۱- عشق ورزیدن ، لزوما دوست داشتن نیست .
۲- پذیرش تجلی مهم عشق است[۲]
۳- احترام ، دیگر عنصر اصلی عشق است .
۴- عشق واقعی متجاوز نیست .
۵- صمیمیت ، عشق به ایجاد محبت گرایش دارد .
ج) همدلی : یعنی توان درک دیگری – تا حد زیاد – و به همان شکل که او خودش رادر ک می کند . فرد همدل می تواند در جلد فرد دیگر فرو رود و جهان را از دریچهء چشم او بیند . او به دیگری ، به طریقی غیر زیان آور و غیر نقادانه گوش می کند . او داستان شخص دیگر را ، چنان که خود قصد دارد معرفی کند می شنود و اهمیت خاصی را که داستان برای دیگری دارد ، تشخیص می دهد .
همدلی شامل سه جز می شود :
۱- فرد همدل در عین حالی که درک دقیق و حساسی از احساسات فرد دیگر دارد ، جدایی خاص خود، از شخص مورد نظر رانیز حفظ می کند.
۲- همدلی یعنی درک موقعیتی که پدیدار شدن آن احساسات ، کمک کرده است ویا موجب برانگیختگی آنها شده است .
۳- فرد همدل به شکلی با طرف مقابل ارتباط برقرار می کند که او احساس کند پذیرفته و درک شده است .
موانع ارتباطی
سد هایی که مانع یک گفتگو می شوند را متخصصان ارتباطهای بین فردی مانند کارل راجرز ، ریول هووه ، هائیم یگنوت و بک گیب مشخص کرده اند . توماس گوردون فهرست جامعی ارائه کرده استکه آنرا « دروازه باز دارنده پلید ارتبا ط » می نامد.[۳]
دسته پاسخهای نامطلوب قضاوت :
۱- انتقاد:ارزیابی منفی از فرد دیگر و اعمال و نگرش او می اشد .
۲- نامگذاری : خوار و خفیف کردن و یا دادن یک عنوان کلیشه ای به شخص دیگر می باشد. ۳- تشخیص گذاری : تجربه و تحلیل رفتار فرددیگر و بازی کردن نقش یک روانشناسی مبتدی می باشد.
۴- ستایش همراه با ارزیابی : قضاوت مثبت در مورد شخص دیگر و اعمال و نگرش های او می باشد.
دسته پاسخ های نامطلوب ارائه راه حل :
۱- دستور: دادن دستور انجام کاری که مایلید انجام شود ه فرد دیگر می باشد.
۲- تهدید : تلاش برای کنترل اعمال و رفتار طرف مقابل از طریق هشدار و در مورد پیامد های منفی آنچه برایش تدارک دیده اید.
۳- اخلاقی ساختن : هنگامی که مشاوری به مراجع خود درس اخلاق می دهد یا برای او موعظه می کند رفتار مراجع خود را مورد ارزیابی قرار میدهد و اعلام می دارد که مراجع باید چه کاری انجام دهد وچه احساسی پیدا کند این گونه پاسخ دادن گناهکار بودن را در مراجع بر می انگیزد و مستلزم قضاوت ارزشی است . وسعی دارد مراجع را در مسیر نظام ارزشی مشاور تغییر دهد[۴] به بیان دیگر اینکه فرد باید چه کاری را انجام دهد و موعظه کردن.
۴- پرسشهای زیاد و نامناسب : سوالهای پاسخ – بسته اغلب از سدهای عمده ارتباط می باشند. اینها سوالهایی هستند که معمولا ، می توان با کلماتی کوتاه و مختصر ه آنها پاسخ داد .
۵- نصیحت کردن : نشان دادن راه حل مشکل فرد دیگر به او می باشد .
دسته پاسخ های نامطلوب اجتنابب از نگرانی های طرف مقابل
۱- منحرف سازی : کنار زدن مشکلات فرد دیگر از طریق ایجاد حواس پرتی است .
۲- بحث منطقی : تلاش برای متقاعد کردن فرد دیگر با توسل به حقایق و منطق و معمولا بدون در نظر گرفتن عامل هیجانی مربوط است .
۳- اطمینان آفرینی : تلاش برای متوقف کردن هیجان های منفی فرد دیگر است .
این موانع باعث می شود ، فرد دیگر یا ممکن است فررمانبردار تر و مطیع تر شود و یا مخالفتر و عصیان گر و پی گر جر و بحث و مشاجره شود.ایندسته از موانع گفتگو ، در جهت کاهش عزت نفس انگیزه طرف مقابل پیش می روند . آنها احتمال خود مختاری[۵] فرد دیگر را کم می کند و احتمال اینکه او کانون ارزیابی را به بیرون از خود انتقال دهد افزایش می دهند . موانع در جامعه ما سیلر شایع اند ، ودر ٪۹۰ ازگفتگ هایی که طی آنها یک یا هر دو طرف دچار مشکل یا نیازی جدی شود ، دخالت دارند . اما عادتهای مکالمه ای بد را ، در اصل، از طریق کاربرد مهارت های آموزشی می توان اصلاح کرد.
مهارت های روابط انسانی
انسان در نتیجه فرایند اجتماعی شدن ، برخی از مهارت های ارتباط بین فردی را کسب می کند . اما سطح عملکرد او در این مهارتها را می توان بهبود بخشید . هر فردی برای آنکه در روابط انسانی خود فهمیده تر ، مودب تر ، صمیمی تر ، بی ریاتر ، آزاد اندیشتر ، صریح تر و عینی تر رفتار کند، از ظرفیت بالایی برخوردار است . اما با کمک مجموعه مستحکمی از دانش نظری ، الگوهای مناسب و فرصت های تجربه شخصی ، می توان فرایند انسان کاملتر شدن اورا تا حد زیادی تصریح نمود . که رابرت بولتون مهارت های را عنوان کرده اند که هر کدام از آنها می تواند به نوبه خود سر فصل تحقیق و تفحص دیگری باشند .[۶]
۱- مهارت های ترمیم فاصله بین فردی
۲- مهارت های گوش کردن
۳- مهارت های کنترل تعارض و تضاد
۴- مهارت های ابراز وجود
مراحل بهبود ارتباط
مهارت های ارتباطی ، یک مسئله است و کار رد اثر بخش آنها در زندگی روزمره ، مسئله ای کاملا متفاوت . رابرت بولتون دریافت که پنج عامل ، بر احتمال کاربرد این مهارت ها در زندگی روز مره آنان تاثیر می گذارد.[۷]
۱- تعهد کمی یا عینی در بکار گیری مهارت ها : توان واژه «تصمیم » به دلیل کاربرد بدون دقت آن کاهش یافته است . بنابراین وقتی مهارت های ارتباطی را به فردی آموزش می دهیم ، اورا تشویق می کنیم خود را متعهد سازد تا از هر مهارت ، در ضمن هر هفته و به مدت سه ماه ، به تعداد « دفعات مشخص » استفاده کند . بکار گیری یک مهارت در دفعات مشخص ، به اندازه تعهد برای استفاده از آن اهمیت دارد . اگر خود را به انجام تعداد مشخصی از یک مهارت متعهد نکنید ، ممکن است این فکر به راحتی در ذهن شما تشکیل گیرد که مهارتها را ، بیش از انچه واقعا بکار برده اید ، مورد استفاده قرار می دهید .
۲- نهراسیدن از شکست های تصادفی : این مهارت ها ، نوشدارو نیستند . زمانی که بخوبی مورد استفاده قرار گیرند با احتمال بسیار زیاد موفقیت و غنی سازی روابط همراهند . با وجود این ، گاه حتی کاربران بسیار خبره وصادق را با شکستهایی تصادفی روبرو می کند . احتمالا شما هنوز یک از ماهر ترین متخصصان مهارت های ارتباطی نیستید . بنابراین همان طور که افراد موفق با شکست ها تصادفی مواجه می شوند ، بدون شک شما نیز به آن شکست ها دچار می شوید . هنگامی که مهارت ها، برایتان مفید نیستند ، شما این حق انتخا ب را دارید که به بررسی اشتباهیی که اتفاق افتاده بپردازید و یاد بگیرید که چگونه آن را در آینده تصحیح کنید . پشتکار در رویارویی با شکست های احتمالی برای کسانی که به پیشرفت مهارت های خود متعهد هستند ، یک ضرورت است .
۳- انتخاب موقعیت های مناسب : هنگامی که مردم با مهارتهای آموزش داده شده در این دوره آشنا می شوند اغلب می خواهند که برخی از آنها را در بعضی از دشوار ترین مسائل بین فردی زندگی خود بکار برند . آنان ممکن است گوش کردن انعکاسی را در مواقعی بکار گیرند که با یشترین احتمال کاربرد قضاوت یا ارائه نصایح همراه است ، یا در برابر افرادی به ابراز وجود بپردازند که کمترین احتمال پاسخ به یک پیام جرأ ت مندانه را دارند . اما همان طور که احمقانه است که با یک روز تمرین دویدن ، در مسابقه ماراتن شرکت کنید ، استفاده از مهارت ها در محیط ها و موقعیت های دشوار نیز ، قبل از تمرین جدی و تسلط کافی بر آنها کار معقولی نیست.
۴- آماده سازی دیگران برای تغییر : برخی افراد پس از یادگیری مهارتهای ارتباطی تمایل شدیدی دارند که این مهارت ها را بعنوان یک راز تلقی کنند . اما برخی دیگر مایلند که افراد شریک در زندگی و محل کار خود را از این حقیقت آگاه کنند که گاهی از اوقات ، برخی از روش های ارتباطی متفاوت را به کار خواهند برد . پژوهشها نشان می دهد که معمولا بهتر است به افراد دیگری که احتمال دارد برخی از رویکرد های جدید را در برخورد با آنان به کار می برید توضیح دهید که چرا قصد دارید برخی از رویکرد های ارتباطی جدید را بکار گیرید و این مهارت ها شامل چه مواردی خواهد بود .
۵- آموزش مهارت ها : کارگاههای آموزشی مهارت سازی می توانند موهبتی بزرگ برای توسعه توانایی انسان در برقراری بهتر ارتبا ط باشند . خواندن کتابهای مر بوط به ارتباطات انسانی نمی تواند با یادگیری در یک موقعیت آموزشی که در ان ، مهارت ها ، توسط آموزش دهنده و ضبط صوت و نوارهای ویدیویی الگوسازی می شوند و در آنها ، جلسات تمرینی همراه با بازخورد تشکیل می شود برابری کند. بیشتر مردم در می یابند که یک کارگاه مهارت آموزی در پرورش اثر بخشی بیشتر روابط بین فردی سیار مهم است .
نظریه نیاز و ارتباط موثر