ازکارکنانی هستند که نقش خودراازنتیجه بدست آمده کاملاحس می کنند۲- اگربه کارکنان درجه ازاستقلال اعطا شود،آنان ازتخصص خودبهره می گیرند وبه خلق راه های جدیدوبهترتولید محصول وخدمات می پردازدوسرانجام به توسعه بهره وری واثربخشی سازمان دست می یابند۳- عنصراصلی درتوانممدرسازی سهیم شدن کارکنان دراطلاعات وبرقراری ارتباطات مناسب است.
شکل شماره ۲- ۲مدل توانمندسازی هارلی،(۱۹۹۵