.
مفروضات مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای
مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، مدلی است که برای بازارهای سرمایه در دنیای واقعی بیان شده است. این مدل دارای مفروضات زیر است که موجب می شود تا مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای از لحاظ ریاضی قابل ردیابی باشد:
فرض اول : سرمایه گذاران تصمیم گیری های خود را براساس بازده مورد انتظار و مخاطره های ( واریانسهای ) بازده انجام می دهند .
فرض دوم : سرمایه گذاران افرادی منطقی و مخاطره گریز هستند .
فرض سوم : سرمایه گذاران برای تنوع بخشی سبدهای سرمایه گذاری خود از ” مدل کارئیتز ” استفاده می کنند.
فرض چهارم : سرمایه داران همگی برای یک دوره زمانی یکسان سرمایه گذاری می کنند.
فرض پنجم : سرمایه گذاران در مورد بازده مورد انتظار و مخاطره همه دارایی ها ، دارای انتظارات همسانی هستند .
فرض ششم : یک دارایی بدون مخاطره وجود دارد و سرمایه گذاران می توانند با نرخ بدون مخاطره ، هر مبلغی را که بخواهند وام بگیرند یا قرض بدهند .
فرض هفتم : بازار سرمایه کاملاً رقابتی است و اختلاف نظری بین سرمایه گذاران وجود ندارد .
در فرضیات هفت گانه مدل ، پنج فرض اول با روش های تصمیم گیری سرمایه گذاران سرو کار دارند و فرضیات ششم و هفتم مربوط به ویژگیهای بازار سرمایه است .
در نظریه سبد سرمایه گذاری مارکوئیتز، فرض می شود که سرمایه گذاران تصمیمات خود را براساس دو عامل بازده مورد انتظار و مخاطره بازده ها اتخاذ می کنند. فرض اول بر این موضوع دلالت دارد که در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای نیز، سرمایه گذاران همین دو عامل را مورد استفاده قرار می دهند. طبق فرض دوم باید سرمایه گذاران برای پذیرش مخاطره بیشتر، به وسیله بازدهی بالاتر، پاداش داده شوند. ما این سرمایه گذاران را به عنوان افراد مخاطره گریز می شناسیم در واقع در اینجا یک تعریف بسیار دقیق از مخاطره گریزی به وسیله یک فرمول ریاضی در تابع مطلوبیت سرمایه گذار ارائه می شود. بنابراین، اگر یک سرمایه گذار با یک انتخب بین دو سبد سرمایه گذاری با بازده مورد انتظار یکسان مواجه شود. آن سبد سرمایه گذاری را انتخاب می کند که دارای مخاطره کمتری است. به طور قطع، این فرضی مستدل و معقول است. طبق فرض سوم مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، سرمایه گذار مخاطره گریز با بهره گرفتن از مدل مارکوئیز تلاش می کند تا مخاطره سبد سرمایه گذاری را با ترکیب دارایی ها با هم بستگی یا کواریانسی های متعادل کننده کاهش دهد.
براساس فرض چهارم، همه سرمایه گذاران فرض می کنند که به تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری هایی می پردازند که دارای دوره زمانی سرمایه گذاری یکسانی است. مدت زمان این دوره مشخص نیست. در حقیقت فرایند تصمیم گیری سرمایه گذاری بسیار پیچیده تر از این است که همه سرمایه گذاران دارای دیدگاه همانندی باشند. به هر حال، فرض سرمایه گذاری در یک دوره زمانی برای آسان کردن محاسبات مربوط به نظریه ضروری است. برای بدست آوردن مرز کارایی مارکوئیتز که در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای به کار می رود باید فرض کنیم که سرمایه گذاران در رابطه با اطلاعات ورودی مورد استفاده برای ایجاد سبدهای سرمایه گذاری کارآ درمورد بازده های دارایی، واریانسی ها ، کواریانس ها دارای انتظارات همسانی هستند. بنابراین فرض پنج را فرض انتظارات همانند [۱]می نامند.
براساس فرض ششم، وجود دارایی بدون مخاطره و امکان وام گرفتن و دادن با نرخ بدون مخاطره، موضوع مهمی در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای است. تلاش برای ایجاد سبدههای سرمایه گذاری به این دلیل صورت می گیرد که سبد های سرمایه گذاری دارای دارایی های مخاطره ای هستند.
در مواقعی که یک دارایی بدون مخاطره در دسترس باشد نیازی به در نظر گرفت هیچ ملاحظات خاصی در خصوص سبد های سرمایه گذاری نیست. در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه ای، این فرض وجود دارد که نه فقط یک دارایی بدون مخاطره وجود دارد بلکه سرمایه گذار می تواند با نرخ بدون مخاطره وام دریافت کند.
طبق فزض هفتم ، بازارهای سرمایه ، بازارهایی کاملاً رقابتی هستند و خریداران و فروشندگان بسیار زیادی در این بازار حضور دارند و تعداد همه سرمایه گذاران نسبت به بازار به قدری کم است که نمی تواند روی قیمت دارایی ها اثر بگذارند ، قیمت بازار براساس عرضه و تقاضا تعیین می شود . به علاوه ، براساس این فرض، در رابطه با عرضه و تقاضای یک دارایی ، هیچ گونه هزینه معاملاتی یا مانعی وجود ندارد. اقتصاددانان، هزینه ها و موانع مختلف را کسورات می نامند . این کسورات در مجموع موجب می شوند خریداران مبلغ بیش از مواقعی بپردازند که این کسورات وجود ندارند و فروشندگان نیز مبلغ کمتری را دریافت کنند ( همان منبع ، ص ۵۱)۱.
[۱] -Homogeneous expectation assumption
سوالات یا اهداف پایان نامه :
۱ اهداف تحقیق
هدف علمی تحقیق کشف رابطه بین دو عامل تاثیر گذار بر تصمیمات بازار سرمایه ایران، یعنی نرخ رشد فروش و شاخص بحران مالی، به نیت تقویت پیکره علم و افزون بر معلومات موجود و در نتیجه استفاده پژوهشگران آتی از آن است.
هدف کاربردی آن است که اگر افراد بتوانند با بهره گرفتن از نرخ رشد فروش و شاخص بحران مالی میزان بازده سهام را پیش بینی نمایند، تمایل آنها به سرمایه گذاری در سهام بیشتر می شود، لذا تصمیمات بهتری را در زمینه سرمایه گذاری ها به عنوان جایگزین های ریسک سیستماتیک اتخاذ می نمایند. و نیز باعث می شود سرما یه گذاران بتوانند با کمک این ارتباط به سود مورد نظر خود دست یابند و نهایتا با دید وسیع تری وارد معاملات بورس اوراق بهادر گردند که این امر خود منجر به رونق بازار سرمایه ایران خواهد شد.
بهره وران از جنبه های کاربردی این تحقیق می توانند مدیران شرکتها ، تحلیل گران مالی، موسسات آموزش و دانشجویان باشند ، که از نتایج این تحقیق در مطالعات تطبیقی و دیگر تحقیقات مالی استفاده خواهند کرد و یا سرمایه گذاران، مدیران سرمایه گذاری و تامین کنندگان مالی باشند که می توانند از نتایج این تحقیق جهت پیش بینی بهتر قابلیت سودآوری شرکت های مورد نظر خود استفاده نمایند.