از نظر اریکسون، هویت یک جنبه مهم کنشوری سازشیافته است. پژوهشها نشان دادهاند که انسجام هویت عامل حفاظتکننده در مقابل پیامدهای رفتار مشکلآفرین است و سردرگمی هویت، آمادگی نوجوان را به پرخاشگری، بزهکاری و دیگر اشکال رفتار انحرافی افزایش میدهد (جونز و هارتمن۷، ۱۹۹۲، ۱۹۹۴، نقل از شوارتز و دیگران، ۲۰۰۵).
جونز و هارتمن (۱۹۸۸) در نمونه ۱۲۹۸۸ نفری از نوجوانان پایههای هفتم تا دوازدهم آمریکایی که پرسشنامههای تجربه مصرف مواد و هویت من را پر کردند، به این نتیجه دست یافتند که فراوانی تجربه مصرف مواد برای پاسخدهندگان واجد پایگاه پراکنده بهطور ثابتی بالاتر از پاسخدهندگان دارای پایگاه موفق و معوق است و در نوجوانان واجد پایگاه بازداشته، فراوانی کمتری دارد.
در پژوهشی دیگر که وایرز۱، باروکاس۲ و هالنبک۳در سال ۱۹۹۴ در نمونـهای از ۱۹۷ نفر نوجـوان پسـر
۵,۱۴ تا ۹,۱۸ سال انجام دادند، به رابطه قوی بین رفتار مشکلآفرین و سطوح پایگاه هویت دست یافتند. به عبارت دیگر، رفتار مشکلآفرین بیشتر در نوجوانان واجد پایگاه پراکنده هویت، یافت شد. آنها گزارش کردند که نمره هویت موفق در نوجوانان کمسنتر در مقایسه با نوجوانان بزرگتر، پایین است و نمرههای هویت پراکنده در نوجوانان بزرگتر بیشتر از نوجوانان کمسنتر است.
آدامز و دیگران (۲۰۰۱) در نمونهای متشکل از ۲۰۰۱ نفر دانشآموز دختر و پسر پایه هفتم تا دوازدهم در آمریکا با بهره گرفتن از پرسشنامه، به بررسی رابطه سه سبک هویت و ناسازگاری (مشکلات رفتار ارتباطی، بیش فعالی و هیجانی) پرداختند. نتایج تحلیلها نشان داد که نوجوانان دارای سبک پراکنده ـ اجتنابی بیشتر احتمال دارد که مشکلات رفتار ارتباطی و بیشفعالی را نشان دهند. در مقابل، نوجوانان دارای سبک هنجاری هویت یا سبک اطلاعاتی، کمتر این دو نوع رفتار مشکلآفرین را به نمایش گذاشتند.
آدامز، مونرو۴[۲]، مونرو۵، دوهرتی ـ پویرر۶ و ادواردز۷(۲۰۰۵) در نمونهای متشکل از ۱۴۵۰ نفر دانشآموز دختر و پسر ۱۲ تا ۱۹ ساله (پایه هفتم تا دوازدهم) در کانادا مطالعهای را انجام دادند تا دریابند آیا نظریه هویت در تشخیص رفتار بزهکارانه خودگزارشده مفید است. آنها رابطه سبکهای هویت و رفتار بزهکارانه را بررسی کردند. بر اساس نتایج این تحقیق، سبک هویت پراکنده ـ اجتنابی با رفتار بزهکارانه خودگزارشدهِ بیشتر و سبک هویت هنجاری با رفتار بزهکارانه خودگزارشدهِ کمتر ارتباط دارد.
در سال ۲۰۰۵، شوارتز و همکاران در ۱۸۱ نفر نوجوان مهاجر اسپانیایی در آمریکا (۹۲ پسر و ۸۹ دختر) با میانگین سنی ۷,۱۲ سال و مراقبان اصلی آنها (۱۸ مرد و ۱۶۳زن) نشان دادند که بین هویت و رفتار مشکلآفرین ارتباط معناداری وجود دارد. انسجام هویت بهطور معناداری با گزارش نوجوان و والد از رفتار مشکلآفرین در پسران مرتبط بود؛ در صورتی که در دختران، انسجام هویت بهطور معناداری فقط با گزارش نوجوان از رفتار مشکلآفرین در ارتباط بود.
نتایج تحقیق شوارتز، مسن۸، پانتن و شاپوچنیک که در سال ۲۰۰۹ گزارش شده است، نشان میدهد که
در ۲۵۰ نوجوان اسپانیایی در آمریکا که به مدت سه سال پیگیری شدند، نوجوانانی که نمرههای سردرگمی هویتشان طیّ زمان افزایش مییابد، بیشتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و رفتار جنسی را آغاز کنند. نوجوانانی که نمرههای سردرگمی هویتشان طی زمان ثابت است، کمتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، و رفتار جنسی را آغاز کنند و در نهایت، نوجوانانی که نمرههای سردرگمی هویتشان طی زمان کاهش مییابد، از همه کمتر احتمال دارد که سیگار کشیدن، نوشیدن الکل، و رفتار جنسی را آغاز کنند.
در ایران، سماوی و حسینچاری (۱۳۸۸) به منظور پیشبینی”سوء مصرف مواد مخدر بر اساس پایگاه هویت”، با اجرای پرسشنامه زمینهیابی مصرف الکل و مواد و مقیاس تجدیدنظر شده پایگاه هویت من بنیون و آدامز در ۱۶۰ دانشجو با بهرهگیری از روش آماری رگرسیون نشان دادند که هویتهای بازداشته و پراکنده، پیشبینیکننده مثبت و معنادار سوء مصرف موادند و هویتهای موفق و معوق نمیتوانند سوء مصرف مواد را پیشبینی کنند.
ادبی (۱۳۷۹) در بررسی”رابطه پایگاه هویت و سلامت روانی” در ۱۵۶ دانشآموز راهنمایی و ۲۶۸ دانش آموز دبیرستانی به این نتیجه دست یافت که هویت سردرگم با سلامت روانی کمتر رابطه دارد.
در مجموع، اگر چه پژوهشهای انجامشده در باب هویت در اوایل نوجوانی و متعاقباً در باب تأثیر هویت
بر رفتار مشکلآفرین نسبتاً اندکاند، پژوهشهای موجود، مبیّن رابطه مثبت سردرگمی هویت و رابطه منفی انسجام هویت با رفتار مشکلآفرین هستند.