جرح تا تخریب اموال و دارایی و قتل گسترده است ( صدیق سروستانی ، ۱۳۸۷ : ۱۱۳ ) .
اولین تعریف خشونت از « گلز و استراوس » ( ۱۹۷۹ ) است ، دو فردی که سالهای زیادی در زمینه خشونت تحقیق و بررسی کرده اند . از دید این دو محقق ، خشونت رفتاری با قصد و نیت آشکار ( یا رفتاری با قصد و نیت پنهان اما قابل درک ) برای وارد کردن آسیب فیزیکی به فرد دیگری است . از ویژگی های مهم این تعریف این است که اولاً : تأکید بر قصد و نیت فرد جهت وارد کردن آسیب به دیگری است اما شدت جراحات مورد نظر نیست و در ثانی ، تأکید این تعریف بر خشونت های فیزیکی است و انواع دیگری را شامل نمی شود ( اعزازی ۱۳۸۰ : ۷۸ ) .
فرهنگ حقوقی ، خشونت را « استفاده نابجا ، غیر قانونی و تعرض آمیز از قدرت تعریف می کند . یک نوع آن اجبار غیر قانونی است که علیه آزادیها و حقوق عمومی به کار برده می شود و در ارتباط با جرایم خشونت آمیز به جرایمی اشاره دارد که جنبه فیزیکی یا جسمی بی نهایت شدیدی دارند و ساختار مجرمانه بودن این عمل نیز روشن و آشکار است از این گونه اعمال می توان به قتل عمد ، تجاوز به عنف ، کتک زدن و … اشاره کرده » ( معتمدی مهر ، ۱۳۸۰ : ۹ ) .
محمد نجفی توانا : خشونت فرآیندی است که به دلیل فشارهای درونی و بیرونی به فرد تحمیل می شود و در واقع نوعی عدم تعادل رفتاری و شخصیتی است . خشونت ضمن اینکه مولود است مولد نیز هست . آسیب دیدگان از خشونت خود نقش مهمی در ابراز خشونت ایفا می کنند و افرادی که امروز قربانی خشونت شده اند ، در آینده خشن ، آزار دهنده و خطا کار خواهند شد . او معتقد است : خانواده خشن ، جامعه خشن می زاید و اعمال خشونت از اتاق های کوچک به محیط های بزرگ کشیده می شود ( حسنی ، ۱۳۸۵) .
دکتر داور شیخاوندی : خشونت یک حالت روانی تخلیه انرژی به صورت قهرانه است نه مهرانه . برای مثال « خنده » یک حالت مهرانه تخلیه انرژی است اما گریه ، فریاد و احساس اینکه آدم دلش می خواهد کسی را کتک بزند یکی از راه های قهرانه تخلیه انرژی است که البته انگیزه های آن می تواند کاملاً متفاوت باشد ( بابایی ، نشریه همشهری : ۱۳۸۵ ) .
جانسون : خشونت به مثابه عملی است که عمداً یا من غیر عمد ، نامتجانس با رفتار دیگران است ( شایان مهر ، ۱۳۷۶ : ۲۵۹ ) . خشونت رفتاری است که در آن یک نفر با عمل یا کلام به فرد دیگری حمله می کند و او را مورد آزاد و اذیت جسمانی یا روانی قرار می دهد . آنچه در انجام خشونت بسیار آزار دهنده می باشد تحقیری است که نسبت به فرد مقابل صورت می گیرد . رفتار پرخاشگرانه را خشونت و کلام پرخاشگرانه را پرخاشگری می گویند . اعمال خشونت به دو شیوه جسمانی و کلامی است و علت و هدف هر دو یک موضوع است( خرامان ، ۱۳۸۶ : ۲ ) .
خشونت یک حالت پرخاشگرانه است از نظر علمی یک کشش و یا یک گرایش در فرد است که به صورت زدن ، کشتن ، ویران کردن خود را نشان می دهد . امری که فرد به عنوان عکس العمل از خود نشان می دهد به گونه ای است که باید گفت مناسب عمل و یا رفتار طرف مقابل نیست ( دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی استان کرمانشاه : ۱۳۸۷ ) .
خشونت را می توان آسیبی دانست که فرد برای پیشبرد مقاصد خویش انجام می دهد و صرفاً جنبه فیزیکی ( بدنی ) ندارد ، بلکه ممکن است ابعاد روانی ( فحاشی ، تحقیر ، منزوی کردن فرد ، داد و فریاد ، آزار و مزاحمت جنسی و تجاوز ) و اقتصادی ( شکستن وسائل خانه و … ) را به خود بگیرد ( کار ، ۱۳۸۰ : ۴ ) .
طبق تعریف کارگاه مشورتی سازمان جهانی بهداشت : خشونت استفاده عمدی از نیرو یا قدرت فیزیکی ، بر روی خود و دیگری یا بر روی یک گروه یا جامعه است که می تواند بدون آسیب جسمی یا همراه با احتمال ایجاد جراحت ، مرگ ، آسیب روحی ، روانی، اختلال رشد و محرومیتهای گوناگون باشد ( گزارش کارگاه خشونت و روش های پیش گیری و حمایت از قربانیان آن ، ۱۳۷۹ ) .
مگارژی محقق دیگر در زمینه خشونت معتقد است تعریف او انواع دیگر خشونت را نیز در بر می گیرد ، او از خشونت به عنوان شکل افراطی پرخاشگرانه نام می برد و احتمالاً باعث آسیب مشخص به فرد قربانی می گردد .
خشونت از نظر ساجی[۱]: کاربرد نیروی فیزیکی یا تهدید به کار بردن آن به نحوی که بتواند لطمۀ جسمانی یا معنوی به شخص یا اشخاص وارد آورد . در این موارد خاص ، رضایت فرد یا افراد دیگر ملاک نیست با اینکه این عمل علیرغم میل آنها ظاهر می شود( افتخاری ، ۱۳۷۹ : ۴۸ ).
گلاسر[۲]: معتقد است خشونت در بردارندۀ عام جرم ( خشونت ) و قربانی است و بنابراین ممکن است به عنوان یک پاسخ جسمانی با قصد آسیب رساندن جسمانی به شخص دیگری تعریف شود در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر گونه تهاجم فیزیکی علیه هستی انسان که با انگیزه وارد کردن آسیب ، رنج یا لطمه زدن همراه باشد . خشونت می تواند بیانی خود جوش از نوع تنفر ، اضطراب و نگرانی باشد و لزومی ندارد که در همان لحظه اوج احساسات و شور و هیجانها تحقق یابد ، زیرا خشم ، ترس ، نگرانی ، اضطراب و … را می توان برای مدت زیادی مخفی نگه داشت . با عبارت دیگر خشونت پس از فروکش کردن احساسها برانگیخته شده و برای دست یابی به نوعی رضایت و انبساط خاطر هر چند موقتی و لحظه ای و صرفاً برای ابراز حالتهای درونی رخ می دهد . خشونت در اینجا یک شیوه نگریستن به وضعیت موجود و راهی برای حل و فصل معضلات است ( الهام ، ۱۳۸۰ : ۵۲ ) .
در تعاریف دیگر آمده است : خشونت ، هر نوع اقدام علیه جسم و جان و شرف ، مال و حقوق افراد به طوری که ایجاد ترس نماید و شامل اقدامات فیزیکی شامل ضرب و جرح ، قتل و اقدام معنوی مانند ، تهدید و توهین به علاوه اقدامات قانونی و غیر قانونی را در بر می گیرد ( همان منبع ، ۱۳۸۰ : ۵۳ ) .
هیلگارد[۳] : می گوید خشونت را رفتاری به قصد صدمه رساندن جسمانی و یا زبانی به فرد دیگر ، یا نابود کردن دارایی افراد می داند ( شهریاری ، ۱۳۷۶ : ۱۲۹) .
تعاریفی که در بالا برای خشونت آمده اند در مجموع دارای دو عنصر مشترک یعنی « عمل آگاهانه و عمدی و صدمه رساندن فیزیکی یا روانی » هستند . بنابراین می توان در یک جمع بندی کلی خشونت را به صورت زیر تعریف کرد : خشونت عملی است آگاهانه و عمدی که در آن فرد به خود و یا دیگری صدمه فیزیکی یا روانی وارد کرده یا فرد را تهدید به زدن کند .
از جمله مفاهیم نزدیک و مرتبط با خشونت ، پرخاشگری است که حتی بعضی از افراد آنها را به جای همدیگر به کار برده اند . پرخاشگری از نظر بوشمن و اندرسون هر گونه رفتاری است که به قصد و نیت قبلی برای آسیب رساندن به فردی دیگر اعمال می شود و در مجموع مرتکب بایستی معتقد که این رفتار او موجب وارد شدن صدمه و آسیب به قربانی می شود و قربانی نیز بایستی انگیزۀ اجتناب از این رفتار را داشته باشد . برای مثال آسیب و صدمه تصادف و یا صدمات ناشی از انجام برخی کارهای مفید مثل جراحی پرخاشگری نیست چون قربانی انگیزه ای برای اجتناب از آن ندارد ( همتی ، ۱۳۸۲ : ۸ ) .
۲-۲- انواع خشونت
دانشمندان برای اینکه بتوانند پدیده خشونت را بهتر بررسی کنند آن را به ابعاد گوناگونی تقسیم کرده و دسته بندی های مختلفی از آن ارائه داده اند . در یک تقسیم بندی خشونت را به انواع زیر تقسیم بندی نمود:
۱-۲-۲- خشونت جسمانی ( بدنی )
خشونت جسمانی در کل شامل هر عمل عمدی که نتیجه آن صدمه رساندن به جسم فرد است می باشد . خشونت جسمانی شامل صدمه وارد کردن به فرد از طریق ضربه زدن ، بریدن ، لگد زدن ، سیلی زدن و موارد مشابه است . همچنین این صدمات می تواند در نتیجه استفاده از اشیایی نظیر کمر بند ، ترکه ، چوب و چماق به وجود آید .
۲-۲-۲- خشونت عاطفی
خشونت عاطفی یا بدرفتاری روانی به عنوان عملی لفظی که در آن یک فرد بزرگسالی به خود پنداره و شایستگی های اجتماعی کودک حمله می کند ، تعریف شده است . به عنوان مثال این خشونت در الفاظی که نیت تمسخر ، اهانت ، تهدید ، یا تحقیر کردن کودک به کار برده می شوند ، دیده می شود.
۳-۲-۲- خشونت جنسی
خشونت جنسی عبارت است از اینکه بزرگسالان یا بچه های بزرگتر از یک کودک برای ارضای جنسی استفاده کنند ، خشونت جنسی شاید همراه با تماس یا بدون تماس باشد . اشکال تماس لمس کردن جنسی یک کودک یا تقاضا نمودن از کودک که یک بزرگسال را به طریق جنسی لمس کند ، تلاش برای تجاوز کردن ، مقاربت و همجنس بازی است . اشکال غیر تماسی نیز شامل در معرض نمایش قرار دادن آلات جنسی در مقابل کودک یا عکس های مستهجن از کودکان گرفتن و … است.( رسول زاده اقدم ، ۱۳۸۱ : ۸ و۷ ) .
۳-۲- انواع الگوهای رفتار خشونت بار :
۱-۳-۲- نوع پایدار
این الگو بوسیله رشد پرخاشگری طی دوره کودکی مشخص می شود و علائم آن به مرور زمان رو به شدت وخامت است . این الگو رفتار خشونت بار مسئول بخش عمده مشکلاتی است که برای افراد و جامعه ایجاد می شود . شواهد مؤید متعددی در این زمینه وجود دارد . مثلاً « مافیت و همکاران » دریافتند که ۲۵ نفر معادل ۷۱% از یک گروه پسران که به دلیل شرارت محکوم شده بودند قبل از ۱۸ سالگی سبک زندگی توأم با پرخاشگری داشتند که مشخصۀ آن اختلال سلوک طی اوائل زندگی و رفتار ضد اجتماعی طی مرحلۀ بلوغ بوده است . همچنین « تقی آزاد ارمکی و بهار » دریافتند خشونت و پرخاشگری الگویی است که فرد طی دوره کودکی فرا می گیرد و با گذشت زمان در او تثبیت می شود این محققان بر نقش عوامل ارثی و تعامل آنها با محیط تأکید کرده اند . ( کی نیا ، ۱۳۷۴ : ۱۵۲ ) .
۲-۳-۲- نوع کم دوام
ویژگی اساسی این نوع بروز موارد محدود واگذاری پرخاشگری و خشونت است . این شرایط می تواند طی دوره پیش دبستانی یا دبستان و یا طی نوجوانی رخ دهد . با وجود این دلیل گذار بودن شرایط و نیز درگیری کمتر آنها در خشونتهای جدی ، تعداد افراد این گروه که دچار دردسرهای قانونی می شوند چندان زیاد نیست . اما این امر با توجه به شرایط محیطی می تواند فاصلۀ بین وقایع پرخاشگرانه و توأم با خشونت را که ویژگی این افراد است ، کم کند .
۳-۳-۲- نوع تأخیری
این نوع شامل افرادی می شود علیرغم درگیری در اقدامات خشونت بار فاقد سابقه بروز پرخاشگری طی دورۀ کودکی و نوجوانی هستند