- گردشگر یا گردشگران؛
- ناحیه مناسب و مقصد جذاب برای بازدید و سیاحت؛
- راه و مسیر ارتباطی مناسب برای دسترسی گردشگر به منطقه؛
- نظامهای پشتیبانی و خدماتی برای یاری دادن به گردشگر در طول سفر و اقامت» (همان منبع: ۷۱).
آرتور بورمن، گردشگری را مجموعه مسافرتهایی که به منظور استراحت و تفریح و تجارت یا دیگر فعالیتهای شغلی و یا اینکه به منظور شرکت در مراسم خاص انجام گیرد و غیبت شخص گردشگر از محل سکونت دائم خود در طی این مسافرت موقتی و گذرا میباشد میداند. بدیهی است کسانیکه اقدام به مسافرتهای شغلی منظمی بین محل کار و زندگی خود میکنند مشمول این تعریف نمیشوند (دوهارباب و سیتومرانگ[۱]، ۲۰۱۲: ۴۰۰).
از نظر پل روبر، گردشگری عمل مسافرت کردن و طی مسافت نمودن و رفتن به جایی غیر از مکان همیشگی و متعارف زندگی به منظور تفنن و لذت بردن است، حتی اگر این کار شامل یک جابهجایی کوچک باشد یا این که هدف اصلی از این جابهجایی غیر از تفنن و لذت بردن باشد (چامینوکا و همکاران[۲]، ۲۰۱۲: ۱۶۹)
در مسابقاتی که اتحادیه بینالمللی گردشگری برای بهدست آوردن یک تعریف جامع از گردشگری گذاشته بود، تعریف زیر از میان تعاریف بدست آمده برگزیده شد که بر طبق این تعریف، گردشگری عبارت از مجموعه تغییرات مکانی انسانها و فعالیتهایی است که از آن منتج میشوند، این تغییرات خود ناشی از به واقعیت پیوستن خواستههایی است که انسان را به جابهجایی وادار می کند و بالقوه در هر شخص با شدت و ضعف متفاوت وجود دارند (رضوانی، ۱۵: ۱۳۸۲)
در سال ۱۹۴۲ اقتصاددانان سوئیسی که بیشتر گردشگری را محور تحقیقات و مطالعات خود قرار داده بودند، تعریف نسبتاً بهتری ارائه کردند. به عقیده آنها گردشگری عبارت است از ظهور مجموعه روابطی که حول مسافرت و اقامت یک نفر غیربومی بدون اقامت و اشغال دائم در یک محل به وجود میآید. این تعریف مدتها از جانب انجمن بینالمللی متخصصین علمی گردشگری مورد قبول قرار گرفت ( تقیزاده انصاری، ۱۳۸۱: ۱۳).
سازمان جهانی گردشگری (WTO) در سال ۱۹۹۱، با همراهی دولت کانادا « کنفرانس بینالمللی درباره مسافرت و آمارهای گردشگری» را در اتاوا تشکیل دادند که در زمینه واژگان، اصطلاحات و طبقهبندی آنها تصمیماتی گرفتند و توصیههایی ارائه کردند و سازمان جهانی گردشگری این تعریف را از گردشگری ارائه کرد:
«کارهایی است که فرد در مسافرت و مکانی خارج از محیط عادی خود انجام میدهد این مسافرت بیش از یک سال طول نمیکشد و هدف، تفریح، تجارت یا فعالیت دیگر است» (حضوری، ۱۵: ۱۳۸۱).
با توجه به کلیه تعاریف بالا میتوان گفت گردشگری به مجموعه فعالیتهای اطلاق میشود که در جریان مسافرت به مقصد، اقامت، بازگشت و حتی یادآوری خاطرات آن نیز انجام میشود. همچنین شامل فعالیتهایی است که گردشگر به عنوان بخشی از سفر انجام میدهد، نظیر خرید کالاهای مختلف و تعامل میان میزبان و میهمان را نیز در بر میگیرد. به طور کلی میتوان هرگونه فعالیت و فعل و انفعالی را که در جریان سفر یک سیاحتگر اتفاق میافتد گردشگری تلقی کرد.
۲-۳٫ انواع دیدگاهها در باب گردشگری
در تکامل و توسعه فعالیتهای گردشگری، تاکنون چهار دیدگاه مطرح شده است:
- دیدگاه حمایتی مثبت: در این دیدگاه، گردشگری به مثابه یک صنعت مولد که یاری دهنده اقتصاد و توسعه کشورهاست، در نظر گرفته میشود. در دورانی که برای اغلب کشورها مسایل اقتصادی دارای اهمیت است و گردشگری عاملی در جذب منابع خارجی و افزایش قدرت ارزی بهشمار میآید، این دیدگاه طرفداران بسیاری دارد. در این نگرش، جنبههای اقتصادی گردشگری بسیار با اهمیت تلقی میشود و سیاستگذاران، به نقش مهم آن در رفع مشکلات اقتصادی کشورها توجه میکنند. در دیدگاه حمایتی مثبت، دولت نباید در امور اجرایی توسعه گردشگری دخالت کند، بلکه نقش آن، تصویب و اتخاذ سیاستها و قانونهایی است که از توسعه گردشگری حمایت میکنند. این دیدگاه در دهه ۶۰ میلادی در غرب طرفداران بسیاری داشت.
- دیدگاه نظارتی: در اواخر دهه ۶۰ و نخستین سالهای دهه ۷۰ میلادی، نظریات چپگرا در تقابل با اندیشه توسعه آزاد گردشگری مطرح شد. آشکار شدن برخی از ضایعات گسترش گردشگری، به این دیدگاه قوت بخشید که باید از توسعه مهارگسیخته گردشگری با اهداف صرفاً اقتصادی، جلوگیری کرد. به همین سبب، نقش نظارتی دولت بسیار اهمیت یافت. طرفداران این دیدگاه معتقد بودند که توسعه گردشگری اگر همراه نظارتهای دولت نباشد، با مبانی توسعه پایدار و حفظ منابع طبیعی، تاریخی، فرهنگی و انسانی کشورها مغایر خواهد بود.
- دیدگاه سازگاری: در این دیدگاه، که در دهه ۸۰ میلادی مطرح شد، تلویحاً دخالت دولت در فعالیتهای گردشگری پذیرفته شده بود. براساس این نظریه، دولتها میکوشیدند تا با انتخاب سیاستهای مناسب گردشگری برای کشور خود، نوعی سازگاری و تطبیق میان مصالح جمعی و توسعه گردشگری ایجاد کنند و بهجای محدود ساختن گردشگری، توسعه آن را با مصالح و منافع کشور هماهنگ سازند. در این دیدگاه، توسعه پایدار گردشگری، راهنمای عمل مدیران بود و خطمشیهای دولت نیز بر همین مبنا طراحی و اجرا میشد.
- دیدگاه دانشمدار: در دیگاه دانشمدار که از دهه ۸۰ میلادی به بعد شکل گرفت، رویکردهای علمی به گردشگری، جایگزین دیدگاههای صرفاً سیاسی و اقتصادی شد. در این دیدگاه، تصمیمهای سیاسی درباره توسعه گردشگری، بر مبنای تحقیقات و پژوهشهای علمی اتخاذ و خطمشیهای منطقی، با توجه به ارزیابی علمی نتایج توسعه گردشگری، طراحی شدند. در دیدگاه دانشمدار، تاسیس دانشکدهها و پژوهشکدههای گردشگری و توسعه تحقیقات گردشگری مورد تاکید قرار گرفت. بر اساس همین دیدگاه بود که رشته گردشگری بهمثابه یک رشته مستقل علمی در جهان مطرح شد (وایور و لاوتون[۳]، ۲۰۰۷).
۲-۴٫ وضعیت گردشگری در ایران
۲-۴-۱٫ گردشگری در سالهای پیش از انقلاب اسلامی
اولین نهاد مربوط به فعالیت گردشگری در سال ۱۳۱۴ تحت عنوان «اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات» در وزارت داخله آن دوران تاسیس شده بود. شانزده سال بعد یعنی در شهریور ۱۳۲۰، این اداره به شورای عالی جهانگردی تبدیل و در وزارت کشور متمرکز شد. مجدداً در فروردین ۱۳۴۲، سازمانی بهنام سازمان جلب سیاحان وابسته به نخستوزیری تاسیس شد. اما تا پیش از پیدایش مدیریت جهانگردی و فرهنگ و هنر در سازمان برنامه و بودجه در سال ۱۳۴۷، هیچ موسسه یا سازمانی وجود نداشت که به برنامهریزی مدون در امر گردشگری بپردازد.
کار مدون و برنامهریزی شده در خصوص گردشگری، در چهارمین برنامه عمرانی (۵۱-۱۳۴۶) برای اولین بار صورت گرفت. اگرچه برنامه چهارم در آن سالها به عنوان یک برنامه موفق در گردشگری ارزیابی شد و ۸۰ درصد اهداف ورود گردشگر تحقق یافت، اما به علت عدم وجود اهداف مشخص در حوزه ایرانگردی و خاصه تجهیزات مربوط به خدمات گردشگری از جامعیت لازم برخوردار نبود (فرزین، ۱۳۸۲).
برنامه پنجم عمرانی (۵۷-۱۳۵۲) با هدف کلان شناخت و معرفی فرهنگ ایران، ایجاد وسایل رفاه و تامین وسایل پذیرایی برای گردشگران داخلی و خارجی، آخرین برنامه عمرانی قبل از انقلاب اسلامی بود. در برنامه پنجم علاوه بر هدفگذاری گردشگران خارجی و ایرانگردی، برای افزایش انواع تاسیسات گردشگری به ویژه ساخت هتل و میهمانسرا نیز هدفگذاری شده بود.
محورهای اساسی این دو برنامه را در خصوص گردشگری میتوان به شرح زیر بیان کرد:
- کسب وجهه بینالمللی و ایجاد ساختار تشکیلاتی و نظام اجرایی جدید به منظور اعمال مدیریت و هدایت فعالیتهای گردشگری؛
- توسعه خدمات گردشگری از طریق مشارکت با شرکتهای بزرگ جهانی فعال در عرصه صنعت گردشگری؛
- شناخت و معرفی جاذبههای گردشگری خاصه قطبهای منطقهای گردشگری کشور؛
- تشویق و ترغیب مردم برای مسافرت به کشورهای خارجی و صنعتی و آشنایی آنها با دستاوردها و تجربیات توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای مذکور (همان منبع).
۲-۴-۲٫ گردشگری بعد از انقلاب انقلاب اسلامی
بعد از انقلاب اسلامی به دنبال تحولات فکری ـ فرهنگی که در کشور ایجاد شد، تغییر بنیادی نیز در ساختار، رویکرد و سیاستهای گردشگری کشور بوجود آمد. وزارت اطلاعات و گردشگری در سال ۱۳۵۷ به وزارت ارشاد ملی و سپس به وزارت ارشاد اسلامی تغییر نام یافت و حوزه معاونت گردشگری این وزارتخانه، سرپرستی امور گردشگری را بر عهده گرفت. به دنبال تشکیل وزارت ارشاد اسلامی، دفتر ایرانگردی و گردشگری در معاونت سیاحتی و زیارتی این وزارتخانه، بهمنظور ساماندهی و برنامهریزی گردشگری، آموزش، درجهبندی، نظارت، نرخگذاری تأسیسات اقامتی، برقراری ارتباط با ارگانها و سازمانهای بینالمللی گردشگری تشکیل گردید. این دفتر پس از مدتی برابر مصوّبه ۲۱ آبان ۱۳۵۸ شورای انقلاب اسلامی با اهداف هماهنگی بین امور گردشگری، چهار شرکت سهامی (شرکت سهامی تأسیسات گردشگری ایران، شرکت سهامی گشتهای ایران، شرکت سهامی مرکز خانههای ایران و شرکت سهامی سازمان مراکز گردشگری) را درهم ادغام کرده و به نام مراکز
ایرانگردی و گردشگری شروع به فعالیت کرد. این سازمان با خطمشی و اهدافی نو، فعالیت خود را با بهره برداری از ۱۴۴ واحد پذیرایی، میهمانسرا، هتل و تأسیسات گردشگری در سراسر کشور آغاز نمود.
در سال ۱۳۵۶، وزارت فرهنگ و هنر با وزارت ارشاد اسلامی ادغام شد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تشکیل گردید و فعالیتهای این سازمان نیز در وزارتخانۀ جدید به همان شکل قبلی خود ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۷۰ در سایه ایجاد فضای نو که پس از جنگ تحمیلی؛ کشور پیدا کرده بود به منظور توسعه صنعت گردشگری، ضمن تجدیدنظر در تشکیلات حوزۀ معاونت سیاحتی و زیارتی وزارتخانه، امور ایرانگردی و گردشگری بر عهدۀ واحدهای تابعه این مرکز، دفتر برنامهریزی و امور فنی اداره کل نظارت بر خدمات سیاحتی و زیارتی، مرکز تحقیقات و مطالعات ایرانگردی و گردشگری و مرکز آموزش خدمات گردشگری گذاشته شد. در اجرای سیاستهای دولت جمهوری