ای بنشیند. برخی از افراد در اثر افسردگی نسبت به ظاهر خود بی توجه می شوند. وقتی افراد کاملاً ناامید و طرد می شوند افکار خودکشی نیز در آنها دیده می شود (کرینگ[۳] ،۲۰۰۷).
شخص مبتلا به آن دچار یک یا چند دوره افسردگی می شود بدون هیچ سابقه دوره های شیدایی. برجسته ترین علامت هیجانی در افسردگی، غمگینی و دلمردگی است. علائم شناختی بیشتر شامل افکار منفی است. اعتماد به نفس اندکی دارند، احساس بی کفایتی کرده، ازآینده نا امیدنـد و بـه انجام کاری برای بهبودزندگیشان بدبین هستند.
همچنین افسردگی با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بی اشتهائی و افکار مرگ و خودکشی مشخص می شود و با تغییر در سطح فعالیت، توانایی های شناختی، تکلم، وضعیت خواب، اشتها و سایر ریتم های بیولوژیک همراه است. از سوی دیگر افسردگی منجر به اختلال در عمکرد شغلی، روابط اجتماعی و بین فردی می شود. افسردگی عامل ناراحتی های جسمانی متعددی است که از جمله می توان به یبوست، اسهال، بدن درد، کم خونی و یا بی خوابی، خستگی، فراموشی، لرزش اندام ها، کرخ شدن و خواب رفتگی بدن اشاره کرد. بیش از ۸۰ درصد بیماران افسرده خود را انسان بی ارزشی می دانند، به خصوص در زمینه هایی مثل هوش، موفقیت، اشتها، جذابیت، سلامتی و توانایی برایشان بیشترین ارزش ها را دارد. احساس ناتوانی می کنند. از جمله مخرب ترین عوارض افسردگی کاهش میل به کار و فعالیت می باشد. همچنین طبق گزارش سازمان بهداشت جهانی و بانک جهانی، افسردگی در صدر علل مهم ناتوانی و از کار افتادگی در جهان قرار دارد (ایلدرآبادی ، ۱۳۸۳).
۱-۱-۲- اختلالات دوقطبی(شیدایی- افسردگی)
اختلال دوقطبی، بر اساس نامی که برای آن انتخاب شده، هم حملههای افسردگی و هم حملههای آشفتگی (مانیایی) را شامل میشود. بهطور معمول اختلال دوقطبی در آغاز بهصورت حملهی آشفتگی آشکار میشود و حملههای بعدی ممکن است که به شکل الگوهای گوناگونی رخ بنمایند. امکان دارد که پس از حملههای آشفتگی، یک دوره طبیعی وجود داشته باشد و به دنبال آن یک حملهی افسردگی، سپس یک دورهی طبیعی و به همین ترتیب ادامه یابد، همچنین این احتمال نیز وجود دارد که بلافاصله پس از یک حملهی آشفتگی، حملهی متضادی همراه با فواصلی از حالات طبیعی که بین دورههای آشفتگی – افسردگی رخ مینمایند وجود داشته باشد . بیماران دوقطبی مزمن در چندین حوزه شناختی از قبیل توجه، کارکرد اجرایی، یادگیری، حافظه و سرعت روانی- حرکتی بدکارکردیهایی نشان دادهاند (گونیل۱ ، ۲۰۰۰).
_______________________________________
۱-Gunniel
به علاوه افزایش قابل توجه انرژی، کاهش نیاز به خواب و تمایل زیاد به شرکت در رفتارهای پرخطر نکات قابل توجه دیگر میباشند. غالباً توجه بیمار محدود شده و حواس پرت به نظر میرسد. قضاوت بیماران در طی دوره مانیا اغلب مختل بوده و می توانند منتج به اعمال خطرناک و بی ملاحظهای مثل ولخرجی زیاد، رفتارهای جنسی نامناسب اجتماعی، پذیرش اعمال پرخطر بی مورد و صدمه به خود بشود. به علاوه به دلیل ابتلا به مانیا بسیاری از بیماران گرفتار سوء مصرف مواد و به خصوص الکل می شوند که خود منجر به بروز رفتارهای خشن و بدون کنترل از سوی آنان خواهد شد. بسیاری از مبتلایان اعتماد به نفس بالا، احساس خاص بودن و بزرگ منشی پیدا می کنند و می توانند عقاید هذیانی داشته باشند در نهایت وقتی مانیا شدید به جنون تبدیل می شود(یاتم۱ ، ۲۰۱۱؛ ترجمه فخرایی، ۱۳۹۱).
در اختلال دو قطبی فرد مبتلا تغییری در کیفیت خلقش را تجربه می کند که منجر به احساس ناامیدی، غم و خود سرزنش کردن می گردد