تواند تنها در همین قلمرو مکانی معنا دار در نظر گرفته شود.
۱-۷ تعاریف واژگان کلیدی پژوهش:
- مصرف:
آقای حسن توانایان فرد، مصرف را چنین تعریف کرده است:« استعمال کالا و خدمات را مصرف گویند. خوردن نان و پوشیدن لباس را مصرف کالا و آرایش سر و آموختن علم را مصرف خدمت می نامند» (توانایان فرد،۱۳۵۷). آنچه در مصرف کردن مطرح است وجود کالاهای مصرفی است. مثل: نان، لباس، آب، گوشت، ظروف یک بار مصرف، وسایل آرایش، و. در آموختن علم کالایی مشاهده نمی شود، پس آموختن علم یادگیری به حساب می آید، نه مصرف خدمت. در مصرف کردن همیشه از مقدار و اندازه کالاهای خوراکی کم می شود. به عبارت دیگر کالاهای خوراکی قبل از مصرف بزرگ تر و بیشتر از بعد مصرف است.
همچنین می توان گفت مصرف، عبارت است از استفاده از منابع برای رفع نیاز؛ بدین معنا که ما به عنوان انسان، نیازهایی داریم که به طور طبیعی باید آنها را برطرف کنیم. هنگامی که برای رفع نیازهای خود از منابع مان استفاده میکنیم، این اقدام «مصرف» نامیده میشود.
دکتر کلانتری می نویسد:«در اصطلاح اقتصادی مصرف عبارت است از ارزش پولی کالاها و خدماتی که توسط افراد خریداری و تهیه می شود» (کلانتری، ۱۳۸۸) خریداری و تهیه کردن کالا، مصرف نیست. خریداری و تهیه کردن، جابجایی کالاست. به عنوان مثال فردی یک کیلو گوشت از قصاب می خرد و در یخچال خانه جای می دهد، عمل جابجایی صورت می گیرد که به این عمل می توان نگهداری داری کالا نام نهاد. زمانی که گوشت را مورد استفاده قرار می دهد عمل مصرف شدن انجام می شود.
[۱] Baker et al.
[۲] Breffni et al.
[۳] Lee et al
[۴] Wood
[۵] Huang &Yu
[۶] Oliver
[۷] Ryan et al
[۸] Aaker
[۹] Cadogan & Faster
[۱۰] Jacoby & Chestnut
[۱۱] Frings
[۱۲] Garvin
[۱۳] MacCormik & Scorpio
[۱۴] Abraham & Littrell
دیگر سایت ها :