دیسهیون۱[۱]و پترسون۲(۲۰۰۶) بر این باورند که رفتار مشکلآفرین همان رفتار ضد اجتماعی است اما چون طیّ دوره نوجوانی رفتارهای جدیدی همچون مصرف مواد و رفتار جنسی پیش از موقع۳ به آن اضافه میشود، برای بیان این ناهمگونی، از اصطلاح کلیتر رفتار مشکلآفرین استفاده میشود. از نظر آنها، همه اشکال رفتار ضد اجتماعی یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که قربانیان یا اشخاصی که به نوجوان نزدیکاند این رفتارها را تنفّرآور، مخرّب یا نامطلوب قلمداد میکنند. این مؤلّفان برچسبِ رفتار مشکلآفرین را از کودکی تا نوجوانی در قالب شکل ۴ـ۲ ترسیم کردهاند. در این شکل، دیدگاه کنونی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی۴ نیز منعکس است.
جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از لی و دیگران، ۲۰۰۷) رفتارهای مشکلآفرین را رفتارهایی میدانند که از نظر اجتماعی یک مشکل، منبع نگرانی یا طبق هنجارهای جامعه متعارف۵، نامطلوب تعریف میشوند و وقوع آنها معمولا نوعی پاسخ مهار اجتماعی را موجب میشود. طبق این تعریف، مجموعه متنوعی از رفتارهای نوجوانان را میتوان رفتار مشکلآفرین در نظرگرفت؛ از جمله مصرف الکل، سیگار کشیدن، مصرف حشیش، مصرف داروهای غیر مجاز، رفتار بزهکارانه و شروع زودهنگام فعالیّت جنسی.
اوایل کودکی | اواسط کودکی | نوجوانی |
عدم اطاعت | پرخاشگری آشکار و نهان | بزهکاری |
تضادورزی | پرخاشگری رابطهای | مصرف مواد |
قشقرق | رفتار جنسی مخاطرهآمیز |
اختلال تضادورزی اختلال رفتار ارتباطی
شکل ۴ـ۲٫ برچسب رفتار مشکلآفرین از کودکی تا نوجوانی (اقتباس از دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶، ص.۵۰۵ )
آخنباخ و ادلبروک (۱۹۸۷، نقل از استاینبرگ، ۲۰۰۵)، سه مقوله از رفتارهای مشکلآفرین را در دوره نوجوانی متمایز ساختهاند: مشکلات درونیسازیشده، مشکلات برونیسازیشده، و سوء مصرف مواد. مقوله اخیر به مصرف سازشنایافته مواد شامل الکل، نیکوتین، حشیش، کوکایین و الاسدی۱، داروهای محرّک یا مسکّن اطلاق میگردد. مشکلات”درونیسازیشده”، مشکلاتی را دربرمیگیرند که جهتگیری آنها به طرف درون شخص نوجوان است و به شکل استیصال عاطفی و شناختی متظاهر میگردند؛ از جمله افسردگی، اضطراب یا هراس. مشکلات”برونیسازیشده”، مشکلاتی هستند که جهت آنها به بیرون از شخص نوجوان است و در قالب مشکلات رفتار ارتباطی متظاهر میگردند؛ از جمله بزهکاری، پرخاشگری ضد اجتماعی، و غیبت غیر موّجه از مدرسه. ونگبای[۲]۲، برگمن۳ و مگنسون۴(۱۹۹۹) به مشکلاتی در نوجوانان اشاره میکنند که کاملاً در این سه مقوله نمیگنجند؛ از جمله مشکلات تحصیلی (برای مثال، انگیزش ضعیف)، مشکلات با گروه همسال (محبوبیّت کم، مهارتهای اجتماعی ضعیف)، و مشکلات توجه.
همانطور که ملاحظه شد، در دوره نوجوانی، رفتارهای گوناگونی را میتوان مشکلآفرین نامید. در فصل اول در بخش تعاریف عملیاتی متغیّرها بیان شد که در پژوهش حاضر رفتار مشکلآفرین برونیسازیشده بر
اساس رفتار پرخاشگرانه، رفتار نقض قانون و مشکلات توجه تعریف شده است.
در ادامه، نظریّه رفتار مشکلآفرین، الگوی تبادلی۱ مشکلات رفتار ارتباطی، الگوی بوم شناختی و الگوی بومشناختی تحولی را که به تبیین رفتار مشکلآفرین میپردازند، توضیح خواهیم داد.
۱ نظریّه رفتار مشکلآفرین
جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از دورکین۲، ۱۹۹۵) یک الگوی روانشناختی اجتماعی تحولی را از تقابل عواملی که فرض میداشتند پدیدآیی رفتار مشکلآفرین را در نوجوانی تبیین میکنند، پیشنهاد کردند (شکل۵ـ۲). همانطور که در شکل ۵ـ۲ نشان داده شده است، این عوامل، متغیرهای پیشایندی که بافت تحولی نوجوان را تشکیل میدهند (شامل وضعیت و ساختار خانوادگی، تأثیرات جامعهپذیری)، متغیرهای روانشناختی اجتماعی (شامل شخصیت فرد، ادراک او از محیط اجتماعی) و مجموعهای از انتخابهای رفتاری در دسترس نوجوان را شامل میشود. برخی از این انتخابها از سوی مرجع بزرگسال مجاز شمرده میشوند (همچون عملکرد تحصیلی) و پارهای دیگر مجاز شمرده نمیشوند (همچون کشیدن مواد مخدر) (دورکین، ۱۹۹۵).
همانطور که ملاحظه میشود، برخی از کمانهای الگو، دو طرفهاند. این امر مبیّن آن است که مؤلفان به یک دیدگاه تعاملی قائلاند؛ یعنی، معتقدند که رفتار، شخصیت و ادراکهای فرد از محیط، روابط متقابل دارند. طبق دیدگاه این مؤلفان، این رفتارها مشکلآفرین هستند، اما کنشی هم دارند؛ به عبارت دیگر این رفتارها فرد را بر میانگیزند تا برخی از چالشهای اصلی گذرهای دوره نوجوانی را حل کند و استقلال عمل فرد را در زندگیاش افزایش میدهند. این مؤلفان، برای توصیف گرایش برخی نوجوانان به زیر پا گذاشتن پیش از موقع قواعد رفتار مرتبط با سن، مفهوم مهم”آمادگی گذر۳[۳]“را ارائه کردند و استدلال میکنند که هر چه آمادگی گذر بیشتر باشد، احتمال اشتغال زودهنگام به رفتار گذر بیشتر است (همان منبع).
کوستا (۲۰۰۸) در باب نظریه رفتار مشکلآفرین اظهار میدارد که:
نظریه رفتار مشکلآفرین یک چهارچوب مفهومی روانشناختی چند متغیّره و نظامدار است که در ابتدا از مفاهیم ارزش و انتظارِ راتر۴ (۱۹۵۴، ۱۹۸۲) و مفهوم هنجارگسیختگیِ۵ مرتون۶ (۱۹۵۷) نشئت گرفت. فرض بنیادی نظریه این است که رفتار، نتیجه تعامل شخص ـ محیط است. در این نظریّه، سه نظام عمده از متغیّرهای تبیینی۷ مشخّص شده است: نظام محیط ادراکشده، نظام شخصیّت، و نظام رفتاری. هر نظام از متغیّرهایی تشکیل میشود که از آنها به عنوان مشوّق۸ رفتار مشکلآفرین یا مهارکننده این رفتار بهره گرفته میشود. تعادل بین مشوّقها و مهارکنندههاست که میزان آمادگی برای رفتار مشکلآفرین در هر نظام را تعیین میکند.
ساختار اجتماعی جمعیتشناختی
تحصیلات پدر شغل پدر مذهب پدر تحصیلات مادر مذهب مادر شاخص هالینشد ساختار خانواده ت |
جامعهپذیری
جهانبینی والدین باورهای سنتی مادرانه دینداری مادرانه تحمل انحراف مادرانه باورهای سنتی پدرانه دینداری پدرانه جو خانه دستورالعملهای مهاری مادرانه تعامل عاطفی مادرانه تاثیر همسال دستورالعملهای مهاری مادرانه تعامل عاطفی مادرانه تاثیر همسال رغبتهای دوستان تاثیر رسانه علاقه به تلویزیون ث
|