شکل ۱-۲- چرخهی یادگیری تجربی کلب (۱۹۸۵)
بنابر نظریه کلب (۱۹۸۵) تجربه[۳] در یادگیری نقش مهمی ایفا می کند. در این نظریه، یادگیری به عنون فرایندی که به وسیلهی آن دانش راه تغییر شکل تجربه ایجاد میشود، تعریف شده است (جوی[۴] و کلب، ۲۰۰۹). منظور از تجربه، تعامل بین یادگیرنده و محیط اوست. این نظریه در رابطه با الگو و چرخه تجربیاش به صورت زیر توصیف شده است: ابتدا تجربهی عینی فوری اساس مشاهده و تفکر (تأمل) را میسازد. بعد مشاهده و تأمل به صورت مفاهیم، تعمیمها و نظریه های انتزاعی در میآید. سپس، از این انتزاعات میتوان رهنمودهایی برای عمل استخراج کرد. این رهنمودها را میتوان به عنوان فرضیههایی تصور کرد که اعمال را هدایت می کنند و میتوان آنها را در موقعیتهای عینی تازه آزمون کرد و در نتیجهی آن، تجربههای عینی جدیدی به دست آورد (جوی کلب، ۲۰۰۹). لی دیویس[۵] (۲۰۰۷) دربارهی این نظریه یادگیری میگوید: «اگرچه الگوی کلب با نظم و ترتیب زیاد، یادگیری را در چهار مقوله قرار میدهد، اما این پیام را نیز میرساند که یادگیری یک فرآیند چرخهی روان است که ترکیبی از عناصر تشکیل یافته است و ضمن مطالعه با آموزش دادن به دیگران باید آن را مورد ملاحظه قرار داد». کلب و فرای[۶] (۱۹۷۵) با توجه به اگلوی یادگیری شامل ۲-۲، دو بعد و چهار شیوهی یادگیری معرفی کردهاند. بعد نخست شامل دو شیوهی یادگیری تجربهی عینی در مقابل مفهومسازی انتزاعی است. بعد دوم نیز شامل دو شیوهی یادگیری آزمایشگری فعال در مقابل مشاهده تأملی است.
شکل ۲-۲٫ ابعاد و شیوه های یادگیری نظریه کلب (۱۹۸۵)
بنابه گفتهی کلب و فرای (۱۹۷۵) یادگیرنده برای این که مؤثر عمل کند به چهار نوع توانایی مختلف نیازمند است: تجربه عینی، مشاهده تأملی، مفهومسازی انتزاعی و آزمایشگری فعال. یعنی این که یادگیرنده باید بتواند خودش را به طور کامل، از روی میل و بدون سوگیری، با تجربههای تازه در آمیزد. باید بتواند مفاهیمی بسازد که مشاهداتش را با نظریههایی که از جهات منطقی درست باشد ادغام نماید و باید بتواند از این نظریهها برای تصمیم گیری و حل مسایل استفاده کند. یادگیرندهای که شیوهی یادگیری تجربه عینی دارد از تجاب خاص میآموزد، با دیگران ارتباط برقرار مینماید و نسبت به احساس خود و افراد دیگر حساس است (کلب و کلب، a 2005). شخص دارای شیوهی مفهومسازی انتزاعی بر تحلیل منطقی اندیشهها تأکید میورزد، در کارهای خود طرحریزی نظامدار به کار میبندد و با توجه به درک و فهم اندیشمندانهی امور عمل می کند. شیوهی آزمایشگری فعال شامل توانایی انجام دادن امور، خطر کردن و تأثیر گذاشتن بر دیگران از راه عمل کردن است. سرانجام این که شیوهی مشاهده تأملی بر مشاهده دقیق پیش از داوری دیدن امور از زوایای مختلف و جستجو برای کسب معانی امور استوار است (جوی و کلب، ۲۰۰۹). کلب وفرای (۱۹۷۵) با ترکیب چهار شیوهی یادگیری فوق چهار سبک یادگیری را نامگذاری کردهاند. این چهار سبک یادگیری در شکل ۳-۲ و جدول ۱-۲ آمده است.
شکل ۲-۳٫ شیوه های یادگیری و سبکهای کلب (۱۹۸۵)
جدول ۲-۴٫ سبکهای یادگیری همگرا، واگرا، جذب کننده و انطباق یابنده (سیف، ۱۳۸۹)