اهمیت حفظ سلامت تن در اسلام تا آنجاست که حتی اگر ادای فرائض با اهمیتی همچون نماز و روزه نیز سلامت مسلمانان را به مخاطره اندازد یا وجود آن فریضه از میان می رود یا چگونگی ادای آن به مقتضای توانایی جسم تغییر می پذیرد. پرورش بدن به منظور حفظ تندرستی و نیرومند ساختن جسم از ضروریات اسلام شمرده شده است. بسیاری از احکام اسلامی همچون تحصیل و رعایت نظافت و امثال آن نیز از توجه اسلام به پرورش و حفظ سلامت و نیرومندی جسم سرچشمه گرفته است. استاد شهیدمرتضی مطهری درباره ضرورت پرورش جسم چنین میگوید: «تضعیف جسم در روش های غیراسلامی یعنی همان روش معروف هندی که می گوید جسم و قوای جسمانی را ضعیف نگه داشت، اینچنین طرزتفکری در اسلام نیست. از نظر اسلام انسان وقتی جسم سالم و قوی نداشته باشد آنوقت روح سالم هم نخواهدداشت.اما داشتن جسم سالم هم تنها شرط و زمینه است نه هدف و غایت». (کریمی وهمکاران، ۱۳۸۸).
- برای درگیر کردن در تجارب اولیه از طریق حرکت انسانی.
- برای توسعه دادن مهارت های عملکرد به بهداشت فرد
- برای ارتقا دادن به رفتارهای زیبا شناسانه
- برای توسعه نگرش های اجتماعی متناسب
- برای درگیر کردن در بازی به عنوان یک فعالیت زندگی انتخابی(همان منبع).
پاول نیکولای[۲](۱۹۹۷) بیان می کند که در برنامه آمادگی جسمانی از طریق تربیت بدنی اهداف برنامه درسی به شکل زیر بیان شده است.
۱- هدایت یک شیوه زندگی فعال
۲- توسعه مهارت های جسمانی
۳- مهارت های یادگیری
۴-درک فعالیت جسمانی و زندگی
۵- افزایش آمادگی جسمانی
۶- رفتارهای احترام آمیز
۷- ادراک گوناگونی ها.
در چارچوب برنامه درسی آمریکا (۱۹۹۹) نیز اهداف برنامه درسی تربیت بدنی به صورت زیر بیان شده است.
۱- دانش و درک کردن: دانش آموزان بدانند و درک کنند مفاهیم سلامت و فعالیت بدنی که آنها را قادر می نماید تا تصمیمات برای شیوه زندگی فعال و سالم بگیرند.
۲- نگرشها و ارزش ها: دانش آموزان نگرشها و ارزش هایی را نمایش دهند که سلامت شخصی، خانوادگی و جامعه را ارتقا دهد.
۳- مهارتیابی برای فعالیت بدنی: دانش آموزان مهارتهای حرکتی را نمایش دهند و راهبردهایی را برای مشارکت مطمئن در فعالیت بدنی داشته باشند.
۴- مهارت های خودمدیریتی: دانش آموزان مهارتهای بین فردی برای ارتباطات اثر بخش و شیوه زندگی فعال و سالم را نشان دهند(جوادی پور، ۱۳۸۵).
در برنامه درسی تربیت بدنی دوره ابتدایی آلمان اهداف درس تربیت بدنی به صورت زیر بیان شده است:
۱- ایجاد علاقه دائمی به حرکت و بازی و افزایش آن
۲- آموزش توانایی های مربوط به شکل دهی به حرکات، آگاهی از بدن، درک مکان و هم بازی
۳- رشد مهارت های اساسی مانند عکس العمل، جهت گیری مکانی، حرکات موزون و حرکات تعادلی
۴- افزایش استقامت، قدرت سرعت
۵- رشد توسعه مسئولیت های اجتماعی دربازی وتمرین با دیگران
۶- ایجاد تصویری مثبت از خود و تخمین توانایی های خود در بین دانش آموزان
۷-شکل دهی صحیح به فعالیت های ورزشی در تمرین، بازی و مسابقه
۸- یادگیری بکار گیری رفتارهای بهداشتی و سلامت بخش
۹- قادر ساختن دانش آموزان به شکل دهی فعال به فعالیت های ورزشی در مدرسه و خانه
۱۰- ایجاد رفتار با ملاحظه در طبیعت، محیط زیست و هنگام ورزش (اسماعیلی، ۱۳۸۳).
در برنامه درسی کشور استرالیا(۲۰۰۳) نیز اهداف درس تربیت بدنی به صورت زیر بیان شده است:
۱- کمک به دانش آموزان تا روش های مناسب را از نظر اجتماعی ارزش بگذارند و انجام دهند.
۲- کمک به مهارت های دانش آموزان تا تصمیم هایی را اتخاذ کنند وکارهایی را انجام دهند که در سلامتی آنها مؤثر باشد.
۳- کمک به مهارت های دانش آموزان تا روابط مثبت با دیگران برقرار کنند و این روابط را ادامهدهند.
۵- افزایش درک دانش آموزان درباره سلامتی فردی و اجتماعی .
۶- افزایش درک دانش آموزان درباره اجزاء و اجرای حرکات(جوادی پور، ۱۳۸۵). اهداف در برنامهدرسی استرالیا به سه شکل دانشی، نگرشی و مهارتی به کار گرفته شده است.
در برنامهدرسی انگلستان(۲۰۰۲) نیز اهداف تربیت بدنی به صورت زیر بیان شده است:
۱- یادگیری مهارتهای حرکتی ساده همراه با کنترل و هماهنگی
۲- انتخاب و به کار گیری مهارت ها و تاکتیک ها در موقیعیت های زندگی و ورزشی
۳- ارزیابی و بهبود اجرای حرکتی و توانایی تحلیل حرکات
۴- دانش و اطلاعات مربوط به آمادگی جسمانی و سلامتی و دلایل ضروری بودن فعالیت جسمانی در زندگی(همان منبع).
۲-۴- طبقه بندی اهداف آموزشی
« طبقهبندی یعنی رده بندی میان پدیده ها و امور بر حسب روابط طبیعی موجود در بین آنها» (آذربانیوکلانتری، ۱۳۸۵). در تعلیم و تربیت نیز مانند سایر علوم طبقه بندی در مفاهیم و اهداف وجود دارد. برای این منظور لوی (۱۳۸۰)یک سری نکات اساسی را برای تعیین هدفهای برنامه درسی بیان می کند که عبارتنداز:
۱- زندگی خارج از مدرسه (جامعه): از آنجا که جامعه در حال تغییر دائمی است برنامه ریزان درسی باید پیوسته این آمادگی را داشته باشند که هدفهای آموزشی را در ارتباط با تغییرات اساسی که در جامعه در حال وقوع است انتخاب کنند.
۲- نیازهای فراگیرنده: در یک جامعه نوین بین نیازهای ناشی از زندگی اجتماعی و نیازهای فردی یادگیرنده تطابق بسیاری وجود دارد. بنابراین برای تعیین هدفهای درسی نیازهای فراگیرنده از جمله نکاتی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
۳- موضوع درس: ساختار موجود دانش بشر در چارچوب هر ماده درسی، یکی دیگر از نکاتی است که در تعیین هدفهای درسی به آن توجه می شود. اگر یک دوره آموزشی بر حسب ماده های درسی سازمان یافته باشد و برای هر ماده درسی مطالب درسی تهیه شده باشد، ابتدا لازم است هدفهای عمده آموزشی مشخص شوند. هدفهای عمده آموزشی محدوده ی وسیع رفتارهای انسان است که باید در قالب هدفهای مشخص تعریف شوند تا بتواند به صورت رهنمودی برای تهیه مطالب و وسایل آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.
برای دستیابی به یک نظام منطقی از اهداف، تاکنون کوشش های زیادی انجام شده است. اما این مقوله قبل از هر چیزی، به صورت وسیله ای برای آزمودن توازن میان هدفهای درسی یک برنامه نیز می باشد و در این میان الگویی که بیش از همه مورد استفاده واقع شده است، الگوی طبقه بندی هدفهای آموزشی بنجامین بلوم[۳] است که براساس آن هدفها به سه حیطه شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی طبقه بندی شده اند. در این الگو، هر چند اهداف هر یک جداگانه در حیطه خاص قرار می گیرند اما باید اذعان کرد که هیچ یک از هدفهای آموزشی را نمی توان به طور انحصاری در یک حیطه قرار داد. به بیان دیگر ترکیبی از این حیطه ها در مورد یکی از اهداف تنها گرایش و قرابت آن هدف به یک حیطه را نشان می دهد (ذکائی وهمکاران،۱۳۸۰).
۲-۴-۱- هدفهای آموزشی حوزه شناختی
بلوم وهمکاران (۱۳۶۸؛۱۴) معتقدند که منظور از حیطه شناختی «دانش[۴]» به مفهوم وسیع کلمه: « مجموعه اطلاعات، آگاهی و علوم بشری به صورت عام ودر یک جمله دانستن ها در مقابل ندانستن ها». بنابراین کلیه عوامل مربوط به شناخت دانش تعلیم وتربیت در حیطه شناختی جای دارد. حیطه شناختی هدف هایی را شامل می شود که با یادآوری و بازشناسی دانش و رشد تواناییها و مهارتهای ذهنی سروکار دارد. اکثر امور مربوط به برنامههای درسی و بیان روشن اهداف تربیتی به صورت توصیف رفتاری در این حیطه صورت می پذیرد. حیطه شناختی به شش زیر مجموعه تقسیم شده است: دانش، توانایی ها و مهارت های ذهنی (درک)، کاربستن (کاربرد)، تجزیه وتحلیل، ترکیب و ارزشیابی.
آذربانی وکلانتری (۱۳۸۵) دانش را مهم ترین حیطه میدانند و معتقدندکه در تربیت بدنی همه عوامل مربوط به شناخت حرکت از قبیل قوانین علم مکانیک، بیو مکانیک، آناتومی، فیزیولوژی، مسائل روان شناختی و همچنین تاریخچه، پیشینه، قوانین و مقررات ورزش ها در حیطه شناختی – یا به تعبیر متخصصان ورزشی- در «حوزه رشد و توسعه تفسیری» قرار دارد.
۲-۴- ۲- طبقه بندی هدفهای آموزشی حوزه عاطفی
لوی[۵] (۱۳۸۰) در مورد هدفهای نگرشی بیان می کند که این هدفها بر احساس، هیجان و درجه قبول یا رد پدیده های معین از جمله ارزشها تاکید دارد. به این هدفها در برنامه درسی سنتی کمتر توجه شده است. با این وجود هدفهای عاطفی از اهمیتی خاص برخودار است. نگرشها ارزشها و علائق از انواع رفتارهای حیطه نگرشی است. همچنین خرده طبقه های حوزهعاطفی را کرات هول این گونه نظم بخشیده که عبارتند از: توجه و دریافت[۶]، پاسخ دهی[۷]، ارزش گذاری[۸]،سازماندهی[۹] و درونی سازی ارزش[۱۰].
این حیطه در تربیت بدنی جایگاهی ویژه دارد زیرا بدون توجه به آن برنامه های ورزشی تا حد برنامه های گلادیاتوری و برنامه های تربیت بدنی تا حد “پرورش تن” نزول خواهد کرد. در تربیت بدنی، آموزش ونهادینه کردن همه ارزش های الهی، اخلاقی، اجتماعی، فرهنگی، گذشت، ایثار، جوانمردی و خلاصه منش های پهلوانی در این حیطه جای می گیرند. تحقیقاتی که ظرف سالهای اخیر در زمینه رشد شخصیت[۱۱]، خویشتن پنداری[۱۲]، پذیرش اجتماعی[۱۳]، عزت نفس[۱۴] و… صورت گرفته در حیطه عاطفی تربیت بدنی جای دارند
۲-۵- مبانی برنامه درسی[۷]
برنامه درسی با هدف ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار یادگیرندگان محور و قلب فعالیت های تعلیم وتربیت به شمار می آید. قبل از پرداختن به تدوین برنامه های درسی ممکن است سؤال شود چه کسانی باید تغییر یابند؟ این تغییر در کدام جامعه و با چه مقاصدی عمل می شود؟ و جامعه دارای چه مشخصات و ویژگی هایی می باشد؟ در پرداختن به سوال اول باید سراغ یادگیری برویم و ببینیم ویژگی ها و مشخصات رشد چیست و رشد ذهنی، جسمانی، عاطفی و اجتماعی در سنین مختلف دارای چه کیفیاتی است و اصولا تعبیر از یادگیری و ماهیت آن چیست و چه عواملی در افزایش وکاهش یادگیری اثر گذارند. طبعاً برای پاسخ دادن به این سؤالات باید سراغ علم روانشناسی به ویژه روان شناسی تربیتی برویم. برای پاسخ دادن به سؤال دوم؛ باید سراغ مباحث فلسفی و نگرش های جامعه که ابعاد وزمینه های تعلیم وتربیت را آشکار می کند برویم و برای پی بردن به فرهنگ و ارزش های موجود در جامعه و نیازهای مشخص آن باید به مبانی جامعه شناسی بپردازیم (جوادی پور،۱۳۸۵؛ب).
۲-۵-۱- مبانی فلسفی وتربیت بدنی
برنامه درسی با هدف ایجاد تغییرات مطلوب شناختی، عاطفی و مهارتی در فراگیران، نگرش های فلسفی خود را درباره ماهیت دانش آموز، جامعه، ارزشها، یادگیری، منابع کسب معرفت در انسان را از فلسفه دریافت می نماید (همان منبع). برخی از دیدگاهها ومکاتب فلسفی که بیشترین تأکید را در تعلیم و تربیت داشته به عنوان مبانی فلسفی برنامه درسی(تربیت بدنی ) به شمار می آیند شامل مکاتب زیر می باشند:
۲-۵-۱-۱- ایده آلیسم[۸]: یکی از مکاتب فلسفی است که افکار واندیشه های او ریشه در تفکرات افلاطون دارد. این مکتببه ذهن یا روح اهمیت می دهد (شریعتمداری، ۱۳۶۷) و آن را به عنوان امر واقعی تلقی می کند. تعلیم و تربیت در ایده آلیسم شامل دو قسمت است: موسیقی که شامل همه زمینه های هنر وادبیات نیز می شود و تربیت بدنی که شامل همه تمرین های بدنی برای ورزیدگی و نیرومندی است. در ایدالیسم رشد و توسعه بدنی به دلیل پیوند با امور فکری و روحی (اصل وحدت) از اهمیت برخوردار است. بنابراین رشد و توسعه بدنی مساوی است با رشد فکری و روانی به منظور ایجاد پندارهای واقعی تر از پدیده ها(آذربانی وکلانتری، ۱۳۸۵).
افلاطون دو جنبه برای تربیت قائل بود: تربیت فرد و تربیت جامعه. تربیت فرد نیز بر دو شاخه تقسیم می شود؛ تربیت جسم و تربیت روان. این دو شاخه از یکدیگر جدا نشدنی هستند (نقیب زاده،۱۳۸۱). پرورش جسم از طریق تغذیه و ورزش (ژیمناستیک) و پرورش روان از طریق موزیک(هارمونی) صورت می گیرد. تربیت بدنی در برنامه تربیتی افلاطون با بازی شروع می شود. بازی برای افلاطون صرفا ًجنبه سر گرمی نبوده بلکه نقش تربیتی دارد. دومین مرحله تربیت جسمانی در منظومه تربیتی افلاطون، دوره آموزش نظامی است که برای توانمند سازی جوانان و آمادگی آنها برای رزم است ودر سنین ۲۰- ۱۸ سالگی انجام می گیرد(میرزا محمدی، ۱۳۸۱).
۲-۵-۱-۲- رئالیسم[۹]: شعاری نژاد(۱۳۷۰) این مکتب فلسفی را مقابل ایدآلیسم و خاستگاه آن را در اندیشه های فلسفی ارسطو می داند، در این اندیشه برای اشیاء هویت مستقل قائل شده و آنهارا به صورت وجود خارج از ذهن تلقی می نمایند. رئالیسم در تعلیم و تربیت برکلیت فرد (جسمانی، روانی، اخلاقی و اجتماعی) تاکید و توجه دارد. فرد باید برای زندگی کامل در دنیای واقعی نه دنیایی مبتنی بر(ایده آلها و آمال دست نیافتنی) تربیت شود. برنامه آموزشی رئالیسم، مبتنی بر مطالبی کلی است که از طریق امکانات علمی توسعه می یابند. به دلیل کلیت نگری فرد در روش رئالیسم، برخلاف ایده آلیسم تربیت بدنی جایگاهی شایسته در تعلیم و تربیت تربیت بدنی دارد. در این روش علاوه بر تقویت جسم رشد و تکامل ابعاد دیگر وجود فرد را نیز در پی داشتهباشد(آذریانی وکلانتری، ۱۳۸۵). در این دیدگاه بنابراظهارات رمضانی نژاد(۱۳۸۶) تربیت بدن و جسم یک واقیعت عملی است، زیرا همان گونه که در اندیشه رئالیسم به دنیای مادی توجه می شود در تربیت بدنی نیز دنیا یا هویت جسمانی مورد توجه قرار می گیرد. تعلیم وتربیت برای زندگی است، تربیت بدنی هم برای زندگی، سلامتی و تندرستی است و در جهت نیل به آزادی، خودآگاهی و تحقق خویشتن قرار دارد. همچنین رئالیسم، طرفدار نظریه تخلیه انرژی مازاد یا اضافی است. براساس این نظریه ارگانیسم بدن انسان انرژی مازاد وفعالی را در خود ایجاد و انباشته می کند. طبعاً در مواقعی باید اجازه داد این انرژی آزاد شود وآن هنگام زمان بازی فرا رسیده است. عمل و واکنش دانش آموزان دبستانی و حرکات نیمه انفجاری آنان به هنگامی که زنگ تفریح زده می شود مثال مناسبی در رابطه با این تئوری است (رضوی، ۱۳۸۴).
۲-۵-۱-۳-ناتورالیسم[۱۰]: ناتورالیسم به طبیعت گرایی یا طبیعت دوستی معروف شده است و برخی آن را یک دیدگاه فلسفی نمی دانند اما نظرات تربیتی ناتورالیستها بر فلسفه تعلیم وتربیت تأثیرگذاشته است. درحیطه ی تعلیم وتربیت نیز همه چیز بر محور طبیعت گرایی است. عوامل ادراک و احساس –که اساس و پایه تعلیم و آموزش به شمار می روند حواس شخص هستند که تا رشد و تکامل نیابند نمی توانند به درستی نقش ایفا کنند. لذا تعلیم وتربیت با تربیت بدنی رابطه ای نا گسستنی دارد. تربیت بدنی و ورزش در این دیدگاه بیش از هر مکتب دیگری جایگاه می یابد. جسم به عنوان ماواء منزل قوای روانی و دماغی باید قوی باشد زیرا قدرت، عامل تنازع بقا در طبیعت است و تکامل قوای روانی نیز در گرو پرورش جسم است (آذربانی وکلانتری،۱۳۸۵). در همین رابطه رمضانی نژاد(۱۳۸۶) بیان می کند که بازی و ورزش طبیعی بدون استفاده از حرکات مصنوعی ژیمناسیک نیز می تواند به داشتن بدن سالم، چالاک و نیرومند منجر شود. طبیعت گرا یک طرفدار سرسخت تربیت بدنی طبیعی و مخالف جدی تمرین ها وبازی های مصنوعی است زیرا معتقد است که ممکن است این ابزارها و وسایل آسیب رسان باشند. نقیب زاده (۱۳۸۱)در کتاب نگاهی به فلسفه آموزش و پرورش در موردا صل طبیعی روسو اظهار می کند که از دیدگاه روسو، ورزش و بازی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این زمینه با توجه به فقدان زمین بازی در آن زمان می نویسد: در آموزشگاه ها باید ورزشگاه هایی برای تمرین های بدنی برپا کرد این نکته که تا به این اندازه فراموش شده در نظر من مهم ترین بخش تربیت است. نه تنها از نظر سلامت بلکه بیش ازآن از نظر تربیت اخلاقی که یا آن را فراموش می کنند و یا دادن دستور های خشک و بیهوده را کافی می دانند. ویلیامز ومکلوی هم از صاحبنظران قرن بیستم در تربیت بدنی و ورزش هستند. حرکات طبیعی ویلیامز در تربیت بدنی معروف است. او معتقد بود بازگشت به طبیعت و توجه به قوانین طبیعی در اجرای حرکات و فعالیت های بدنی لازم است و به همین دلیل با بسیاری از حرکات مصنوعی، استفاده از وسا یل و ابزارهای مختلف ژیمناستیک و ورزش های متنوع تمرین مخالف بود. از نظر مکلوی مفهوم طبیعت گرایی در تربیت بدنی این است که بازی و ورزش به منزله پدیده ای سازگار با طبیعت انسان در برنامه آموزشی وارد شود. برخلاف ویلیامز، او معتقد است تجدید نظر در برنامه ژیمناسیک لازم است. مکلوی می گوید در اجرای یک فعالیت طبیعی باید تا حد ممکن فشار آورد. اوبا انتقاد از ورزشهای مصنوعی مانند بسکتبال برخی از حرکات و فنون آن را مطابق با ا صول طبیعت گرایی نمی داند و معتقد است در بسیاری از حرکات و روش های تفریحی باید تجدید نظر شود (نبوی و حق دوستی، ۱۳۸۲).
۲-۵-۱-۴-پراگماتیسم[۱۱]: تجربه اساس جهان شناسی این دیدگاه را شامل می شود. در این دیدگاه اعتقاد بر این است که جهان خارجی و ذهن هیچکدام تعیین کننده نیستند بلکه آن قسمت از جهان که پیرامون تجربه ما قرار دارد برای انسان واقیعت پیدا می کنند(شریعتمداری، ۱۳۶۷). رمضانینژاد(۱۳۸۶) در رابطه با دیدگاه عمل گرایی در تربیت بدنی بیان می کند که دوران مدرسه تا دانشگاه بهترین فرصت برای تجربه بیشتر در زندگی است. در این مرحله، فرد باید برای کل زندگی تربیت و هدایت شود. از آن رو هدف تربیت بدنی، در این مرحله از زندگی، فقط پرورش بدنی نیست بلکه باید شرایطی را برای هدایت شایسته فراگیران فراهم آورد. در تربیت بدنی، بهداشت، تفریحات سالم و ورزش امکان تحقق اهدا ف و ارزش های تعلیم وتربیت وجود دارد. نبوی و حق دوستی (۱۳۸۲) عنوان می کنند که در برنامه آموزشی پراگماتیسم، از تجربه های گروهی و همکاری حمایت بیشتری می شود و تجربه آموزشی ای مانند تریبت بدنی باید در خدمت اهدا ف اجتماعی وکلی قرارگیرد.
۲-۵-۱-۵-اگزیستانسیالیسم[۱۲]: آرمان تربیتی این مکتب روی فرد، آزادی هایش، مسئولیت هایش و فعلیت (عملکرد و اقدامات شخصی) وی تاکید دارد. دانش آموزان به دلیل آزادی در انتخاب عمل و پذیرش مسئولیت ها و همچنین بروز رفتارها و واکنش های معنوی مورد تشویق قرار می گیرند (آذربانی وکلانتری، ۱۳۸۴). دیدگاه اصالتوجود تاثیرات زیادی بر زندگی و تعلیم وتربیت گذاشته است. این دیدگاه از یک طرف رابطه انسان را با خدا قطع می کند که قطع این ارتباط تاثیری منفی برآرمان، اهداف و روش های تربیتی می گذارد و از طرف دیگر اتکاء به آزادی، تجربه های فردی و نسبی گرایی به افت ارزش های اخلاقی و امنیت عاطفی – اجتماعی منجر میشود. دیدگاه های تعلیم وتربیت اگزیستانسیالیزم در مورد تربیت بدنی نیز کاربرد دارد. فعالیت های تربیت بدنی و ورزش نیز وسیله ای برای تحقق خویشتن وخود شکوفایی فرد است. البته این بدان معنا نیست که حتما باید براساس معیارها و شاخص های از پیش تعیین شده عملکرد ثابت و مشخصی وجود داشته باشد. بنابراین، مهم نیست که فرد چه فعالیتی باید بکند و چگونه باید آن را اجرا کند بلکه مهم آن است که از این فعالیت ها چه چیزی به دست می آوردکه برای زندگی انسانی وتحقق وجودی او مفید است. اهمیت بازی و ورزش در متن و روند بازی نهفته است، نه در نتیجه آن (رمضانی نژاد،۱۳۸۶).
۲-۵-۱-۶-اسلام وتربیت بدنی: در اسلام با توجه به شکل و اهداف آن بیشتر از سایر جنبه های حرکت اهمیت داده شده و دستور آمده است. علت این امر نقش عظیم تربیت بدنی در پرورش افراد با توجه به هدف وکاربرد آن در جهاد بوده است (آذربانی وکلانتری،۱۳۸۵). خداوند سبحان در قران کریم می فرماید” و شما در مبارزه باآنها(کافران) خود را مهیا کنید و تا آن حد که می توانید از آذوقه و آلات جنگی و اسبان سواری برای تهدید دشمنان خدا و دشمنان خود فراهم سازید”(انفال/۶۰).
مورد دیگر اهمیت تربیت بدنی دراسلام، تقویت و پرورش بدن برای مقابله با سختی ها است. مولای متقیان می فرماید:«درختان بیابانی که از آب و رطوبت محرومند چوبی محکم تر ودرختان سرسبز جویبار پوستی لطیف تر و نازک تر دارند وگیاهانی که در بیابان روئیده اند شعله ای قوی تر دارند و زود تر خاموش می شوند»(نهج البلاغه). این فرمایشات کنایه از آن دارد انسانی که در سختی ها زندگی ورشد می کند در مقابل نا ملایمات استوارتر است.
عبداللهی و همکاران(۱۳۸۰) معتقدند که براساس دیدگاه اسلامی چون تربیت بدنی بخشی از تعلیم وتربیت محسوب می شود، اهداف آن در جهت اهداف کلی تربیت اسلامی و شامل سه دسته است. هدف غایی تربیت اسلامی قرب الهی است و اهداف واسطه ای، به دو دسته تقسیم می شوند: فردی و اجتماعی. در نهایت هدف جزئی آن، حفظ سلامت، قدرت و نشاط برای زندگی و فراهم آوردن زمینه معاش در زندگی کنونی و حیات اخروی است. فارابی نیز به عنوان فیلسوف مسلمان ابعاد وجودی انسان را شامل جسم و روح می داند. بنابراین هم به تربیت جسم توجه دارد و هم به تربیت روح. لکن آنچه مهم است اصالتی است که فارابی به بعد روحی می دهد و جسم را در خدمت روح می داند. اهمیت هدف جسمانی تعلیم وتربیت برای فارابی تا آنجاست که او یکی از مهم ترین ویژگی رئیس مدینه فاضله را برخورداری از بدن سالم می داند. برای فارابی تربیت بدنی دارای دو بخش است: یکی بازی ودیگری آموزش نظامی. برای او انواع مختلف بازی، هدفهای متفاوتی دارند. بازی به خودی خود هدف نیست، بلکه ارزش آن در رابطه با هدفی است که مورد نظر باشد. هدف بازی، بازسازی است و به نوبه خود برای افزایش انرژی فرد برای فعالیتی جدی تر طراحی می شود، همچنین بازی باید خلاقیت کودک را تحریک کند. فارابی سطح با اهمیت تر تربیت بدنی در نظام تربیتی خود را به آمادگی بدنی برای دفاع از کشور اختصاص می دهد. تا جایی که در همه نظام های سیاسی خویش یکی از شرایط اساسی رئیس مدینه خود را برخورداری از قدرت بدنی لازم برای جنگیدن و فرماندهی جنگجویان می داند (میرزا محمدی،۱۳۸۱).
رمضانی نژاد(۱۳۸۶) معتقد است؛ اساس اختلاف دیدگاههای تربیتی به جهان بینی و به ویژه، تفسیر آنها از انسان برمی گردد. فراگیر و یادگیرنده نیز به منزله یک انسان از کودکی تا بزرگسالی در برنامه های آموزشی و ورزشی شرکت می کند. بنابراین، فلسفه تربیتی حاکم بر
۲-۵-۲-۱- یادگیرنده
یادگیرنده، محور برنامه های درسی را تشکیل می دهد. بدیهی است چنانچه تصور دقیق و مناسبی از ویژگی های مشخصات فراگیران در اختیار نباشد اهداف و مقاصد برنامه درسی به نتیجه نمیرسد(همان منبع). کدیور (۱۳۷۹) معتقداست یافته های ناشی از مطالعه و پژوهش در ابعاد رشد فراگیر به ویژه رشد شناختی در بخش های مختلف برنامه درسی کاربرد فراوانی دارد. یکی از مهمترین نظریه های روان شناسی که در زمینه رشد شناختی روی برنامه درسی اثر گذاشت، نظریه رشد شناختی پیاژه[۲] است. آراء و عقاید او در شناخت رشد ذهنی وفهم ساختار شناختی و مراحل آن روی اهداف، محتوای برنامه ها و روشهای مناسب آموزش تاثیرگذاشت وباعث شد که برنامهریزان براساس نظریه او و مفاهیم آن برنامه های درسی را تغییر و بازسازی نمایند. تحقیق و مطالعه پیاژه در زمینه رشد شناختی و چگونگی شکل گیری تفکر در کودکان بیش از هر چیزی مربیان تعلیم وتربیت را به انطباق برنامه های درسی با خصوصیات و ویژگی های رشد ذهنی کودکان وادار نمود.
علاوه بر رشد شناختی، رشد اخلاقی و اجتماعی کهلبرگ ورشد شناختی- اجتماعی بندورا نیز مورد مطالعه قرار گرفت. ارزش آموزش تربیت بدنی را می توان در بالا بردن نگرش ها، استدلالها و رفتارهای اجتماع پسند دانست. اهدافی نظیر بازی منصانه و احترام به قوانین در بین دانش آموزان در تربیت بدنی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. مطابق با نظریه یادگیری اجتماعی، سرمشق دهی و تقویت اجتماعی باعث رشد اخلاقی می شوند. به علاوه بندورا معتقد است آنچه بین شناخت و عمل وساطت می کند، نیروهای اخلاقی هستند. نیروی اخلاقی شامل سازوکارهای خود تنظیمی است وقتی این سازوکارها با تأئید رسمی جامعه، تقویت ها و الگو پذیری ترکیب شوند، باعث رشد رفتارهای جامعه پسند می شود. براساس نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه رشد ساختاری اینطور ادعا می شود که تربیت بدنی می تواند تأثیر مثبتی برپیامد های اخلاقی- اجتماعی دانش آموزان بگذارد. این پیامد ها، استدلال در رفتار جامعه پسندانه و بازی منصفانه را شامل می گردد (آیوویل و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۵-۲-۲- یادگیری
علی رغم مطالعات گسترده روان شناسی حول موضوع یادگیری هنوز اجماع نهایی درباره این مفهوم وجود ندارد و علت آن را می توان نگاه متفاوت مکاتب روان شناسی درباره آن دانست (جوادی پور۱۳۸۵). از یا دگیر ی تعاریف مختلفی به عمل آمده که جامع ترین تعریف در یادگیری تعریفی است که کیمبل[۳] بیان می کند« یادگیری به فرایند ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار یا توان رفتاری که حاصل تجربه است گفته می شود و نمی توان آن را به حالتهای موقتی بدن مانند آنچه براثر بیماری، خستگی، یا داروها پدید می آید نسبت داد» (سیف، ۱۳۸۰).
مازرو[۴] نیز یادگیری را به تغییراتی اطلاق می دهد که براثر تجربه بهدست می آید(کدیور به نقل از جوادی پور، ۱۳۸۵). سیف (۱۳۷۸) معتقد است نگاه متفاوت به ماهیت یادگیری سبب پیدایش نظریه های متعددی در روان شناسی شده است. در نظریه های اولیه روان شناسی صرفا یادگیری را ارتباط بین محرک وپاسخ تعریف نموده اند.
جوادی پور (۱۳۸۵) اظهار می کند نظریه های یادگیری در تدوین برنامه های درسی مد نظر قرار گرفته اند عبارتند از: ۱- نظریه پیوند گرائی[۵] ۲- نظریه رفتار گرائی[۶] ۳- نظریه شناختی گشتالت[۷] ۴- نظریه شناختی پیاژه [۸]۵- نظریه یادگیری اجتماعی ۶- نظریه شناختی پردازش اطلاعات ۷- نظریه انسان گرائی[۹]. در این میان نظریه گشتالت، نظریه پیاژه و نظریه یادگیری اجتماعی در باب تربیت بدنی بیش ترین کاربرد را داشته اند.رمضانی نژاد (۱۳۸۶) ماهیت انسان وارتباط آن با تربیت بدنی را از دو دیدگاه روان شناختی دوگانه نگری(دوئالیسم)[۱۰] وکل نگری(هالیسم) [۱۱] بررسی کرده است. در دیدگاه اول بدن و ذهن به عنوان دو جزء مستقل و جدای از هم در چهار گرایش موضوعی، ارزشی، رفتاری وکلامی طبقه بندی شده است. دوگانه نگری با برداشت و تفسیر عمودی از انسان، ذهن و فعالیت فکری یا شناختی را برتر و بالاتر از بدن و فعالیت حرکتی تلقی می کند وبدن یا فعالیت حرکتی – جسمانی را در مراتب پایین تر قرار می دهد. امادیدگاه دوم تعامل ذهن و بدن را برجسته می کند و ماهیت انسان را به منزله یک کل در نظر می گیرد. براساس این برداشت، هر عمل حرکتی یا غیر حرکتی که با درجات بالایی از بینش، مهارت روانی و هماهنگی، در سطحی عالی اجرا شود از اهمیت و ارزش بسیار زیادی برخوردار است. با توجه به این مفهوم جایگاه و ارزش تربیت بدنی در جامعه و آموزش و پرورش تعیین می شود. براساس این برداشت مشخص می شود دست اندرکاران تعلیم وتربیت چگونه به بدن و ذهن می نگرند. اگر بدن و ذهن به هم وابسته باشند، پس تربیت بدنی شانه به شانه علوم و هنر اهمیت پیدا خواهد کرد و مهم تلقی خواهد شد و برعکس.
[۱] Psychological foundation
[۲] Piaget
[۳]. Kimble
[۴] Manure
تجربه معلم، امکانات آموزشی، زمان و …اشاره نمود. (شعبانی، ۱۳۸۳)
در درس تربیت بدنی به لحاظ ویژگی برای انتخاب یک روش می توان به چندعامل توجه نمود:
- فلسفه معلم از آموزش و تربیت بدنی
- تخصص معلم در استفاده از روش های مختلف
- نوع فعالیتی که آموزش داده میشود.
- عوامل رشد و توسعه کودک
- توجه به موارد ایمنی
- شخصیت معلم و توان او برای ترغیب کودکان به پاسخگویی و عکس العمل بانشاط
- اهداف برنامه
- ابزار و وسایل موجود (راهنمای برنامه درسی تربیت بدنی، ۱۳۷۹).
۲-۸- پیشینه تجربی پژوهش
۲-۸-۱- تحقیقات انجام شده در ایران
پژوهشی توسط دشتخاکی(۱۳۹۱) با عنوان بررسی برنامه درسی تربیت بدنی دوره راهنمایی از دیدگاه معلمان و کارشناسان تربیت بدنی استان کرمان انجام شد. هدف از اجرای این پژوهش بررسی دیدگاه معلمان تربیت بدنی دوره راهنمایی و کارشناسان تربیت بدنی مدارس استان کرمان نسبت به برنامه درسی تربیت بدنی دوره راهنمایی بود. روش تحقیق از نوع توصیفی و گردآوری داده ها به صورت میدانی و از لحاظ هدف در زمره ی تحقیقات کاربردی بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که ضریب پایایی هریک از متغیرهای تحقیق با بهره گرفتن از تحیل عاملی اکتشافی به اینصورت به دست آمده است: اهداف ۸۲/۰، محتوی ۸۷/۰، زمان ۷۷/۰، اماکن و تجهیزات ۸۶/۰ و ارزشیابی ۸۷/۰٫ جامعه آماری شامل تمام معلمان تربیت بدنی دوره راهنمایی(۴۸۵نفر) و کارشناسان تربیت بدنی مدارس استان کرمان (۳۱نفر) بود. ونمونه آماری معلمان طبق جدول مورگان ۲۱۷ نغر و نمونه آماری کارشناسان برابر جامعه آماری(۳۱نفر) انتخاب گردید. نتایج نشان داد که برنامه درسی موجود از کیفیت و کمیت خوبی برخوردار نیست به طوری که هر دو